نواصولگرایی و حتی نو اصلاح طلبی واژهای است که طی یک سال اخیر به کررات از سوی برخی از جامعهشناسان و فعالان سیاسی شنیده شده است، حال سخن از نواصولگرایی است، جریانی نواندیش که مفاهیم، ارزشها و رویکرد اصولگرایان را بازتعریف کرده و نگاهی جدید و مطابق با تحولات جامعه نسبت به مطالبات و نیازهای مردم دارد. اکنون سخن از نشستن نه نواصلاح طلبی بلکه تکیه زدن نواصولگرایان در سپهر سیاسی ایران است تا آنجا که برخی از فعالان عرصه سیاست معتقد هستند: «اگر فرمان سیاست تغییر جهت ندهد از سال ۱۴۰۰ قدرت مطلقه نواصولگرایان آغاز میشود»
این پندار که خزان اصلاحات باوجود جریان نواصولگرایی در راه است شاید به تعبیر برخی از چهرههای شاخص اصلاحطلب کمیزود و عجولانه باشد اما به هر روی وضعیت موجود حکایت از فردایی مبهم برای این جریان دارد، جریانی که به نحوی از سال ۸۴ تا به امروز از صحنه سیاسی دور بودهاند، ناگزیر باید بازهم تجربه ۸ سال دوران احمدی نژاد را البته این بار تحت سکانداری نو اصولگراها تحمل کنند. اما با این همه علی صوفی وزیر تعاون دولت اصلاحات بر این باور است که قدرت مطلقه نواصولگرایان در سال ۱۴۰۰ مبنایی ندارد و چیزی جز وهم و خیال نیست. زیرا مردم امروز گرفتار مشکلاتی هستند که ریشه در عملکرد اصولگرایان در ۸ سال دولت احمدی نژاد دارد. بنابراین نواصولگرایان بر چه اساس و دستاوردی میخواهند به مردم وعده دهند؟!
پوست اندازی تا ۱۴۰۰
رخدادها و زمزمههای گوشه و کنار از فردایی مبهم برای اصلاح طلبان و هواداران آنها حکایت دارد تا آنجا که روز گذشته یک فعال عرصه رسانه و سیاست طی توئیتری نوشت: «]مدیریتها[تا سال ۱۴۰۰ پوستاندازی میکند. روسای سه قوه تغییر خواهند کرد. دبیر شورای نگهبان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام جایگاه خود را به افراد جدید میدهند. از سال ۱۴۰۰ قدرت نواصولگرایان آغاز میشود؛ ...»
زمستان اصلاحات در ۱۴۰۰
باور کنیم در پس زمستان، دیگر بهاری نیست! دلگرمیموجود برای اصلاح طلبان و ادامه راه اصلاح طلبی؛ انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامیبود که آنهم به نظر میرسد با توجه به رخدادهای یک سال گذشته، عملکرد دولت روحانی در قبال مشکلات اقتصادی ناشی از بازگشت تحریمها، عملکرد نمایندههای مجلس دهم و درنتیجه نارضایتیهای عمومی، اصلاح طلبان هر دو قوه را در دو انتخابات پیش رو از دست خواهند داد. اینجاست که پای جریانهایی چون نواصولگرایی به میان میآید و این احتمال که صندلیهای مجلس و کرسی ریاست جمهوری به دست این جریان بیفتد، وجود دارد.
اما چرا احتمال برد نواصولگراها ؟!
نواصولگرایان که هستند و چرا احتمال برد آنها در انتخاباتهای پیش رو وجود دارد؟ امیرمحبیان فعال سیاسی اصولگرا چندی پیش تعریف جالب و در خور تاملی از این جریان ارائه داد و گفت: «برای شکلگیری هر حرکت اجتماعی و به سرانجام رسیدن آن، گره خوردن مطالبات با جامعه ضروری است. در واقع از یک سو در جامعه مطالبات جدیدی شکل گرفته و از سوی دیگر پاسخهای جدیدی به این سوالها داده نمیشود یعنی افراد مسن جامعه به عنوان پیشروان جریان سیاسی همان پاسخهای قدیم را به پرسشهای جدید میدهند لذا طبیعتا قادر به ایجاد کشش در میان جامعه جوان نخواهند بود از این رو لازم است جریان اصولگرایی با شناسایی پرسشهای جدید جامعه که پاسخهایی مبتنی برمبانی دقیق آرمانها واهداف انقلاب اسلامیاست نوعی کشش و انگیزه در جامعه ایجاد کند که جامعه احساس کند جریان اصولگرایی جریانی متعلق به گذشته نیست این روند همان تعریف نواصولگرایی است که میتواند تحرکی در نیل به اهداف وآرمانهای انقلاب اسلامیدر دل جامعه جوان متفاوت از دیروز ایجاد کند.» از این رو، در شرایطی که اصولگرایان به خاطر عملکرد دو دولت هشتم و نهم و اصلاح طلبان به دلیل عملکرد روحانی و مجلس شانس پیروزی چندانی در انتخابات پیش رو ندارند برخی بر این اعتقادند که این نو اصولگرایان هستند که نه تنها در انتخابات آتی بلکه حتی در نهادهایی چون شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام، شانس نشستن بر بسیاری از کرسیهای ریاست را خواهند داشت.
احتمال عدم مشارکت خاکستریها
یکی دیگر از مسائلی که پیروزی نواصولگراها در انتخابات پیش رو محتمل میسازد، عدم مشارکت آرای خاکستری است. زیرا اگرچه اصلاح طلبان توانستند با انصراف محمد رضا عارف کاندیدای این جریان در انتخابات ۹۲ و حمایت از روحانی، نتیجه انتخابات را به نفع خود رقم بزنند و در انتخابات ۹۴ و ۹۶ با دو واژه تاثیرگذار «تکرار میکنم» آرای خاکستری را به میدان بکشند و در نهایت برای اعتدالگرایان و اصلاح طلبان مجلس دهم و دولت دوازدهم حسن روحانی پیروزی به ارمغان بیاورند اما وضعیت موجود نشان میدهد که در انتخابات آتی احتمال حضور و مشارکت آرای خاکستری تقریبا صفر و یا اساسا بسیار کم است به همین دلیل عدم مشارکت آرای خاکستری خود مزید برعلت پیروزی نو اصولگراها خواهد بود.
ضرورت تغییر وضعیت معیشتی و اقتصادی
دولت روحانی که با شعار تغییر و ادامه راه دولت یازدهم از سوی اصلاح طلبان و بدنه اجتماعی این جریان در انتخابات ۹۶ مورد حمایت قرار گرفت امروز نه تنها منجر به ناامیدی و بی اعتمادی مردم به دلیل تغییر رویکرد و عدم تحقق وعدههایش شده است بلکه حتی این عملکرد و رویکرد حسن روحانی تنزل سرمایههای اجتماعی اصلاح طلبان را هم به دنبال داشته است. به همین دلیل رئیس جمهور که بخش بسیاری از آرای خود را مدیون تلاشها و حمایت اصلاح طلبان است امروز نه تنها به خاطر اصلاح طلبان بلکه حتی برای بازگرداندن اعتماد افکار عمومینسبت به دولتش باید هر چه زودتر مسیر حل مشکلات اقتصادی و معیشتی را در پیش بگیرد.
در این صورت نه تنها که جامعه ایران مانند انتخابات ۹۶ با امید و اعتماد در حمایت از اصلاحات به پای صندوقهای رای در سال ۹۸ و ۱۴۰۰ خواهند آمد بلکه حسن روحانی با اقدامات مثبت خود میتواند کارنامه ای روشن از دولت دوازدهم و نامینیک از خود به جای بگذارد. به هر روی هنوز برای تغییر وضعیت موجود و برگرداندن ورق به نفع اصلاح طلبان و حتی اعتدالگراها دیر نیست. اما بازهم تغییر وضعیت اقتصادی و معیشتی تنها راه نجات دولت روحانی و اصلاحات به عنوان جریان حامینیست بلکه برای عبور از وضعیت موجود و جلب آرای خاکستری در انتخابات پیش روی مجلس و ریاست جمهوری اصلاح طلبان به مولفههای دیگری هم نیاز دارند که در ادامه این مهم را با علی صوفی وزیر تعاون دولت اصلاحات مورد بررسی قرار دادیم.
حضور و وعده بر اساس کدام دستاورد!
علی صوفی وزیر تعاون دولت اصلاحات درباره احتمال برد نواصولگراها در انتخابات پیش روی مجلس و ریاست جمهوری به آفتاب یزد گفت: پیش بینی درباره وضعیت آینده باید مستند و بر اساس وضعیت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی موجود باشد. علاوه بر این، چشم انداز و برنامههای ۵ ساله و حوادث آینده نیز در رابطه با پیش بینی انتخابات آتی نقش دارند. او افزود: چشم انداز چندان روشنی نسبت به ۱۴۰۰ وجود ندارد. زیرا اصولگرایان در۸ سال دولت احمدی نژاد و سه دوره مجلس یکدست اصولگرایی اساسا کشور را از اهداف و برنامههای چهارم و پنجم دور کردند. این فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: عملکرد این جریان در چند سال اخیر کشور را عملا به عقب برد.
سرمایه گذاریها از ۸ درصد سال ۸۴ به منهای ۳۰/۶ درصد در سال ۹۲ رسید و این به مفهوم عقب گرد و فاصله گرفتن کشور از اهداف چشم انداز بیست ساله اش است. صوفی اظهار کرد: دولت روحانی هم علیرغم همه تلاشهایش نتوانست کاستیها و بی برنامگیهای دولت احمدی نژاد را جبران کند، حتی خود در مواردی به مشکلات دامن زد. وزیرتعاون دولت اصلاحات گفت: بنابراین بر چه اساسی پیش بینی میشود که مردم به جریان سیاسی اصولگرا آنهم در قالب نو اصولگرا اقبال نشان خواهند داد. زیرا جامعه امروز گرفتار مشکلاتی است که ریشه در عملکرد اصولگرایان در ۸ سال دولت احمدی نژاد دارد. نواصولگرایان بر چه اساس و دستاوردی میخواهند به مردم وعده دهند؟!
پیروزی نواصولگرایان، سخنی بدون مبنا
وزیر تعاون دولت اصلاحات با بیان اینکه اگر اصلاح طلبان، روحانی را برای رای به مردم معرفی کردند، این معرفی و جلب حمایت مردم مبتنی بر عملکرد اصلاح طلبان در دولت هفتم و هشتم بوده است، گفت: مردم دولت اصلاحات را دیده بودند و از آن دوران به نیکی یاد میکنند. دستاوردهای مثبت دولت اصلاحات به اصلاح طلبان این اجازه را میداد که رشد سرمایه گذاری ۸ درصد را پیش بینی و واقعی تلقی کنند و بر مبنای آن به مردم بگویند که نرخ بیکاری، تورم و رکورد در دولت روحانی کاهش پیدا میکند.
صوفی ادامه داد: اما اصولگرایان جز تخریب، واپس گرایی و شاخصهای منفی اقتصادی چه دارند که اکنون جریانی تحت عنوان نواصولگرایی بخواهد آرای جامعه ایران را در سال ۹۸ و ۱۴۰۰ جلب کند. امروز حتی اصلاح طلبان هم امید چندانی ندارند که به دلیل عملکرد روحانی و مجلس دهم بتوانند آرای مردم به ویژه خاکستری را جلب کنند. بنابراین، این سخن که « از سال ۱۴۰۰ قدرت مطلقه نواصولگرایان آغاز میشود»مبنایی ندارد و چیزی جز وهم و خیال نیست. او افزود: آیا نواصولگرایان تاکنون توانستند حیثیت از دست رفته اصولگرایان را احیا کنند. اگرچه جریان نواصولگرا ممکن است خواستهها و مطالبات خود را داشته باشند اما گفتمان این جریان باید واقعیت عینی پیدا کند در غیر این صورت نمیتوان باور کرد که مجلس و کرسی ریاست جمهوری در انتخابات پیش رو متعلق به این جریان باشد.
لزوم توضیح اصلاح طلبان به مردم
صوفی با بیان اینکه اصلاحطلبان باید در درجه نخست یاس را از مردم دور کنند، گفت: اصلاح طلبان باید اعتماد عمومیرا به مردم ایران بازگردانند و این خود کار دشواری است. زیرا ریزش آرای این جریان بسیار بالاست و نمیتوان گفت که این جریان در انتخابات آتی هم همان اقبال گذشته را خواهد داشت. او افزود: اصلاحات در درجه نخست باید نقاط ضعف شان را مورد بررسی قرار داده و این نقاط ضعف را به قوت و تهدیدها را به فرصت تبدیل کند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: امروز عمده ترین نقطه ضعف جریان اصلاحات، مجلس و دولتی ناکارآمد است. علت این ناکارآمدی هم مشخص است. اصلاحات بیشتر با یک رویکرد سلبی در انتخابات ۹۲ و ۹۴ و۹۶ حضور پیدا کرد. به عبارتی به مردم گفتیم برای نجات از تندروها به این لیست رای دهید. وزیر تعاون دولت اصلاحات اضافه کرد: اصلاحطلبان در شرایطی در انتخابات شرکت کردند که امکان رقابت از این جریان گرفته شده بود. این در حالی است که جریان رقیب لیست حداکثری ارائه داده بود و در یک شرایط کاملا نابرابر به رقابت با اصلاح طلبان پرداختند. صوفی در پایان گفت: اصلاح طلبان باید امروزبه مردم بگویند که دلایل ناکارآمدی مجلس و دولت چیست؟ امروز اصلاحات باید با حاکمیت اتمام حجت کرده و اگر قرار است وضعیت به همین منوال ادامه یابد اصلاح طلبان نباید در ناکارآمدی دیگران سهیم باشد.
- 12
- 6