جريان اصلاحات در دومين دهه حيات خود آيا با چالش و مهجوريت از سوي بدنه اجتماعي خود مواجه است؟ اين پرسشي است كه حميدرضا جلايي پور، عضو شوراي مركزي حزب اتحاد ملت ايران به آن پاسخ ميدهد. او معتقد است كه معترضين در دي ماه به اصلاحات حملهاي نكردهاند و كمتر از پنجاه نفر از چپهاي ماركسيست عليه اين جريان شعار دادهاند و ايجاد اين پرسش را ناشي از جوسازي رسانههاي سرنگوني طلب ميداند.
اين فعال سياسي اصلاحطلب تاكيد دارد كه « عبور از اصلاحات يك افسانه است. يك رويا است كه نه براي تندروهاي وطني از ۸۴ تا حالا تعبير شده و نه براي سرنگوني طلبان تعبير ميشود.» او در نهايت بيان ميكند كه «آينده ايران بستگي به ميزان قبول اصلاحات در حاكميت دارد.»
مطلع هستيد كه بخشي از معترضين دي ماه چه در شعارهاي خياباني و چه در فضاي مجازي به طور مداوم عليه اصلاحطلبان و چهرههاي شاخص اين جريان فعال هستند. آيا اين به معني ريزش بدنه اصلاحطلب و پروار شدناپوزيسيون است؟
اتفاقا معترضين به اصلاحات و اصلاحطلبان حملهاي نكردند.
كمتر از پنجاه نفر از چپهاي ماركسيست درباره عبور از اصلاحات و اصولگرايان شعار دادند و بعد دهها بار بيبي سي و من و تو و آمد نيوز آن را پخش كرد؛ لذا اصلا اين سوال شما متاثر از «جوسازي» رسانههاي سرنگوني طلب است؛ نه واقعيت. توجه داشته باشيد نه آن ١١٠ هزار مردم معترض در آن١٠ شب عليه اصلاحات شعار دادند؛ نه آن ١١٠ هزار نفر، نماينده همه اقشار شهري ايران بودند. شما بر اساس چه پايهاي اين سوال را
ميكنيد!؟
اصلاحطلبي براي تداوم و تعميق در جامعه چه راهي پيش رو دارد؟
اولا راه اصلاحطلبي را اصلاحطلبان جدي دنبال كنند و متاثر از «انقلابيون شرمنده» و همين تبليغاتي كه اشاره كردم، نشوند. ثانيا درسهايي كه اصلاحطلبان، دولت، حاكميت و جامعه مدني بايد از اعتراضات بگيرند جدي بايد تلقي شود. من در يك نوشتهاي اينها را احصا كردم كه روزهاي آينده نشر خواهم داد.
شرايط امروز كشور از لحاظ چالشهاي بالقوه و بالفعل شرايط ويژهاي است. در اين شرايط ويژه وظيفه اصلاحطلبان
چيست؟
همه جوامع در شرايط ويژه هستند و اين مختص ايران نيست. وظيفه اصلاحطلبان را در سوال قبلي پاسخ دادم. يكي از وظايف اصلاحطلبان اين است كه «سازماندهي» جبهه اصلاحات بايد منسجمتر عمل كند. جناب عارف جزو سرمايههاي اصلاحات هستند ولي شوراي اصلاحطلبان به حضور افراد مجربي مثل بهزاد نبوي، امينزاده و ميردامادي نيازمند است.
اصلاحطلبان به درستي از دولت روحاني حمايت كردند و به درستي اين حمايت را تداوم دادهاند با اين حال بخشهايي از عملكرد دولت در ميان بدنه اجتماعي آنها باعث بروز يأس شده است. كارويژه امروز اصلاحطلبان چيست؟
جناب روحاني درپاسخ به اعتراضات شايسته است اولا تيم اقتصادياش را بازسازي كند. هر ابرچالش جامعه بايد در دولت يك مسوول مشخص داشته باشد. شايسته است قدرت جهانگيري در دولت اول روحاني دوباره اعاده شود. ثانيا خود روحاني شايسته است حاكميت را بر سر امور كليدي (مثل جايگاه نظاميان در اقتصاد، بازسازي صداوسيما و غيرسياسي عمل كردن قوه قضاييه) به اجماع نزديك كند. ثالثا دولت چتر اجتماعياش را براي اقشار آسيب پذير شفاف وكارا كند.
مجموعه اين سوالات براي اين بود كه به اين پرسش برسيم. شرايط امروز بيترديد خاص است. آينده اصلاحطلبي در ايران به چه پارامترهايي وابسته است؟
آينده اصلاحات به اين مربوط است كه اصلاحطلبان نسبت به راه اصلاحات مثل شرمندهها عمل نكنند. به حاكميت و دولت در پاسخ انساني و مناسب به مردم معترض كمك كنند. كمك كنند تا اين همه نخبگان جامعه مدني به خطا (مثل سوال ابتدايي شما) مردم را نااميد نكنند.
چه عواملي ميتواند پروژه اصلاحطلبي را ناكام كرده يا به تعويق اندازد؟
بعيد ميدانم اصلاحات ناكام بشود. حل معضلات كشور راهي جز قبول اصلاحات در چهار سكوي حاكميت، دولت، جريان سياسي اصلاحات و نيروهاي جامعه مدني ندارد. عواملي كه ميتواند يك مقدار به اصلاحطلبان فشار بياورد سه عامل فشار دولت موازي عليه اصلاحات، مهار نشدن مشكلات اقتصادي مردم و جوسازي سرنگونيطلبان است.
شما چه چشماندازي براي اصلاحات در ايران ميبينيد؟
يك مجلس موفقتر و يك رييسجمهوري ادامهدهنده راه اصلاحات.
آيا همچنان ميتوان به اصلاح اميدوار بود يا مثل بخشي از شعاردهندگان دي ماه بايد از اصلاحات هم عبور كرد؟
ابتداي گفتوگو پاسخ دادم. عبور از اصلاحات يك افسانه است. يك رويا است كه نه براي تندروهاي وطني از ۸۴ تا حالا تعبير شده و نه براي سرنگوني طلبان تعبير ميشود.
اگر گمان كنيم اصلاحطلبي در ايران ديگر پاسخگو نيست چه چيزي پسِ اين فكر وجود دارد؟
شما اصلا به راه اصلاحات شك نداشته باشيد. زيرا براي حل ابرچالشهاي ايران چند راه بيشتر متصور نيست: يكي انقلاب كلاسيك ديگر، يا انقلاب آرام، يا فروپاشي ناشي از ناكارآمدي حاكميت، يا تقاضاي دخالت خارجي و بالاخره راه اصلاحات. كمهزينهترين و ممكنترين راه همان راه اصلاحات است كه بيست سال است اين مسير را كثيري از اقشار جامعه ايران انتخاب كردهاند. بقيه راهها ايران را وارد دورهاي از ناامني ميكند.
آينده ايران را چگونه ميبينيد؟
آينده بستگي به ميزان قبول اصلاحات در حاكميت دارد. من معتقدم ساير سكوها در جامعه اصلاحات را ميپذيرند. اگر حاكميت هم از اعتراضات درس بگيرد پانزده سال ديگر موقعيت ايران از تركيه پيشي ميگيرد. از مصر و پاكستان همين الان هم پيشتر هستيم.
ايران كشور توانمندي است، من اين سياهنماييهاي غلو شده درباره ايران را قبول ندارم. سرمايه ما براي آينده «اميد ما» و تواناييهاي ايران براي ساختن بهتر ايران است. سرمايه ما براي آينده «اميد ما» و تواناييهاي ايران براي ساختن بهتر ايران است.
- 15
- 1