اعتماد در گزارشی نوشت: افرادی که برخی بعد از سلفیها جا زدند و پشت کردند به آنچه روزگاری برایش سر و دست میشکستند و برخی دیگر نیز گویی به دست باد دادند، هرآنچه در روزهای انتخابات بر لب جاری میساختند. حالا اصلاحطلبان ماندهاند و بار مسوولیت دولتی که هرگز اصلاحطلب نبود و نشد و نخواهد شد ولی منتقدان ناکارآمدیهایش را به پای اصلاحطلبان نوشتند. این آشفتگی روزهای گذشته در کنار ترس از روزهای آینده، سبب شد تا شاهد برنامهای که انتظارش را داریم نباشیم حتی شاید بتوان نام بیبرنامگی بر آن نهاد.
گواه بیبرنامگی اصلاحطلبان برای انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی حداقل تا اینجای کار، نه اظهارات ضد و نقیض چهرههای این جریان بلکه میتواند بعضی گفتههای اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات باشد. آذر منصوری در اظهاراتی که ایسنا آن را منتشر کرد، گفته: «هنوز هیچ جمعبندی خاصی در مورد نوع مشارکت اصلاحطلبان در انتخابات صورت نگرفته است؛ چرا که باید ابتدا نسبت به آسیبشناسی اقدامات قبلی این شورا همچون نتایج عملکرد لیست امید در مجلس دهم اقدام کرده و سپس بر اساس نتیجه حاصله و تحلیل از فضای سیاسی کشور مجموعه گزینههای موجود را روی میز گذاشته و در نهایت به راهبرد مشترک دست پیدا کنیم.»
اصلاحات تنها ۷ ماه و ۱۶ روز تا دوم اسفند ماه فاصله دارد؛ ۷ ماهی که چون چشم برهم زدنی خواهد گذشت ولی هنوز تکلیف این جریان سیاسی با انتخابات چندان مشخص نیست. حضور یا عدم حضور در انتخابات، این روزها سرخط واژگانی است که مفسران و فعالان اصلاحطلب از آن استفاده میکنند، کلیدواژههایی که هر کدام به نوع خود توانایی اقناع مخاطب را دارد ولی هنوز بر سایر خرده جریانهای اصلاحات اثر نگذاشته تا سوالی بیپاسخ این جریان سیاسی را احاطه کرده باشد. این بار برخی از صندوق رای به عنوان تنها راه نام میبرند و برخی دیگر معتقدند که نمیتوان با ساز و کارهای موجود و هزار و یک فیلتر در انتخابات حاضر شد و سالها تاوان را به جان خرید.
تحریم یا حضور مشروط
شاید بدبینترین مفسر اصلاحطلب نیز گمانش را نمیکرد بعد از چشاندن طعم سه شکست بر کام رقیب سنتی، دوباره مجبور است به صحنه بازگردد ولی «زمین، عرصه غافلگیریهاست» و نه اصلاحطلبان در این بین مستثنا هستند و نه اصولگرایان. حامیان تحریم انتخابات در میان اصلاحطلبان چندان پرتعداد نیستند ولی در مقابل کم نیستند کسانی که «قیف تنگ شورای نگهبان» را عامل خداحافظی با صندوق رای معرفی کرده و از مشارکت مشروط سخن به میان میآورند. حامیان این تفکر چنان که فیضالله عربسرخی میگوید، معتقدند که «اصل بر مشارکت در انتخابات است مگر آنکه حداقلهای مورد انتظار توسط برگزارکنندگان انتخابات رعایت نشده باشد». حداقلهای اصلاحطلبان در دهه ۹۰ همان حداقلهای دهههای میانی انقلاب است و میتوان آن را در دو کلمه خلاصه کرد؛ «تایید صلاحیت».
تایید صلاحیت و نوع نگاه شورای نگهبان به کاندیداهای اصلاحطلب همان «قیفی» که حامیان این جریان سیاسی از «تنگی» آن گلایهمندند و خواستار بهبود شرایط خود و کاندیداهایشان در میان ۱+۱۱ شورانشینی هستند که به رسم تجربه اگر نگاهشان به اصلاحطلبان منفی نباشد، مثبت هم نخواهد بود به همین واسطه فعالان این جریان سیاسی خواستار مذاکره با مقامات کشوربرای بهبود شرایط شدهاند.
محسن صفایی فراهانی، یکی از فعالان این عرصه با تاکید بر این نکته که دیگر «حاضر به انتخاب بین بد و بدتر» نیست، میگوید: «متاسفانه برخیها هنوز هم به دنبال محدود کردن دایره موجود و تن ندادن به بهبودگرایی در فضای سیاسی کشور هستند؛ در حالی که تنها راهحل در این شرایط اعتماد به جریانهای سیاسی و مدنی در داخل کشور است.»
سعید حجاریان، محسن صفایی فراهانی، فیضالله عربسرخی و چند چهره اصلاحطلب دیگر از جمله حامیان این دیدگاه در میان اصلاحطلبان محسوب میشوند. این نامآشنایان جریان سیاسی نامبرده با تاکید بر این نکته که نظام جمهوری اسلامی باید ساز و کار لازم برای مشارکت حداکثری را فراهم آورد، معتقدند که اصلاحات دیگر نباید با چهرههای درجه سوم نظیر برخی از آنان که در قالب لیست امید به پارلمان رسیدند، وارد میدان شود. دیدگاهی که البته مخالفان پروپاقرصی در همین جریان دارد؛ مخالفانی که احترام به آرای عمومی و لزوم پذیرش مسوولیت کاستیها را مرتباً به مخالفان دیدگاه خود گوشزد میکنند.
حضور همه جانبه
اگر قرار بر تعیین مسیرهای پیشروی اصلاحطلبان باشد، جز حضور مشروط، حضور همهجانبه در انتخابات و تن دادن به نظارت استصوابی، از دیگر مسیرهای مقابل اصلاحطلبان است؛ مسیری که در عمل میتواند یادآور روزهای انتخابات ریاستجمهوری ۹۲ و ۹۶ و مجلس ۹۴ شود اما با یک تفاوت بزرگ. اگر در انتخاباتهای گذشته اصلاحطلبان بعد از سالها گوشهنشینی نه چندان اختیاری، به صحنه بازگشته و از لزوم اداره کشور به دست نیروهای معتدل و بابرنامه سخن گفتند و کاستیهای مجالس هفتم تا نهم و دولتهای نهم و دهم را یادآور شدند، این بار باید از دولتی بگویند که اگر نبود رای اصلاحطلبان، شاید هرگز حسن روحانی بر این کرسی به راحتی نمینشست.
امروز اگر تصمیم اصلاحطلبان حضور همه جانبه در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی باشد، چارهای جز ارایه عملکرد به مردم نیست. مردم باید بدانند در چهار اجلاسیه پارلمان چه گذشت و … مخالفان حضور حداکثری اصلاحطلبان معتقدند که پاسخ روشنی نمیتوان در مقابل علامت سوالهایی گذاشت که شعارهای روزهای انتخابات ایجادشان کرده است به همین دلیل خواستار رایزنی با مقامات بالای نظام برای ورود چهرههای متخصص و البته نامآشنا به انتخابات هستند.با این حال و با وجود این سوالات، چهرههایی چون بهزاد نبوی معتقدند که اصلاحطلبان همواره باید در انتخابات حضور داشته باشند.
او که صراحتاً حامیان تحریم انتخابات را مورد نقد قرار داده و آنان را از «آیه یأس خوانی» برحذر داشته، تاکید میکند که: «اصلاحطلبان و حاکمیت باید بکوشند تا برگزاری انتخابات پرشور تبلیغ شود، این موضوع به سود منافع ملی است و احتمال بروز حوادثی مشابه دی ماه ۹۶ را کم میکند و بدون انتخابات پرشور شکستن تحریمهای موجود امکانپذیر نیست».
نقطه اشتراک این دو دیدگاه لزوم تلاش حاکمیت است به همین روی به نظر میرسد تکلیف «بودن یا نبودن» اصلاحطلبان، در رایزنیهایی مشخص شود که گویا از طرق مختلف در جریان است اما هنوز برای اظهارنظر درباره آن خیلی زود است هر چند که امیدها برای بهبود فضا همچنان پابرجاست.
لیست ائتلافی
اگر از دو راه فوق چشمپوشی کنیم، راه سومی که پیشروی اصلاحطلبان است، ارایه لیست ائتلافی با جریانهای به اصطلاح اعتدالگرا است. مثال آنچه در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی اتفاق افتاد و پیروزی اصلاحطلبان تا دم در بهارستان ادامه داشت ولی بعد از آن، اوضاع دوباره رنگ دگر به خود گرفت. قابل انکار نیستند اصلاحطلبانی که همچنان از این ایده حمایت کرده و از لزوم تحقق آن سخن به میان آورند و برای این مهم، چه کسی بهتر از علی لاریجانی. لاریجانی مثال روحانی و دولتش هرگز اصلاحطلب نبوده و نخواهد شد ولی با لیست امید از قم وارد پارلمان دهم شد و مثال گوی، گاه در زمین اصلاحات غلتید و گاه ساز اصولگرایان را کوک کرد.
اوضاع تا یک سال پیش به گونهای بود که حداقل احتمال همراهی لاریجانی و دوستانش با اصلاحطلبان به چشم میخورد ولی اجلاسیه چهارم مجلس و همراهی تمام قد دارنده پرقدرتترین کرسی بهارستان با اصولگرایان، سبب شد تا این دیدگاه نیز رفته رفته رنگ ببازد و حامیانش را در اقلیت قرار دهد کما اینکه مصطفی کواکبیان، عضو هیات رییسه فراکسیون امید در همین زمینه میگوید: «من تاکنون هیچ حزب اصلاحطلبی را ندیدم که بگویند لاریجانی بهتر از عارف است. اصلاحطلبان ممکن است به عملکرد فراکسیون امید ایراد داشته باشند اما اصلیترین ایراد این است که از اول افرادی در لیست آوردیم که با عکس سلفی گرفتند اما زنبیلشان را جای دیگری گذاشتند.»
تحریم کامل و حضور مشروط به گشایش در شورای نگهبان، ارایه لیست ائتلافی یا حضور همهجانبه، هرکدام که از سوی اصلاحطلبان در آینده برگزیده شود، تبعات خاص خود را به همراه دارد.
کنارهگیری از کرسیهای رای میتواند بستهتر شدن فضا را به همراه داشته باشد همان طور که حضور همهجانبه یا ارایه لیست ائتلافی میتواند با توجه به کاهش احتمالی مشارکت، مهر شکست را به پیشانی اصلاحطلبان بنشاند.
- 11
- 1