به گزارش نامه نیوز، «بازنگری» در فرایند سیاست ورزی و تصمیم گیری، نیاز اصلی اصولگرایان و ترجیع بند سخنان اغلب آنهاست. احتمالا شکست در کارزارهای انتخاباتی پیشین موجب این اجماع نظر شده و آن ها را به سمت تغییر در مدل سیاست ورزی، سوق میدهد. به نظر میرسد طیفی از اصولگرایان مثل قبل به موثر افتادن نظرات جامعتین باور نداشته و گمان می کنند که وقت عبور از شیخوخیت است.
شاهد این موضوع حرف های اخیر حمیدرضا ترقی معاون امور بین الملل حزب موتلفه است. او در گفت و گویی گفته بود: « برای ۱۴۰۰ هنوز به تصمیمی در این رابطه نرسیده ایم که روند کنونی ادامه پیدا کند یا خیر. چون با یک مشکلی دراساسنامه روبه رو هستیم و این مشکل باید در کنگره مهرماه امسال برطرف شود. ما دراساسنامه و مرامنامه حرکت حزب را در پیروی از روحانیت انقلابی قرار داده ایم و حرکت مستقل را برای حزب پیش بینی نکرده ایم. به همین خاطر درانتخابات گذشته چون روحانیت برسر آقای رئیسی به اجماع رسیدند و ادامه روند برای ما مغایر با اساسنامه بود، مجبور شدیم بیانیه حزب را به حمایت از آقای رئیسی اعلام کنیم. این مشکل باید حل شود و در اساسنامه باید مشخص کنیم که آیا حزب می تواند مستقل از روحانیت و مستقل از اصولگرایی درحرکت سیاسی خودش اقدام کند یا خیر.»
تنها این نیست و یحیی آل اسحاق نیز همین نظر را دارد. او به عنوان یکی از سیاستورزان کهنهکار جناح راست از فرا رسیدن وقت «بازنگری» سخن می گوید و معتقد است که تشکل جمنا نیز بعد از انجام بازنگریها و اصلاح ها موفق تر از قبل ظاهر میشود.
آل اسحاق در گفت و گو با « نامه نیوز» گفت: « ما در هر سیستم مدیریتی با مساله فیدبک یا بازخورد مواجه هستیم. به نظر من در اداره یک بنگاه اقتصادی یا حتی خانواده و هر سطح دیگری نیازمند بازنگری هستیم و سیستم مدیریتی بدون توجه به تغییرات شرایط محیطی، امکانات، نقاط قوت و ضعف یا فرصت ها تهدیدها، تغییر فضای عمومی و ... موفق نخواهد بود. بر هر مدیری لازم است که بازخورد کارها و تصمیمات خود را در مقاطع مختلف در نظر بگیرد. »
وی افزود: «جریان اصولگرایی یا هر جریان دیگری در حوزههای سیاسی نیز باید بازخورد و اقتضائات زمانی و مکانی را در نظر بگیرد. علیالقاعده اصولگرایان نیز باید این فضا را امتحان، تجربه و مدیریت کنند.»
به گفته او، در این بازنگری ممکن است که تغییراتی در جهتگیری ها، خط و مشیها،فرایندها ، سیاست ها ، عملکردها ، برنامه ریزی ها و ساختارهای خود ایجاد کنند.
آل اسحاق در پاسخ به اینکه آیا نتیجه این بازنگری ها فاصله گرفتن از شیخوخیت و نزدیکی به تفکرات و مشی طیف نواصولگرا است، گفت: «اصولگرایان از حزب ها و طیف های مختلف که اساسنامه های مختلف دارند تشکیل میشوند. نمیدانم که بر مبنای این بازنگری از شیخوخیت فاصله می گیرند یا خیر. برای روشن شدن این موضوع باید به اساسنامه های آن ها نگریست.»
او با تاکید بر اینکه «این بازنگریها حتما موجب تقویت احزاب اصولگرا خواهد بود»، گفت:«باتوجه به جایگاه احزاب در جمهوری اسلامی،شرایط عمومی کشور و حتی شرایط بین المللی تجدید نظر در روند فعالیت احزاب لازم است. تقریبا تمام طیف های اصولگرا مشغول این کار هستند و میبینیم که تغییر در ساختار و فرایند تصمیم گیری های خود را در دستور کار قرار داده اند».
این عضو سابق موتلفه در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه جمنا در وحدت و همگرایی احزاب بازنگری شده اصولگرا چقدر موثر خواهد بود، گفت:«جمنا هم در حال تغییر اساسنامه و اصلاح ساختار است. برای این مبنا حتما بهتر از قبل قادر به دست یابی به اهداف خود است.»
اما این فقط سنتی های جریان راست نیستند که بی میل به تغییر مشی و استراتژی خود هستند، بلکه جوانترهای اصولگرا نیز از ضرورت بازنگری در استراتژی جریان راست سخن می گویند آنچنان که محسن پیرهادی دبیرکل «جمعیت پیشرفت و عدالت اسلامی» طی یادداشتی «نواصولگرایی» را نسخهای شفابخش برای تن رنجور سیاست ورزی اصولگرایان دانسته است. به گفته او لزوم بازنگری در کنشگری سیاسی و تعامل مثبت با جوانان و آحاد مردم به عنوان یکی از پایههای اصلی در مانیفست سیاست ورزی اصولگرایان در ساحت اندیشه اصولگرایی به حساب میآید که یکی از بنیانهای اصلی نواصولگرایی است.
حال باید منتظر ماند و دید که اصولگرایان از شکستهای پیشین خود چه درسی گرفته و چطور مجددا مسیریابی می کنند. آیا باز هم به روشهای سنتی اعتماد کرده و بر مبنای ریش سفیدی پشت سر یک کاندیدا می ایستند یا با تقویت احزاب و تشکل های سیاسی و درک شاخصهای اجتماعی ، فرهنگی و نیازهای عمومی جامعه شیوه کنشگری خود را تغییر می دهند.
- 9
- 5