محمد قوچانی سردبیر روزنامه سازندگی با انتشار صفحه اول این روزنامه در صفحه اینستاگرام خود نوشت: امشب برای نخستین بار عاجز شدم از تیتر زدن برای خبر کسالت باری که ناگزیر بودم بر صفحه یک "سازندگی " بنشانم : نه اینکه به رسم این روزگار از انتخابات عبور کرده باشم ، بلکه بدان سبب که بی کفایتی شورای عالی اصلاح طلبان در راهبری انتخاباتی آنان را باید روایت میکردم.
اقای عارف فکر کردند چون خودشان نامزد نمی شوند نیاز نیست در مقام رییس شورای عالی اصلاح طلبان از دیگران دعوت کنند و دیگر بزرگان ...این روزها آن قدر علیه نهاد انتخابات و اصلاحات حرف زدند که خودشان هم ظاهرا از اصلاحات و انتخابات پشیمان شدند و توبه کردند و از سر بی خیالی و بی برنامه گی و به نظرم بریدگی ما را مقابل اصولگرایان جوان رها کردند . حتی اگر فکر کنیم مردم رای نمی دهند حق نداشتیم در برابر آرمانهای اصلاح طلبی این قدر بی مسوولیت و باری به هر جهت باشیم . نمیشود هم حرفهای انقلابی زد و هم حرفهای انتخاباتی . نمی توان هم اپوزیسون بود و هم چشمی به حاکمیت داشت . این " آغاز یک پایان " است . " آغاز پایان اصلاح طلبان "خسته و نااستواری که فقط در زمین هموار می توانند سیاست ورزی کنند . ما به یک شکست نیاز داریم تا به خود آییم و اصلاح طلبی را اصلاح کنیم ...ما اصلاح طلب می مانیم ، حتی اگر در اقلیت باشیم ...این بی تدبیری است که ما را اقلیت میکند ، نه رای اکثریت...
گروه رسانه ای امید وابسته به عارف:آقای قوچانی فرافکنی نکنید
گروه رسانه ای امید (وابسته به عارف) نوشت:
مشاور و کارگزار دفتر رئیس دفتر اصلاح طلب ستیز
روحانی، در آخرین خوش خدمتی اش برای تقرب و ارتقای بیشتر در دفتر رئیس دفتر، بی التفات به اوضاعی که انحراف دفتر و رئیس دفتر از مطالبات ملت ، برای جناح اصلاح طلب به بار آورده اند، همچنان دیواری کوتاه تر از عارف و شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان نمی یابد. او که گویی رسالتی غیر از پرخاش به عارف و اصلاح طلبان برای خود تعریف نکرده است، با گم کردن سوراخ دعا، شیپور ی بدست گرفته و آن را از سر گشاد می نوازد، تا فضای و شرایطی که تئوری ها و کنش های جناب رئیس دفتر برای رئیس جمهور و اصلاح طلبان فراهم آورده است را در هیاهو و طمطراقی راه گم کن، بر گردن عارف و اصلاح طلبان بیندازد.
- به زبانی دیگر راهی که اصلاح طلبان هلو انجیری ، همچون قوچانی و دبیر کل کینه توزش، در درون جبهه ی اصلاحات، ترسیم کرده بودند، به آنچنان بیراهه ای تبدیل شده است که ایشان را به بستن نعل های وارونه رهنمون ساخته است.
اگر بتوان یک انتخاب درست و هدفمند از سوی رئیس دفتر را نام برد، انصاف حکم می کند نام قوچانی را در صدر نشانید. رئیس دفتری که انقدر قد خود را در سیاست، اجتماع و بدنه ی اجتماعی حامی اصلاحات، کوتاه یافته است که برای بلند جلوه دادن خود، ژورنالیست پراکنده گو را در خدمت دفتر و دستک خود برای تقابل با اصلاح طلبی ، به خدمت می گیرد.
- درست است که پست مدرن ها گفته اند، واقعیات سیاسی برساخته های گفتمانی اند، اما زبان محض، آنقدر توانمند نیست که شب را روز و روز را شب جلوه دهد، حداقل شب بودن نیازمند وجهی از نشانه ها، همچون تاریکی ، ماه، ستاره و... می باشد تا بتوان آن را شب نامید،همچنانکه روشنایی، خورشید و... نشانه های نامیدن موقعیت روز اند. وانگهی جای پرسش است که چرا قوچانی ، بدون التفات به نشانه های تاریک و اصلاح ستیزانه ی جناب رئیس دفتر، و در زیر قبای اعطایی او، همچنان بنام اصلاحات ، علیه اشخاص و ساز و کارهای پیروزی ساز سخن می گوید و بر روشنایی ها، ایثارگری ها و دستاوردهای اشخاص و ساز و کارهای پیروزی ساز، عامدانه چشم می پوشاند.
- هوبرت شلایشرت ، فیلسوف آلمانی ، بزرگترین اتهام به یک متن را بازنمایی و برملا کردن تناقضات آن می داند . منظور او از متن، شامل نوشته، گفتار،کردار ، کنش و هر چیزی است که بتوان آن راtext دانست. با مدد از شلایشرت، تناقضات اساسی و بنیادین ، قرائت هلو انجیری قوچانی ، به خوبی افشا و بر ملا می گردد. تناقضی پی افکن که تار و پود این قرائت دوگانه و التقاطی را با تزلزل مواجه می کند.
- عارف قدیس نیست و همواره پذیرای نقدهای مشفقانه است اما بسی بی انصافی است که ناتوانمندی های مشکل ساز ناتوانانی که بی توجه به مطالبات مردم ، خاتمی،عارف و ... آن جنبش پرشور را در بن بست انفعالی خود گیر انداخته اند، توسط قوچانی ها، در کارنامه ی عارف درج شود غافل از اینکه تعدادی از چهره های اصلاح طلب که در انتخابات مجلس ثبت نام کردند بر اساس درخواست دکتر عارف بوده است.
از سوی دیگر اصلاحات و مردم موم نیستند که در کاغذ روزنامه ی کار گزاران ، بتوان آنها را هر گونه و به هر شکلی که مصلحت بدانند، از آنها مجسمه بسازند. قوچانی ها بهتر است قبل از نسخه برای اصلاحات، بن بستی که جناب رئیس دفتر برای اصلاحات به ارمغان آورده است، بازشناسند . برای رفتن به مسیر صواب، گام اول شناخت بیراهه هاست( همان چیزی که سید جواد طباطبایی، مراد آقای قوچانی، نظریه ی انحطاط می نامد).
- هلو انجیری ها، قبل از ادعای اینکه هلو یا انجیرند، می بایست ریشه و مبانی هویتی خود را بازشناسند و از تقلای بی نتیجه برای گفتمان سازی های بی ریشه و بی اصالت دوری جویند. خود خواهی ها، خودمحوری ها و نسخه پیچی های مزدورانه و مزورانه ، چیزی غیر از یک فرافکنی بی حاصل نیست. برای خوشایند رئیسی که خود رئیس یک دفتر است و دریافت اجر و قربی بیشتر در دفتری که انفعال را به نام اعتدال به خورد مردم می دهد، زیبنده نیست که روزنامه نگاری چون قوچانی، به کارگزار این رئیس دفتر برای تئوریزه کردن ضدیت با اصلاحات و شخصیت هایش تبدیل شود.
اصلاحات نیوز
- 17
- 6