«دلیل انتخاب روحانی از سوی اصلاحطلبان برای ریاست جمهوری فقط شخص ایشان نیست، چراکه اصلاحطلبان با انتخاب روحانی برنامه و ایده سیاسی داشتند و از آن اقدام هنوز دفاع میکنند و اگر همین الان دوباره انتخابات با همان کاندیداها برگزار شود اصلاحطلبان با تمام کاستیها و نقدهایی که به آقای روحانی دارند باز هم به ایشان رأی خواهند داد».
این جملات بخشی از اظهارات سعید شریعتی فعال سیاسی اصلاحطلب با آرمان است که در ادامه میخوانید.
نظر اصلاحطلبان در رابطه با انتخاب آقای روحانی در ریاست جمهوری چیست؟
اصلاحطلبان در رابطه با شخص آقای روحانی، ریاست جمهوری، نهاد ریاست جمهوری و جایگاه قوه مجریه یک استراتژیک دارند و آن است که اگر زمانی صحبت از توازن قوا در جمهوریاسلامی میشود درباره عملکردها و برنامههای افراد از جمله وزرا و رئیسجمهور و شخص آقای روحانی صحبت کنند که چه موضوعی اصلاحطلبان را در سال ۹۲ به ائتلاف با آقای روحانی به عنوان نماینده راست میانه کشاند؟ در انتخابات سال ۹۲ چه ضرورتی وجود داشت که در سال ۹۲ به آقای عارف اعلام کردند تا کنار برود و آقای روحانی با سبقه فعالیت در شورای جامعه روحانیت مبارز برای ریاست جمهوری ورود پیدا کند. آقای روحانی مانند افراد دیگری بود که آرام آرام به سمت اصلاحطلبان آمد و اصلاحطلبان هم به ایشان نزدیکتر شدند.
چرا اصلاحطلبان در سال ۹۲ روحانی را برای ریاست جمهوری معرفی کردند و در سال ۹۶ هم از وی حمایت کردند؟
اصلاحطلبان کماکان نگران بازگشت تندروی به صحنه سیاسی کشور و غلبه سازمانی و ساختاری پیدا کردن این اردوگاه هستند؛ نباید از یاد برد که فقط برای پیشبرد برنامههای اصلاحی در انتخابات سال ۹۴ مجلس دهم شرکت کردیم و لیست دادیم. دلیل آنکه اصلاحطلبان در مجلس دهم به فهرست امید رأی دادند فقط افزایش حقوق کارمندان یا اصلاح قانون مطبوعات نبود، چراکه ذات ائتلاف امید که اصلاحطلبان، طرفداران روحانی(راست میانه) و حتی بخشهایی از اصولگرایان(گرایش آقای لاریجانی) را شامل میشوند همگی یک هدف مهم داشتند و آن عنصری که این ائتلاف را شکل داده آن بوده تا تندروها و دلواپسان از ۲۰۰ نفر در مجلس نهم به ۵۰ نفر در مجلس دهم برسند و در حقیقت مجلس دهم تشکیل شده تا کارهای مجلس نهم را انجام ندهد.
بنابراین باید بدانیم که با چه مجلسی طرف هستیم و سپس با تناسب به ظرفیت مجلس از آن برای آیندهمان برنامهریزی کنیم. از ابتدای ائتلاف اصلاحطبان با روحانی اتحاد بوده است و تاکنون مشی اصلاحطلبان با وجه اتحاد ادامه داشته و حتی در قسمتهایی از دولت انتقاد کردیم حتما اظهارنظرها و هدفمان را از برنامههایمان اعلام کردهایم به آن معنا که با ملاحظه صحبتهای مذکور با ایشان صحبت کردیم، چراکه اتحاد اصلاحطلبان با آقای روحانی به خاطر نگرانی بوده است و اگر این اتحاد بشکند هم روحانی و هم اصلاحطلبان متضرر میشود، چراکه با شکستن این سد، تندروها و دلواپسان هستند که خلأ را پر میکنند. کماکان اگر میبینید که نگرشهای تند و تیز تندروها طی شش سال گذشته اصلاح شده باشند به آن معناست که خطرشان در مواجهه با پدیدهها کم شده است.
در رابطه با تجمع فیضیه قم تمام اصولگرایان اعلام کردند که این حرکت بسیار اشتباه بوده است، نظر شما در این باره چیست؟ به آن معناست که واقعا آنها از مواضع تند و تیزشان کوتاه آمدند؟
به یاد داریم که در مراسم سخنرانی راهپیمایی ۲۲ بهمن ۹۱ به آقای لاریجانی با سنگ و مُهر در قم حمله کردند و همین افراد بودند که دست به چنین کاری زدند، اما اکنون به نقطهای رسیدیم که دلواپسان هم از این روش استفاده نمیکنند. بنابراین اگر این تند و تیزی آنها کاسته شده باشد اصلاحطلبان میتوانند مقداری آرامتر از سیاستهای روحانی و دولتش انتقاد کنند، چراکه آقای روحانی از تمام افراد نسبت به وزرا، استانداران و فرمانداران منتقدتر بوده و به صورت صریح و شفاف اعلام میکند که دست منتقدان را برای نقدهای جدی از کابینهاش باز گذاشته است.
این موضوع به آن معناست که روشی است تا اگر حامیان آقای رئیسجمهور بتوانند ادبیات نقد دولت را بهگونهای طراحی کنند که به جای فشار به روحانی، راهی را برای وی باز کنند تا راه درستتری را انتخاب کند، برای روحانی هم بهتر میشود. بنابراین باید انتقاد به شکلی باشد تا فرصت اصلاح کابینه به رئیسجمهور داده شود نه آنکه نوع مواجهه و انتقاد حامیان آقای روحانی به جای اصلاح منجر به گسست شود و معتقدم اصلاحطلبان خوب میدانند چگونه از روحانی انتقاد کنند تا فضا برای وی باز شود و در صورتی که اصلاحطلبان مشیشان درست تنظیم شود آقای روحانی هم از آنها حمایت خواهد کرد، چراکه وی یک سیاستمدار بوده و از تمام امکانات و ابزارهای سیاسی که در اختیار دارد، استفاده میکند.
یکی از انتقادات به آقای روحانی آن است که وی خود را از اصلاحطلبان دور نگاه داشته و بر سر یک میز با آنها نمینشیند، نظر شما در این خصوص چیست؟
نگاه من آنگونه نیست که حتما با آقای روحانی باید بر سر یک میز نشست و صحبت کرد. البته صحبت و مشورت با ایشان تاثیر خوبی خواهد داشت ولی اینگونه مباحث از جمله سیاست اصلا به دور یک میز نشستن نیست. آقای روحانی یکسری خصوصیات شخصی و یکسری برنامه کاری خاص خود دارد که اینگونه رفتار میکند، اما ما نباید به این موضوع شخصی نگاه کنیم زیرا سیاست شخصی نیست. به طور کل باید گفت که فقط باید حرفها، برنامههای اصلاحی، نقدها، راهبردها و دیدگاههایمان را مطرح کنیم حال اگر این موضوعات در جلسه با آقای روحانی یا در قالب مصاحبه و بیانیه مطرح شود، مجموعا اتمسفر سیاسی را میسازند و آن زمان کاراکتری مانند رئیسجمهور با توجه به آن موضوعات مطرح شده میتواند برنامههای خود را پیش ببرد.
تحلیل شما از این موضوع که برخی میگویند اصلاحطلبان از رأی خود به روحانی پشیمان شدهاند، چیست؟
اصلاحطلبان با آقای روحانی در یک ائتلاف هستند و این ائتلاف نشکسته است؛ جریاناتی از ابتدای کاندیدا شدن روحانی با تمام ابزارشان به میدان آمدند و حتی به منظور جمعآوری رأی برای کاندیدای خود از بسیاری ابزارهای دیگر مانند ابزارهای فرهنگی، حزبی و... استفاده کردند. پس از گذشت چند ماهی از دور دوم ریاست جمهوری روحانی عدهای مطرح کردند که از رأیشان پشیمان هستند. اینکه صحبتهای این عده تا چه اندازه صادقانه است را نمیدانیم، اما آنها از اصلاحطلبان نیستند، چراکه اصلاحطلبان همچنان از رأیشان حمایت میکنند.
علت حمایت اصلاحطلبان از رایشان در سال ۹۲ و ۹۶ به روحانی چیست؟
دلیل انتخاب روحانی از سوی اصلاحطلبان برای ریاست جمهوری فقط شخص ایشان نیست، چراکه اصلاحطلبان با انتخاب روحانی برنامه و ایده سیاسی داشتند و از آن اقدام هنوز دفاع میکنند و اگر همین الان دوباره انتخابات با همان کاندیداها برگزار شود اصلاحطلبان با تمام کاستیها و نقدهایی که به آقای روحانی دارند باز هم به ایشان رأی خواهند داد، اما این بار درصد مطالبشان افزایش خواهد یافت و در نتیجه مقدار بیشتری با وی وارد چالش میشویم و از ایشان امتیاز بیشتری میخواهیم.
قطعا حدود چهار میلیون رأی آقای روحانی در حال حاضر نسبت به پنج ماه گذشته ریزش داشته است، اما به سبد رأی رئیسی ریخته نشده است. انتخابات سال ۹۶ انتخابات آگاهانه بود چه آنهایی که رأی دادند و چه آنهایی که رأی ندادند انتخابشان آگاهانه بود به آن معنا که اگر افرادی به رئیسی یا روحانی رأی دادند با آگاهی به آنها رأی دادند و به اندازه کافی فرصت بازشناسایی خود را داشتهاند و اینگونه نبوده که افراد از روی ناآگاهی به روحانی رأی داده باشند و حتی افرادی هم که رأی ندادهاند آگاهانه رأی ندادند.
نظرتان در رابطه با نارضایتیهای اخیری که از سوی مردم به شکل اعتراضات خیابانی صورت گرفت، چیست؟
نارضایتی که در خیابانها شکل گرفت همگی از سوی اصلاحطلبان نبود اما این معترضان حقشان است تا مسالمتآمیز شعار بدهند و مطالباتشان را درخواست کنند. مگر اصلاحطلبان وکیل تمام ملت هستند؟ اگر تندروهای طرفدار رئیسی به خیابان بیایند و شعار بدهند میگوییم همه ملت در خیابان هستند؟ پس اصلاحطلبان در کجای قضیه قرار دارند؟ اصلاحطلبان نباید نسبت به فضای اعتراض منفعل شوند بنابراین باید برنامه داشته باشند تا از رأی ۲۴ میلیونی به آقای روحانی دفاع شود. اگر کسی در خیابان دست به اعتراض زد، اگر بدون اغتشاش و آشوب معترض بود و مورد تعرض قرار گرفت و آسیب دید از حقوق آن فرد باید دفاع شود.
اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس در سال ۹۸ چه برنامههایی دارند؟
اصلاحطلبان کماکان با آقای روحانی در یک جبهه متعهد هستند. من معتقدم اصلاحطلبان اگر میخواهند که بسیج عمومی کنند باید برای مشارکت بیشتر در انتخابات فعالیت کنند. باید با انتقاد از وضع موجود به نحو اصلاحطلبانه، منتقد عملکرد مجلس و نمایندگان مجلس باشیم، چه آنهایی که از ما رأی گرفتند و به مجلس راه یافتند و چه آنهایی که از پایگاههای دیگر در حوزههای انتخابی دیگر رأی گرفتند. بنابراین باید به پایگاه مبلغان رأی خودمان اعلام کنیم که از این پایگاه شروع به نقد مجلس دهم کنید. باید نمایندگان را نقد کنیم و سپس در حوزههای انتخابیه به بخشداری و مسئولان دولتی انتقاد کنیم و این روند را ادامه دهیم تا فضای نقد فراهم شود. در این یک سال و خوردهای که تا انتخابات مجلس ۹۸ باقی مانده باید به تولید ادبیات فکر کنیم.
به نظر شما اصلاح اصلاحطلبان مهمتر از تمام موضوعات نیست؟ به نظرتان اصلاحطلبان نباید اول خودشان را اصلاح کنند و سپس پیش بروند؟
منظور عدهای از اصلاح اصلاحطلبی آن است که چهار نفر بروند شورای عالی باشند، در مقابل عدهای حرف از عبور میزنند، اما من میگویم اصلاح اصلاحطلبی به آن معناست که مطالبات مردم چیست یا چقدر این مطالبات اصلاحطلبانه است و آنوقت بخش اصلاحطلبانه را نمایندگی کنیم. بخشهایی از مطالبات مردم اصلاحطلبانه نیست و به اصلاحطلبان ربطی ندارد و آنها بروند نمایندههای خودشان را پیدا کنند. اصلاحطلبان نباید بازی را دور بزنند زیرا آنها باید مطالبات اصلاحطلبانه ملت ایران را صحیح تبیین کنند.
هنگامی که اصلاحطلبان مطالبات مردم را نمیشناسند چگونه قصد کمک به آنها را دارند؟
اگر مطالبات را نشناسند خودشان هم نمیتوانند کاری انجام دهند. اصلاحطلبان باید پرچم ضد فساد اداری، سیاسی و اقتصادی را در دست بگیرند، چراکه این موضوع یک مطالبه اصلاحطلبانه و فراگیر است؛ در صورتی که اصلاحطلبان هرکدام زیر این پرچم بیایند مجبور به پاکدستی میشوند. به قول حافظ شیرازی «غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند؛ پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز»، به آن معنا که ابتدا خود پاک شوند. اگر اصلاحطلبان پرچم مبارزه با فساد برای اصلاح اصلاحات را در دست بگیرند، این موضوع منجر میشود تا کسی از اسم اصلاحطلبی استفاده نکند. اصلاحطلبان، با به دست گرفتن این پرچم از حال تا بهمن ۹۸ باید سازماندهی کرده و نقدشان از دولت و وضع موجود باشد. این به معنای افشاگری نیست، چراکه افشاگری چاره مبارزه با فساد نیست.
البته اگر مبارزه با فرایندهای فسادآمیز پشتوانه افشاگری نداشته باشد، فقط تسویهحسابهای سیاسی و شخصی خواهد بود. در آن صورت میتوان گفت اصلاحطلبان به عنوان جریانی باسابقه و پاکدست پرچم مبارزه با فساد را در دست گرفته و بیش از آنکه دنبال تسویه حساب با افراد دیگر باشد، دنبال آن است که برخی فرایندهای فسادآور را اصلاح کند. به آن معنا که در رابطه با صحبتهایمان به صورت سیستماتیک و اصلاح شده عمل کنیم و به مردم توضیح داده و از آنها کمک بگیریم و مردم هم همین را میخواهند. بعد از ماجراهای بابک زنجانی یا ابوالفضل میرعلی شاهد نارضایتی مردم هستیم.
سوار تاکسی میشوی، میگویند که نمایندگان در شورا، مجلس و دولت کارهای نیستند و فقط میخواهند صدایشان از تریبون پخش شود. پس این موضوع به آن معناست که مردم عادی هم متوجه شدند که گویی نمایندگی مردم هم تهی از مضمون شده است. بنابراین باید در برخی روشها بازنگری کرد که این موضوع در راهکارهای پیشنهادی رئیس دولت اصلاحات هم آمده که برای بازگشت اعتماد مردم به مجلس تلاش کنیم.
اصلاحطلبان چگونه میتوانند از برخی افراد که خود را جای اصلاحطلبان میزنند، متمایز شوند؟
اصلاحطلبان باید پرچمهایشان را بالا نگه دارند و با این کار دیگر آسان نمیتوان خود را در صف اصلاحطلبان جا زد و خود را اصلاحطلب معرفی کرد. در آن صورت مردم میپرسند نظرت در رابطه انتخابات چیست؟ و سوالهای دیگر و چون باید جواب بگوید، آن پالایش اتفاق خواهد افتاد. من فکر میکنم میتوان ۱۵ راهکار رئیس دولت اصلاحات را تبدیل به پرچم کرد تا همه اصلاحطلبان و مردم اطراف آن جمع شوند و اگرنه من میگویم دو یا سه راهکار از آنها را که اولویت بیشتری دارند را در نظر بگیریم و در این صورت مردم همراهی خواهند کرد.
چون اصلاحطلبی آن نیست که ما بنشینیم در ساختمان سه طبقه و نقشه اصلاحطلبی بریزیم. اصلاحطلبی مورد نظر عموم مردم آن است که تغییرات مسالمتآمیز و در جهت حاکمیت قانون و قدرتمند شدن شهروندان باشد. از جنبش مشروطه ۱۱۲ سال میگذرد و چند بار مشروطهخواهان اوج گرفته و شکست خوردهاند، اما مردم از آرمانهای مشروطه عبور نکردند و به اعتقاد من اصلاحطلبی در امتداد همان آرمانها قرار دارد و کماکان گفتمان غالب و اکثریت مردم ایران است و اگر از آنها سوال کنید که میان روشهای سخت و روشهای اصلاحطلبانه کدام را انتخاب میکنید، مطمئنا پاسخ اکثریت تمایل به همان آرمانها خواهد بود. گفتمانی که در میان مردم طرفدار بیشتری دارد و اصلاحطلبان باید همواره خود را با این خواسته تنظیم کنند.
نظرتان در رابطه با عملکرد وزیر کشور چیست؟
رحمانی فضلی جزو وزرای متوسط دولت آقای روحانی بوده و از جهاتی وی نسبتا موفق و در جهاتی هم ضعیف بوده است.
در رابطه با موضوع بازنشسته بودن اکثر استانداران نظرتان چیست؟
من به کارآمدی افراد معتقدم و اصلا موافق منع بهکارگیری بازنشستگان نیستم.
راضیه فراهانی
- 13
- 6