اعتراضات دیماه اتفاق خوبی برای کشور تلقی نمیشود. اعتراضاتی که ریشه آن را مشکلات اقتصادی مردم نامیدند اما ساده انگاری است که اذعان داشت این اعتراضات بدون زمینه سازی مخالفان دولت به راه افتاد. یکی از شعارهایی که در آن اعتراضات شنیده شد، چنین بود: «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» و این شعار در حالی سر داده میشد که اصلاحطلبان در آن روزها مردم را به اعتراض به شیوه قانونی و خودداری از رفتارهای خشن توصیه میکردند.
مانند عبدا... رمضانزاده سخنگوی دولت اصلاحات که چنین توئیت کرد: «با شناخت و اذعان کامل به کاستیها، نواقص و خطاها و با احترام به حق اعتراض علیه فقر، فساد و تبعیض، همچنان بر اصلاحطلبی به معنی تلاش برای بهبود تدریجی امور به شیوه قانونی، مدنی، دور از خشونت و زمانبر برای دستیابی به توسعه، رفاه، آزادی و امنیت کشور پای میفشارم» اما جریانی که خواستار سر دادن شعار اصولگرایی و اصلاحطلبی بود دغدغه معیشت مردم را نداشت بلکه اهداف سیاسی خود را دنبال میکرد که در پشت پرده مشکلات اقتصادی پنهان کرده بود.
پایان دوگانه اصلاحطلب-اصولگرا؟
اکنون ماههاست که از آن اعتراضات میگذرد اما اهمیت آن چنان است که جامعهشناسان بر خود لازم میدانند به تحلیل چرایی اتفاقات آن ماه و شعارهای سر داده شده بپردازند. اخیرا سید جواد میری که او را بهعنوان جامعهشناس میشناسند در کانال تلگرامی خود به بررسی شعار «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» پرداخته و آورده است: «یکی از شعارهای کلیدی در اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ شعار نفی دو رویکرد کلان در سپهر سیاست نظام یعنی اصلاحطلبی و اصولگرایی بود.
البته با گروگان گرفتن این شعار توسط سلطنتطلبان در خارج از ایران و بنگاههای خبری BBC و VOA این شعار به معنای نفی نظام جمهوری اسلامی ایران تفسیر شد و بسیاری از اصلاحطلبان و اصولگرایان بهدلیل پیوندهای نپوتیسمی خویش این تفسیر را برجستهتر در رسانهها انعکاس دادند تا اینگونه وانمود کنند که هرگونه نفی این دو رویکرد مساوی نفی نظم سیاسی موجود است. این دقیقا نکتهای است که باید نقد شود و راه برونرفت از رخوت سیاسی و بنبستهای تحمیلی بر جامعه ایران در نقد این نگاه است.
به سخن دیگر، اتمام ماجرا به معنای پایان سیاستورزی در جامعه ایرانی نیست و اتمام ماجرا به معنای پایان جمهوری اسلامی نیست بل «تمومه ماجرا» به معنای پایان سیاستورزی در قالب دوگانه اصلاحطلب-اصولگرا و انحصار بیبدیل آنها بر ارکان حیات اجتماعی ایرانیان است و نهتنها اصلاحطلبان و اصولگرایان سعی در خفه کردن آن دارند، بلکه جامعه شناسان ایرانی نیز آن را مورد عنایت جدی قرار ندادند، زیرا بهدلیل «عدم فاصله مفهومی دانشگاه» از این دو رویکرد و رانتی که در این سه دهه از ارتباط با این دو رویکرد دریافت کردهاند، به انحاء مختلف خرد دانشگاه ایرانی در برابر این دو رویکرد خلع سلاح مفهومی کرده است. به عبارت دیگر از کنایههای اندیشمندانی همچون دکتر جلاییپور که از «جامعهشناسی تجربی» برای به حاشیه راندن نقدها استفاده ابزاری میکند باید بجد عبور کرد».
پاسخ جلائیپور به میری
پس از انتشار دیدگاه میری بود که حمیدرضا جلاییپور جامعهشناس و استاد دانشگاه پاسخی به او داد و بر لزوم نقدپذیری جریان اصلاحات تاکید کرد. جلاییپور نوشت: «در نوشته مذکور جناب میری به یک شعار کمتر از صد نفر، آن هم در یک روز در جلو در دانشگاه تهران، در اعتراضات دیماه ۹۶، اشاره کرده و فرمودهاند «یکی از شعارهای کلیدی [اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا] در اعتراضات، شعار نفی دو رویکرد کلان در سپهر سیاست نظام یعنی اصلاحطلبی و اصولگرایی بود». نویسندگان جریان «تقابلگرا» درون کشور و جریان «تقابلگرا» و سرنگونیطلب در خارج از کشور شبیه همین ارزیابی را از شعار «تمومه ماجرا» دارند؛ البته تحلیل آزاد است.
دلایل کاهش محبوبیت
جلاییپور اشاره کرد: «نظرسنجیها ریزش پایگاه رأی اصلاحطلبان را نشان میدهد و کسی آن را انکار نمیکند» و توضیح داده: «اصلاحطلبان حدود هفتدرصد نسبت به سال ۹۳ کاهش محبوبیت داشتهاند. ولی این کاهش رأی سه عامل مهم داشته است: یکی اینکه حسن روحانی پس از پیروزیاش در انتخابات دوم در تصمیمگیریهایش کوتاه آمد و رابطه دولتش را با پایگاه رأیش کم کرد و مردم هم به درستی ناراحت شدند خصوصا از اصلاحطلبان که حامی روحانی بودند. دوم اینکه در اعتراضات دیماه اصلاحطلبان حق اعتراض مردم را به رسمیت شناختند ولی محکم جریان خشونت را در این اعتراضات محکوم کردند.
لذا ماهوارهها و کانالهای سرنگونیطلب شیطان بزرگشان اصلاحطلبان شدند؛ آنها دنبال جشن پیروزی انقلاب ملی بودند و دشمنشان را اصلاحطلبان معرفی کردند. سوم اینکه ما در دوره آزادی چندطرفه در فضای تلگرام هستیم و مردم ما هم حق دارند در این فضای آزاد، ابراز وجود کنند و یکی از راههای ابراز وجود نقد بیهزینه اصلاحطلبان است؛ لذا این کاهش رأی اصلاحطلبان زیاد غیرمنتظره نیست و در آینده قابل جبران است. مهم این است که اصلاحطلبان رسالت ملی خود را انجام دادند و در دیماه در کنار اقشار اصلی شهرها جلوی ناامن شدن ایران را گرفتند و به شعارهای مردمانگیز متوسل نشدند. جبهه اصلاحات در ۱۳۹۶ مسئولانه عمل کرد».
این جامعهشناس به بخش دیگری از نوشتار میری هم پرداخت. آنجا که او نوشته بود: «تمومه ماجرا، به معنای پایان سیاستورزی در قالب دوگانه اصلاحطلب-اصولگرا و انحصار بیبدیل آنها بر ارکان حیات اجتماعی ایرانیان است». جلاییپور تصریح کرده است: «چگونه اصلاحطلبان بر ارکان حیات اجتماعی ایران سیاستورزی میکردند و میکنند در حالی که هشت سال است شخصیتهای بانفوذ اصلاحطلبان در تنگنایند و...؟» جلاییپور همچنین آورده است: «چهارم اینکه در دیماه ۱۳۹۶ اعتراضات مردمی در ۸۰ شهر اتفاق افتاده، هر محققی نظر خود را داده و اتفاقا از هر طرف اصلاحطلبان به درستی (یا به غلط) نقد شدهاند و میشوند.
خوشبختانه در فضای آنلاین مجال مناسبی برای نقد هست. خصوصا نقد اصلاحطلبان واقعا بیهزینه است و پرستیژ هم دارد. در ضمن خود اصلاحطلبان نیز طالب شنیدن نقد اصلاحطلبان هستند. برای مثال به نقدها علیه اصلاحطلبان در کانال تاجزاده مراجعه کنید که هم تقابلگرایان داخلی و هم تقابلگرایان سرنگونیطلب در ماهوارهها تشنه شنیدن نقد اصلاحطلبان هستند. از این رو در کنار هزاران نفر تحلیلگر، من هم حرفی را که درباره اعتراضات بهنظرم رسیده، مطرح کردهام. ایشان از کجا فهمیدند من «نقدهای دیگران» را به حاشیه راندهام؟ این ارزیابی جناب میری غیرمستند است و از منبع «شعبده با گفتار» تغذیه میکند».
- 17
- 4