بیانیه اخیر اصلاحطلبان به منظور ارائه راهکارهایی برای حل مشکلات کشور، که از سوی چند چهره شاخص اصلاحات به نگارش درآمده، نشان از دغدغههای این جریان برای حفظ منافع ملی دارد. این اقدام در حالی از سوی آنان و پس از صحبتهای اخیر رئیس دولت اصلاحات انجام میشود، که محمود احمدینژاد رئیس دولتهای نهم و دهم در پیام ویدئویی با اشاره به مشکلات موجود راهکارهایی در چارچوب ساختارهای جمهوری اسلامی ارائه نداده بلکه همصدا با برخی جریانهای برانداز موضع گرفته است.
محمد کیانوش راد فعال سیاسی اصلاحطلب که از امضاکنندگان بیانیه اخیراصلاحطلبان است، ضمن ارائه توضیحاتی در خصوص چگونگی تدوین این راهکارها به برخی ادعاهای مخالفان دولت هم پاسخ گفت که خط جدایی اصلاحطلبان از دولت را تبلیغ میکنند. این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه خط مشی اصلاحطلبان از ابتدا«حمایتی- انتقادی» بوده تأکید کرد که حمایت واقع بینانه اصلاح طلبان از دولت روحانی ادامه مییابد. مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
٭٭٭
شما و تعداد دیگری از چهرههای اصلاحطلب، اخیراً بیانیه ای را منتشر کرده و به ارائه راهکارهایی برای برون رفت کشور از شرایط موجود پرداختید. برای نگارش این بیانیه و ارائه راهکارهای آن کار کارشناسی خاصی صورت گرفته است؟
مطالبی که در بیانیه ما مطرح شده، طبق نظرسنجیهایی بوده که از سوی نهادهای رسمی انجام گرفته است. همچنین برای نگارش این بیانیه سعی شد که براساس نتایج جلسات و دیدگاههای گوناگونی که در محافل مختلف اصلاحطلبان مورد بحث قرار گرفته عمل شود. دیدگاههای آقای خاتمی و راهکارهایی که ایشان برای بهبود شرایط کشور مدنظر قرار دادهاند را نیز باید به این موارد افزود.
شما در این بیانیه به موارد زیادی اشاره کردهاید که شاید اجرایی شدن همه آنها در آن واحد امکانپذیر نباشد. اولویت شما در اجرایی کردن کدام یک از این موارد است؟
مهمترین اولویتی که از این بیانیه میتوان استنباط کرد، توجه به امر سیاست برای حل اصلیترین نیاز مردم ایران در حوزه اقتصاد است. به تعبیر روشنتر، ما بخوبی میدانیم که اولویت اصلی مردم رفع مشکلات اقتصادی است و اقدامات سیاسی میتواند زمینه را فراهم و راهحل هایی برای حل مشکلات فعلی اقتصادی پیشنهاد کند.
به همین دلیل است که در این بیانیه برخلاف بسیاری از بیانیهها و بیانیههای دیگر که به صورت معمول بحث سیاست داخلی را مورد توجه قرار میدهند، ما اصلاحطلبان دیپلماسی را برای ایجاد زمینههای لازم جهت فراهم شدن محیطی آرام در صحنه بینالمللی و منطقهای به منظور دستیابی به توانمندیهای لازم برای حل مشکلات اقتصادی مورد توجه قرار دادهایم. به تعبیر دیگر کلیت ایران و توجه به منافع ملی در اولویت دغدغههای نویسندگان این بیانیه قرار گرفته است؛ تا آنجایی که ایمان داریم برای حل مشکلات اقتصادی نیاز به سرمایهگذاریهای قابل توجه از سوی سرمایهگذاران ایرانی که در خارج به سر میبرند یا سرمایهگذاران خارجی که حاضر به سرمایهگذاری در کشور ما هستند، داریم که تنها با ایجاد یک محیط آرام و امن میتواند تحقق یابد.
به هر حال این اولویت تعداد قابل توجهی از نگاه نویسندگان این بیانیه بوده است. البته تردیدی نیست که حل مسائل داخلی که نیازمند همبستگی مسئولان کشور است خواهد توانست که ما را در اهداف سیاست خارجی موفق سازد؛ چرا که سیاست خارجی ما در ادامه سیاست داخلی ما شکل میگیرد. به همین دلیل بدون آنکه بخواهیم تفکیکی بین این دو قائل شویم، اعتقاد داریم که باید این همبستگی در داخل به اتخاذ سیاستی در خارج منجر شود که بدون گزک دادن به دست دشمنان ایران، بتوانیم هرگونه بهانهجویی را از دشمنان ایران بخصوص در شرایط فعلی دور کنیم.
امکان تحقق اولویتهای در نظر گرفته شده در این بیانیه وجود دارد؟ فکر نمیکنید که همچون تمام راهحلهای دیگری که از سوی اصلاحطلبان مطرح میشود این مورد هم با موانع و مخالفتهایی روبهرو شود که امکان تحقق آن را به کمترین میزان برساند؟ موانع کار را پیشبینی کردهاید؟
امکان تحقق این پیشنهادها تنها در صورتی است که بخش عاقل و دلسوز اصولگرایان از یک سو و بخشهایی از حاکمیت که ما را در مقابل خود میدانند از سوی دیگر، به سخنان دلسوزانهای که منطبق بر منافع و مصالح ملت ایران است توجه کنند. در ترسیم وضع موجود و در مقدمه چنین بیانیهای به اندازه کافی نگرانیها و مشکلات کشور ذکر شده است. به گونه ای که همه کسانی که دل در گروی اسلام و ایران دارند اگر با دقت موارد گفته شده را مرور کرده و حقیقتاً برای ایران دل میسوزانند و با تصحیح سیاستها و افزایش همگراییها در داخل کشور نسبت به وظیفه اصلی حکومت که ایجاد رفاه و امنیت و آزادی است، مبادرت کنند.
این بیانیه همانگونه که میتواند مسئولان نظام را مورد اشاره قرار بدهد به همان میزان هم گروههای مختلف سیاسی را مخاطب قرار داده است؛ زیرا ایجاد همگرایی حول اصول کلی و اولیه و منافع ملی ایران میتواند زمینه یکدستی برای ارائه بربیانیهها به حاکمیت را نیز بهدنبال داشته باشد. حاکمیت در صورت مشاهده اجماع گروههای سیاسی حول مسائل کلی و اولیه به منظور حفظ مصالح ملی ایران میتواند با انعطاف از بحرانهایی که در شرایط فعلی بیش و کم، نظام و ایران را تهدید میکند، اجتناب کند.
شما اصلاحطلبان در حالی این بیانیه را برای حل مشکلات فعلی کشور نوشتهاید، که خیلی از اصولگرایان بر این امر تأکید دارند که جریان اصلاحات راه خود را از دولت جدا کرده است. بهانه این نتیجهگیری هم وضعیت بد اقتصادی است که معتقدند اصلاحطلبان بهعنوان حامی اصلی آقای روحانی شرایط پیشآمده را ناشی از سوء مدیریت دولت میدانند. نظر شما چیست؟
اصلاحطلبان از سال ۹۲ سیاست خود را سیاست «حمایت و انتقاد» از دولت قرار دادند. همچنان هم سیاست ما نسبت به دولت آقای روحانی، سیاست حمایت و انتقاد است و این به معنی آن است که ضمن حمایت کلی از دولت در شرایط فعلی، نسبت به بیان اشکالات نیز توجه خواهیم کرد.
در عین حال میدانیم که اگر به جای آقای روحانی، فرد دیگری به مقام اجرایی کشور میرسید، امروز با بحرانهای گستردهتری روبهرو بودیم. به همین دلیل، در این حمایت پایبند هستیم و تصور میکنیم که موضع اتخاذ شده در حمایت از دولت در سالهای ۹۲، ۹۴، ۹۶ درست بوده و حمایتی هم که اکنون از دولت میشود، واقعبینانه است.
در جریان پیام ویدئویی آقای احمدینژاد قرار دارید. ایشان در این پیام خواستار کنارهگیری آقای روحانی شدهاند. این کار در حالی صورت گرفت که اصلاحطلبان و بزرگان این جریان با وجود محدودیتهایی که در سالهای اخیر با آن روبهرو شدهاند، همچنان پیامهای وحدتبخش برای مردم دارند اما صحبتهای ایشان فرقی با براندازان ندارد. احمدینژاد با این صحبتها آن هم در شرایط سخت فعلی بهدنبال چیست؟
آقای احمدینژاد به جای پاسخگویی به خرابکاریها و نابسامانیهایی که در طول ۸ سال کشورداری خود ایجاد کرده و اقتصاد کشور را به ورطه فلاکت و نابودی کشانده، سعی میکند با فرار به جلو و بزرگ نشان دادن مشکلات فعلی، اعتراضات مردم را مستقیماً به سوی دولت هدایت کند.
احمدینژاد و همفکران او تصور میکنند که بزودی انقلابی در راه است و به خیال خام خود آنها نیز رهبران چنین انقلاب فوری و فوتی در ماههای آینده خواهند بود. این تصور باطل و این اشتباه محاسباتی باعث میشود که مواضع سوپر انقلابی و کاملاً رادیکالی را برگزینند. به شیوهای که گویی در چند ماه آینده دادگاههای سراسری برگزار خواهد شد و به فرمان احمدینژاد سران قوا به دادگاهها سپرده خواهند شد. این تصور باطل احمدینژاد وی را به اتخاذ چنین مواضعی میکشاند.
از سوی دیگر نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که برخی از اصولگرایان افراطی تصور می کنند که در احمدینژاد ظرفیتی وجود دارد که میتواند در بزنگاهی به کمک آنها بشتابد. آنان به تصور واهی به ظرفیتهای آقای احمدینژاد برای یک وضعیت خاص دلخوش کردهاند. البته آنان بدون اینکه احمدینژاد را قبول داشته باشند صرفاً بهدنبال استفاده ابزاری و موقتی از او در شرایط احتمالی هستند.
رضوانه رضاییپور
- 13
- 5