با توجه به اینکه در ماهها و روزهای اخیر شاهد تغییراتی در دولت آقای روحانی و همچنین مطرح شدن طرحهایی همچون طرح عدم به کارگیری بازنشستگان و طرح سوال از رئیسجمهور در مجلس بودهایم، باید منتظر ماند و مشاهده کرد تغییرات در کابینه دولت روحانی با مطرح شدن طرح عدم به کارگیری بازنشستگان، به نفع ورود وزرای جوان و مدیران جوان، فعال و باانگیزه خواهد بود یا خیر؟ با توجه به اینکه در شرایط جدید تحریمی هستیم، نیازمند مدیران باانگیزه،
پرتلاش و با برنامه هستیم تا بتوانیم امور اجرایی کشور را در راستای مطالبه مردم پیش ببریم. همچنین نقش زنان در حل مسائل و مشکلات دولت و کشور چگونه باید باشد؟ نقش نمایندگان مردم در شرایط فعلی باید چگونه باشد؟ رئیسجمهور در مجلس چه واقعیتهایی را باید بیان کند و مصلحت کشور در شرایط فعلی چیست. در این زمینه، «آرمان» به گفتوگو با سهیلا جلودارزاده، نماینده تهران و عضو فراکسیون امید در مجلس پرداخته است که میخوانید.
همانطور که میدانید در شرایط فعلی کشور، ما شاهدیم که برخی وزرای کابینه دولت یا حتی اکثر آنها طبق شرایط قدیمی انتخاب شدهاند یعنی زمانی که کشور در شرایط تحریمی فعلی نبوده است. بنابراین لازم است که وزرای جدید طبق شرایط جدید کشور که در تحریم نیز هستیم، انتخاب شوند و این وزرا از میان جوانان باانگیزه انتخاب شوند؟ برای مثال وزیر جوان ارتباطات که هم بسیار جوان است و هم در راستای شفافسازی عملکرد مورد تاییدی چه از نظر مردم و چه از نظر دولت داشته است. نظر شما در این زمینه چیست؟
آقای روحانی، رئیسجمهور منتخب مردم هستند و در شرایط جدید اگر این ضرورت را احساس کنند وزرای کابینه خود را تغییر میدهند و حتما وزرای مناسب را پیشنهاد میکنند. این از نظر آقای روحانی است. از دید مجلس، در جاهایی که مجلس احساس کند که این وزرا توانایی انجام مسئولیت در شرایط فعلی را ندارند، ممکن است اقداماتی را انجام دهد البته نه از نوع استیضاحی که در روزهای اخیر انجام شد و نیت و هدف آن چیز دیگری بود. این مسائل ممکن است بهم ریختگیهای زیادی برای کشور به دنبال داشته باشد.
در کابینه شاهد حضور کمرنگ زنان در دولت و همچنین نقش آنان در حل مسائل کشور هستیم به ویژه اینکه در شرایط فعلی کشور، نقش زنان میتواند بسیار کمککننده باشد، این مساله را چگونه ارزیابی میکنید؟
دولت تلاش خود را تا حدودی انجام داده است که بیشتر جنبه انجام وظیفه و تکلیف بوده است. ولی حرکت دولت در زمینه حضور زنان و نقش پررنگ آنها، آنطور که ما پیشبینی میکردیم، پیش نرفته است. حتی در بعضی جاها که خانمها تا درجه معاون وزیر پیش رفته بودند، بافت قدیمی و فرسوده کارمندان دولت اجازه نداده است که خانمها باقی بمانند و حتی در مواردی تلاش کردند که آنها را عزل کنند ولی حضور زنان در مجموع به سمت ۳۰ درصد پیش میرود. بعضا هم همکاریهایی هم وزرا انجام میدهند که مطلوب نیست.
در حال حاضر وضعیت بدینگونه است. منافع ملی ایجاب نمیکند که دولت تغییرات گستردهای انجام دهد. بیشترین چیزی که مدنظر ماست این است که دولت وظایف خود به ویژه وظایف جاری خود را به درستی انجام دهد. نمونههای پیشآمده در ارتباط با مسائل ارزی تا حدودی نگرانکننده است. پس آن چیزی که برای همه ما دغدغه است، این است که دولت درستکاری را در کارکنانش تضمین کند و البته باید در نهایت بگویم که خانمها معمولا درستکارتر هستند.
با توجه به اظهارنظر آقای حجاریان در مورد اینکه وضعیت فعلی دولت را به دختری تشبیه کردهاند که خواستگاران زیادی دارد ولی نمیتواند از بین خواستگارانش انتخاب کند و در نهایت پیر میشود، به نظر میرسد که همواره نوعی ادبیات جنسیتی در نگاه مردان ایرانی وجود دارد، نظر شما در این مورد چیست؟
ایشان با توجه به مرد بودن، نوعی ادبیات مردانه را به کار برده است. بنابراین نباید توجه کرد.
برخی نمایندگان در جلسه استیضاح آقای ربیعی رفتارهایی دور از شأن نمایندگی داشتند. به عنوان یک نماینده مجلس، این رفتارها را چطور ارزیابی میکنید؟
بیاخلاقی و بیادبی در شأن منتخبان مردم نیست و این اقدامات به ویژه از سوی طیف خاصی صورت میگیرد. این رفتارها در شأن مردم نیست. کسانی که به امثال اینگونه نمایندگان رأی میدهند باید در انتخاب خود دقت داشته باشند و از حوزه انتخابیه این نمایندگان، به آنها تذکر دهند. در حقیقت در شأن نماینده مردم یک منطقه از این سرزمین نیست که بخواهد در مجلس و در انظار عمومی جهانی چنین برخوردهایی داشته باشد. اینها الگویی برای مردم به ویژه فرزندان این سرزمین هستند که باید خود آموزش دیده باشند.
با توجه به حضور یک وزیر جوان در وزارت ارتباطات شاهد این هستیم که وزیر ارتباطات هم در راستای شفافسازی عملکرد مورد تاییدی داشته است و هم مورد تایید دولت و مردم بوده، با توجه به این مساله و حضورکم جوانان در مدیریت امور کشور، نظر شما در این زمینه چیست؟
اواخر جوانی و ورود به میانسالی، سنی است که هم تجربه و هم دانش به اندازه کافی به دست آمده است و هم انسان میتواند به کمال اخلاقی برسد. به ویژه ۴۰ سالگی سنی مناسب برای مدیریت و تصدی امور است. امیدوارم که ما بتوانیم از انرژی نسل حاضر استفاده درست کنیم. وقتی اجازه ندهیم وارد ردههای بالای مدیریتی شوند، کار درستی نیست. همچنین ما نباید مدیرکل بالای ۴۰ سال داشته باشیم.
این مدیرکلهای ما باید بتوانند تا ۵۰ سالگی به سمتهای عالی برسند. چون اینها اندوختهها و ثمرات یک نسل هستند و باید بتوانند انجام وظیفه کنند و نقش خود را ایفا کنند. اگر از جوانان استفاده نشود، ملت زیانکار میشود و این باید مورد توجه هم دولت و هم مجلس قرار گیرد. احزاب سیاسی نیز تلاش کنند که نیروهای خود را تا این سن آماده کنند که هم از نظر اخلاقی و هم از نظر تجربه و هم از نظر میزان تلاش و فعالیت مناسب باشند. چون در سنین بالا به ویژه در کشور ما که از نظر امکانات زیستی مناسب نیست، فرسودگی و کهولت بسیار زودهنگام اتفاق میافتد. هم احزاب و هم مسئولان باید تلاش کنند که در این سن نهایت استفاده از اندوختهها و شاخصهای یک نسل انجام شود.
انتقادی که به بحث عدم به کارگیری جوانان در کابینه دولت روحانی شده است این است که با توجه به بحث تجربه، دغدغهای که وجود دارد این است که چرا وزرای سالخورده و باتجربه برای مردم و نمایندگان در زمینه اقدامات خود شفافسازی نمیکنند و همچنین در مورد موانع کاری خود با مردم و نمایندگان گفتوگو نمیکنند تا مسائل پرحاشیهای از جمله استیضاح آقای ربیعی، وزیر سابق کار در مجلس اتفاق نیفتد؟ نظر شما در این مورد چیست؟
این ویژگی سالخوردگی است که انسان وقتی از یک سنی عبور میکند، جاهطلبیها و خودنماییهایش کمتر میشود. بنابراین دغدغه خودنمایی ندارد و فقط به حفظ وضع موجود علاقهمند میشود. به همین دلیل اگر تغییرات انجام شود، چون مطرح کردن مسائل، ارتباط برقرارکردن از جمله ویژگیهای دوره جوانی و میانسالی است، اینها باعث میشود ضرورت مدیریت اجتماعی صورت گیرد. تغییر در رنج سنی به کارگیری مسئولان و مدیران باعث میشود که این مسائل در جایگاه مناسب خود انجام شود. هر چیزی در زمان و مکان مناسب خود مناسب است و ما باید به این قضیه دقت کنیم. اگر زمان بگذرد، فایدهای ندارد و ما باید به جوانان اعتماد کنیم. همانطور که به ما در ادوار گذشته اعتماد شد. ما هم باید به جوانانی که خود پرورش داده و تربیت کردهایم، اعتماد کنیم و همواره اینگونه نباشیم که بخواهیم آنها را کنار بگذاریم و حذف کنیم. بنابراین حذف و کنار گذاشتن جوانان باعث میشود که سرمایههای یک نسل هدر برود و دچار افسردگی، سرخوردگی یا اعتراض شوند.
بحث اعتماد به جوانان را مطرح کردید که متاسفانه این اعتماد کم است. همانطور که میدانیم اعتماد بین مردم و مسئولان هم کم شده است. با توجه به اینکه گفتید وقتی سن انسان بالا میرود به دنبال حفظ وضع موجود است، بحث دیگری که وجود دارد این است که همین مدیران بازنشسته و سالخورده نمیتوانند از صندلی مدیریتی خود جدا شوند یا به اجبار کنارهگیری میکنند؟ این مسائل را چگونه ارزیابی میکنید؟
جنبه نمادین سیستم مدیریتی ما اینگونه است. افراد نزدیک به ۶۰ سال را در مهمترین موقعیتهای مدیریتی کلان کشور داریم. این مسئولان باید جوانان همفکر خود را تربیت کرده باشند و هرچه زودتر کنارهگیری کنند تا مردم نیز این موضوع را یاد بگیرند. اگر مسئولان علاقهمند به کنارهگیری نباشند، این موضوع به همه سرایت داده میشود. ما فکر میکنیم که درستترین کار این است. ولی باید این اقدامات در جامعه تعریف و اجرا شود. ما اینگونه تربیت شدیم که به مقامات بالادستی خود نگاه کنیم و اطاعت کنیم. در این زمینه هم این آموزش شکل میگیرد که به افراد جوانتر از خود اعتماد نمیکند که بخواهد آن را جایگزین خود کند. این بحث در خانوادهها نیز وجود دارد.
در روزهای اخیر مصاحبه تلویزیونی آقای روحانی را شاهد بودیم، به نظر شما ناگفتههای دکتر روحانی در این مصاحبه چه مسائلی بوده است؟ نسبت به برخی سخنان رئیسجمهور نقدهایی وارد شده است از جمله اینکه رئیسجمهوری بیشترین زمان سخنان خود را به کلیگویی گذراندهاند در حالی که مردم مشتاق بودند که جزئیات را بشنوند، تحلیل شما از این مساله چیست؟ آیا به نظر شما رئیسجمهور نباید مردم را محرم خود بداند؟
ما نمیتوانیم بگوییم که آقای روحانی چه مسائلی را در ذهن خود داشتند. ولی تجربه رئیسجمهورهای قبلی به ما نشان داده است که اگر رئیسجمهوری مردم را محرم خود بداند و صادقانه و صمیمانه با مردم سخن بگوید، بسیاری از مشکلات حل میشود. همانگونه که امام اینگونه بودند و سختترین مسائل در کشور را با ارتباط صمیمانه خود با مردم حل میکردند. برای مثال شهیدرجایی یک نمونه خوبی از این نوع ارتباط صمیمانه با مردم بودهاند. همانگونه که خداوند پیامبران را از میان مردم انتخاب میکردند تا با زبان خود با آنها سخن بگوید، این رویهای است که باید به آن اقتدا کنیم.
مردم همه مسائل را میدانند و چه رئیسجمهور بگوید یا نگوید، مردم متوجه میشوند که رئیسجمهور چه محذوراتی دارد. چون مردم میدانند، حتی به رئیسجمهور کمک میکنند و در نهایت رعایت میکنند. ولی رابطه دولت و مردم میتواند یک رابطه مستقیمی شود. بنده فکر میکنم بعضا رویههایی که در بین افراد کابینه یا حاکمیت و همچنین آدابی که در آنجا وجود دارد، این فاصله را ایجاد میکند. ما نمیخواهیم که رئیسجمهور به صورت پوپولیستی اقدام کند ولی واقعا مردمی رفتار کند.
اشاره داشتید مردم خودشان میدانند ولی ما با این قضیه مواجه هستیم که مردم علاقهمندند که مشکلات و دغدغههای موجود در کشور را از رئیسجمهور منتخب خود بشنوند، به نظر شما آیا این ملاحظات در کوتاهمدت تغییر میکند؟ آیا میتوان گفت که آقای روحانی با توجه به شرایط فعلی، برخی مسائل را عنوان نکردند؟ این مسائل را چگونه ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر، زمان آن نیست که کسی بخواهد یک مسالهای را پنهان کند ولی گاهی اوقات یک هماهنگیهای ناگفته وجود دارد. یکسری مسائل را رئیسجمهور نمیتواند در مقابل دشمنان مطرح کند. ولی یک زیرکی لازم است. این وضع را دشمنان ما خودشان بهتر از ما میدانند و خودشان نیز چنین وضعیتی را ایجاد کردند. این ملاحظه نباید باعث شود که ارتباط ما با مردم تحت تاثیر قرار گیرد. وقتی همه میدانند، بهتر است که ما با مردم خود شفاف صحبت کنیم، مردم خود را به کار بگیریم و شخصیت و هویت واقعی آنها را به آنها بازگردانیم. اگر یک وکیل در مقابل موکل خود نشسته باشد بررسی میکند که موکلش از او چه میخواهد و به آن مشورت میدهد که از چه راهی برود بهتر است. رئیسجمهور هم به همین شکل است. نمایندگان مردم هم به همین صورت باید عمل کنند. باید موکلین خود یعنی مردم را باور داشته باشیم و این موکلین ما ولی نعمت ما هستند.
وقتی که این اصل را پذیرفتیم دیگر نمیتوانیم فکر کنیم که ما حاکم بر آنها هستیم. ما آنوقت میتوانیم جایگاه خود را بهاین شکل تعریف کنیم که ما به واسطه موکلین خود اجازه پیدا کردیم که بر کشور حاکمیت داشته باشیم. آن وقت است که وضع فرق میکند. تا زمانی که فکر کنیم که ما حاکمان بر این مردم هستیم و بعضی اوقات به این حاکم بودن، جنبه برتری مطلق نیز بدهیم دیگر وضعیت حساستر خواهدشد.
با توجه به اینکه اصلاحطلبان مردم را سرمایه خود میدانند، روابط اصلاحطلبان و مردم را چگونه ارزیابی میکنید؟ همچنین برخی میگویند که اصلاحطلبان خطمشی جدیدی را برای کمک به دولت روحانی در پیش نگرفتهاند، نظر شما در این زمینه چیست؟
زمانی که بحث آزمایش مطرح میشود. همه ما در این زمینه کم میآوریم. بنده بین مردم و اصلاحطلبان فاصلهای نمیتوانم قائل شوم. همه مردم خواهان اصلاحات هستند و بعضی افراد که ادعای اصلاحطلبی دارند، اگر همین رابطه با مردم را نداشته باشند، به عنوان اصلاحطلب مطرح نیستند. بنده به عنوان نماینده مجلس بخشی از حاکمیتی شدم که نمیتوانم از حاکم بودن بر مردم دست بردارم و نماینده مردم باشم. باید یادآور شوم که ما ۲۵۰۰ سال استبداد داشتیم. این استبدادی که حاکم بوده در وجود ما ساکن شده است.
بنابراین هر کسی به قدرتی میرسد، میخواهد این برتری خود را به رخ بقیه بکشد. استفاده ما از اینستاگرام بدینگونه است که هر کسی را که دنبالکننده ماست به نوعی میکشیم. اینها به نوعی برونریزی یک واقعیتی است که در وجود ما در طول تاریخ نشسته است. بنابراین باید این واقعیت را بشناسیم و از آن فضا خارج شویم. در مورد گروههای سیاسی هم اینگونه است. بعضی وقتها در جایی یک گروه اصلاحات به قدرت میرسد، توجه نمیکند که چه چیزیی برای مردم مناسب است و میخواهد باور خود را حاکم کند. برای نمونه ما تلاش میکنیم که خانمها بیایند مشاور شوند تا بتوانند ارتقا پیدا کنند و در جاهایی که نیازهای اجتماعی دارند، خانمها مشارکت داشته باشند و با رأفت به زنان مشاوره دهند.
اما مخالفان این نگاه اولین اقدامی که میکنند این است که قانون را ناکارآمد میکنند و بعد هم دیگر اثری از آن باقی نمیگذارند. تا جایی که رئیس ستاد توانمندسازی بانوان هم یک مرد است. اینها چگونه میتوانند یک اصلاحطلب باشند؛ کسانی که دیکتاتور هستند و جایی برای اظهارنظر بقیه باقی نمیگذارند؟
منظور از اصلاحطلبان، نمایندگان فراکسیون امید و بیشتر اساتید اصلاحطلب دانشگاهی است، به نظر شما این افراد در جلساتی که برگزار میشود، چه خطمشی جدیدی را برای کمک به دولت میتوانند ارائه دهند؟
یک اصلاحطلب واقعی وقتی در راه انبیا قدم میگذارد، خودخواهی و خودبینی ندارد. واقعا به اصلاح رفتارهای اجتماعی فکر میکند و خودش هیچوقت رفتارهای نادرست انجام نمیدهد. در مصاحبهای که از آقای نبوی خواندم که میگوید باید مرحله گذار را درک کنیم و با درک این مساله، با افراد دلسوز همراهی کنیم. باید گذشت داشته باشیم. ولی شجاعت برخورد با رفتارهای نادرست را با حسننیت داشته باشیم. برخورد باید با حسن نیت باشد و گذشت هم باید در آن وجود داشته باشد. همانگونه که ما اشتباه میکنیم، اشتباه ما هرچند بزرگ باشد
خداوند وقتی میبیند ما به این درک رسیدیم که این کار اشتباه بوده و بیان کردیم از ما میگذرد و میبخشد. اصلاحطلب واقعی باید روش خود را به قرآن نزدیک کند و آدم صالحی باشد. بندگی خدا را یاد بگیرد و نخواهد دیگران را بنده خود کند. باید نظرمان را بدون واهمه بگوییم. اصلاحطلب واقعی، انحصارطلب نیست و روشهای انحصارطلبان را کنار میگذارد و برعکس آنها عمل میکند.
طرح سوال از رئیسجمهور در مجلس با توجه به شرایط فعلی را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا رئیسجمهور میتواند همه حقایق را بیان کند، به اعتقاد برخی چون رئیسجمهور در مصاحبه تلویزیونی اخیر خود ناگفتههایی داشته است، بنابراین آن ناگفتهها را در مجلس بیان خواهند کرد؟
به نظر بنده رئیسجمهور هم باید به این دو جمله «نجات در راستگویی است» و«بنده دیگری مباش در حالیکه خداوند تو را آزاد آفرید»، توجه کند. همه ما باید این دو جمله را در نظر بگیریم و مسائل را بگوییم. هیچ مصلحتی بهتر از حقیقت نیست یعنی اگر حق را بگوییم این مصلحت است. نباید مصالح را در نظر بگیریم. اگر میخواهیم دشمنان را در نظر بگیریم، آنها همه آنچه که در جمهوری اسلامی است را میدانند پس ما باید حقایق را به مردم خود بگوییم و نترسیم. امام این کار را کردند و بسیار موفق بودند. انسانهای موفقی که خوب حکومت کردند چنین انسانهایی بودند. این مردم میدانند که فقر، گرسنگی و فساد هست. وقتی بدانند که رئیسجمهور اینها را میداند و با آنها مقابله میکند، اعتماد میکنند و در نهایت حمایت میکنند. ولی وقتی بدانند که رئیسجمهور میداند و مماشات میکند، اعتماد نمیکنند. به نظر بنده، بیان حقایق میتواند راه نجات باشد.
طرح عدم به کارگیری بازنشستگان را در مجلس چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این طرح میتواند قدرت اجرایی داشته باشد؟ به ویژه نقش نمایندگان در فرایند ورود آسان جوانان به موقعیتهای مختلف مدیریتی را چگونه ارزیابی میکنید؟
جوانان باید وارد موقعیتهای مختلف مدیریتی شوند و محور عمل قرار گیرند چه اینکه توانایی داشته باشند یا خیر. اگر نتوانستند، تجربه میکنند، عبرت میگیرند و روبه جلو حرکت خواهند کرد و اگر توانستند که امیدوارم بتوانند، مملکت را اداره میکنند. الان بعضی از ما توانایی کارکردن با وسایل الکترونیکی که در حال حاضر عصر دولت الکترونیک است، را نداریم. در شرایطی بودیم که نمیتوانیم با دنیای امروز جلو برویم، اطلاعات روز را بگیریم و اگر هم بتوانیم باید در جاهایی مشاوره دهیم و جنبه تاثیرگذاری داشته باشیم.
باید بگذاریم خلأ موجود در کشور ما با جوانان پر شود. جوانان ما نتوانستند تجربه کنند و کارآمد شوند. در خانواده هم مرد خانواده باید به همسرش امکان تجربه کردن را بدهد. ممکن است نتواند مثل مرد خانواده عمل کند ولی باید کمی تجربه کند تا بتواند کاری انجام دهد و قوی شود. باید به فرزندان خود آزمون و خطا را یاد دهیم. این فرهنگ و تفکر را باید تغییر دهیم. خدا برای همه است و فقط برای ما نیست. باید به جوانان فرصت اشتباه بدهیم و جامعه متعلق جوانان است. جوانان هم باید در نظر بگیرند که راههای رفته دیگران را مورد بررسی قرار دهندو این تحقیق بهتر است تا دچار شکست نشوند.
آزاده رحیمی
- 15
- 6