حسين انصاريراد، رييس كميسيون اصل ٩٠ مجلس ششم معتقد است كه احساس خطر باعث شده تا اصولگرايان از دولت حمايت كنند چرا كه آنها هم دريافتهاند «همه در يك كشتي نشستهايم» و كشور در معرض خطر خارجي و دشمنان قديمي است. او همچنين ميگويد در شرايط كنوني بايد به اصلاح روي آورد البته اصلاح نه به معناي جريان سياسي خاص بلكه اصلاح ساختار. انصاريراد همچنين تاكيد دارد كه اصولگرايان با توجه به اينكه در كانونهاي قدرت حضور دارند مطالبهاي از روحاني ندارند و البته روحاني هم نبايد بيش از اين گردش به راست داشته باشد، چرا كه همين تفكر كشور را با اين مخاطرات روبهرو كرده است.
به نظر ميرسد كه رقباي دولت تغيير موضع دادهاند و تصميم گرفتهاند كه حتي در ارگانهاي رسانهاي خود از حمايت از دولت سخن بگويند. اين تغيير رويكرد را چطور تحليل ميكنيد؟
من اين موضوع را به فال نيك ميگيرم و معتقدم بايد استقبال كرد. عامل اين اتفاق، احساس خطري است كه همه از وضعيت كشور دارند. هم اصولگرايان، هم اصلاحطلبان به تعبيري در يك كشتي نشستهاند و اگر خطري متوجه كشور شود همه ضرر ميكنند. اگر خطر جدي باشد كه هست و از بروز آن جلوگيري نشود اوضاع بدي حاكم خواهد شد. ايران، اسلام ايران و جمهوري اسلامي در معرض خطر است.
همه آنهايي كه به دنبال براندازي با هر عنواني هستند، با دشمنان اصلي جمهوري اسلامي و دشمنان قديمي مثل سازمان منافقين يا سلطنتطلبها يا افرادي كه هيچ نميتوانند ثبات و استحكام و دوام ايران را تحمل كنند، كاري ندارم اما عدهاي كه متوجه نيستند و خيال ميكنند اگر نظم كشور به هم بخورد سيستم موجود برود و سيستمي ديگر بيايد، بهتر ميشود در اشتباه هستند چرا كه با وجود همه مشكلات اگر نظم و ثبات كشور به هم بخورد شرايط بدي را پيش رو خواهيم داشت.
با اينكه بحرانهاي بينالمللي و شرايط داخلي ممكن است همه گروهها را به سمت وحدت در راستاي منافع ملي سوق دهد، فكر ميكنيد ممكن است اين جريان سياسي در ازاي اين حمايت، مطالبهاي از روحاني داشته باشد؟
الان وقت مطالبه اختصاصي داشتن از سوي هيچ فرد و هيچ جرياني نيست. هيچ گروه و حزبي نميتواند مطالبه فوقالعادهاي داشتهباشد. بايد دو گام اساسي براي اصلاح وضع موجود برداشتهشود و حتي در عاليترين مقام كشور هم بايد به اين موضوع ورود كند: اول مساله آشتي ملي است و دوم اصلاح ساختاري.
گرچه تاكيد دارم هيچ جرياني نبايد مطالبهاي فوقالعاده از دولت و حاكميت داشتهباشد اما برخي مطالبات قانوني و در راستاي همين اصلاحساختاري است. براي نمونه برگزاري انتخاباتي آزاد و توجه به حقوق شهروندي ازجمله توجه به همان اصلاح ساختاري است. همه بايد به دنبال اصلاحاتي باشيم كه كشور را به مخاطره انداخته است تا بتوانيم آرامش و ثبات كشور را حفظ كرده و اميد واعتماد مردم را ترميم و رضايت شان را جلب كنيم تا كشور محفوظ بماند.
از سويي اصولگرايان چه مطالبهاي ممكن است داشته باشند. اين جريان مراكز قدرت را در دست دارد. بيش از اندازه از ثروت كشور و موقعيت برخوردار است. رسانهها و مطبوعات گسترده و بخش عمدهاي از رسانه ملي را در اختيار دارد. همچنين پشتوانه بسيار محكمي دارند منتها آنچه ندارند پايگاه اجتماعي معتبر و اساسي است.
به نظر شما ممكن است اين حمايت تنها يك تاكتيك موقت و مقطعي باشد كه عميق نشود؟
من معتقدم اساسي و براي حفظ كشور است. كساني كه در اين موقعيت از دولت حمايت ميكنند، احتمالا متوجه شدهاند شكستن دولت بيشك باعث ميشود يكي از ستونهاي استوار كشور بر هم بخورد و خطري بزرگ براي كشور ايجاد كند. آنها به درستي دريافت كردهاند كه به هم زدن رياستجمهوري و تضعيف روحاني تضعيف اساس نظام و نظم كشور است.
آنها در دومين گام بايد زمينههايي فراهم كنند كه جامعه از آنها راضي باشد و رايدهندگان بيشتري براي خود كسب كنند. اقداماتي صورت دهند كه راي بيشتري جذب كنند و رقابت جديتري با اصلاحطلبان داشتهباشند. راهش هم اين است كه با سياستهايي كه مردم ميخواهند همراه شوند. جناح اصولگرا تنها چيزي كه ندارد پايگاه اجتماعي است و راهش اصلاح سياستها است.
برخي اصولگرايان معتقدند كه دولت بايد در ازاي اين حمايتها مرزبنديهاي خود را با اصلاحطلبان مشخص كند. فكر ميكنيد ما از اين به بعد گردش به راست محسوسي را از سوي روحاني شاهد باشيم؟
به نظر من در اين شرايط هم دولت هم اصلاحطلبان هم اصولگرايان بايد خودشان را با ملت و مصالح ملت و آنچه مطالبه مردم و ضروري است، نزديك كنند. دولت بايد ديگر چه كند كه خودش را به اصولگرايان نزديك كند؟ دولت كه معمولا به اصولگرايان امتياز داده و در بسياري از موارد از سياستهاي خاص خود به نفع اصولگرايان صرف نظر كرده يا از گفتوگو درباره آنها خودداري كرده است.
از سويي روحاني بايد خودش را به كدام جريان راست نزديك كند؟ اصولگراياني كه مجلس ششم را به هم زدند، رياستجمهوري خاتمي را از كار انداختند، مجلس هفتم را روي كار آوردند و اصلاحطلبان را درو كردند، احمدينژاد را روي كار آوردند كه هم كار دست آنها داده و هم كار دست كشور؟ با ٨٠٠ ميليارد دلار درآمد ارزي رشد كشور منفي ٦ درصد و اشتغال صفر درصد بوده... وضعيت امروز ما ناشي از حضور احمدينژاد در راس قوه مجريه است. كشور تاوان سياستهاي احمدينژاد را كه محصول اصولگرايان است ميدهد. اصولگرايان بايد اول خودشان را تبرئه كنند.
روحاني بايد بداند اگر بخواهد بيشتر از اين به سمت اصولگرايي برود كشور را به سمت سرنگوني ميبرد. بايد به سمت اصلاحات رفت. مراد از اصلاحات سياستهاي خاص يك جريان نيست بلكه بايد همه خود را به اصلاحات واقعي اقتصادي سياسي، فرهنگي و سياست خارجي نزديك كنند. روحاني هرگز نميتواند به سياستهاي اصولگرايان نزديك شود چون خطر در همينجا است، خطري كه گريبان كشور را گرفته است.
شما تغيير رويكردي در روحاني ميبينيد كه شايد باعث شده منتقدان، به همراهان تبديل شده باشند؟
خير. علت اينكه اصولگرايان از او حمايت ميكنند تنها احساس خطر است و همه كساني كه علاقهمند و وابسته به اين نظام هستند احساس خطر ميكنند و ميدانند صدمه زدن به روحاني، صدمه زدن به كشور است.
روحاني بايد خودش را به كدام جريان راست نزديك كند؟ اصولگراياني كه مجلس ششم را به هم زدند، رياستجمهوري خاتمي را از كار انداختند، مجلس هفتم را روي كار آوردند و اصلاحطلبان را درو كردند، احمدينژاد را روي كار آوردند كه هم كار دست آنها داده و هم كار دست كشور؟
مرجان زهراني
- 18
- 3