برای توضیح پیچیدگی رصد این ابرسیاهچاله به لحاظ فنی، میتوان اینطور توضیح داد که انجام این پروژه، مثل این میماند که ما از یک تلسکوپ رادیویی به قطر کره زمین استفاده کرده باشیم که حدود ۲۰میکروثانیه قوسی قدرت تفکیک دارد. با چنین قدرتی ما میتوانیم روزنامهای که دوستمان در لندن در دست گرفته را بخوانیم؛ بنابراین به لحاظ فنی اتفاق بسیار مهمی رخ داده است.
آنچه برای ما در ایران مهم است و میتواند بهعنوان یک راه برای آینده علمی کشور نیز مورد توجه قرار بگیرد، راه رسیدن به چنین کشفی است. برای رسیدن به چنین نتیجهای، اینطور نیست که یک دانشمند در جایی از دنیا بنشیند و از روی تفنن، با یک کار رصدی عادی بتواند به چنین فناوریهایی دست پیدا کند و از چنین نقطهای، با چنان قدرت تفکیکی، چنان رصد بزرگی را انجام بدهد. برای رسیدن به این پروژه باید پرسش درستی را مطرح کرد و برای رسیدن به آن برنامه درستی را چید؛ ضمن اینکه جلب مشارکت جهانی را از نظر دور نکرد. در مورد پروژه رصد ابرسیاهچاله که از حدود ۲۰سال پیش شروع شده، ۸رادیو تلسکوپ در نقاط مختلف جهان روی این موضوع کار کرده بودند. پیچیدگی در این بوده که چطور این رادیو تلسکوپهایی که در سطح زمین پخش هستند، بتوانند رصد همزمان انجام بدهند. برای این همزمانی، دادههایشان با دقت زمانی بسیار بالا (حدود ۱۰به توان منفی ۱۲ثانیه) همزمان شدهاند که بسیار پیچیده است. در کنار این، از یک فناوری به نام تداخلسنجی استفاده شده که بتوان دادهها را بهصورت یکپارچه به یکدیگر بهصورت الکترونیکی اتصال داد که به لحاظ فنی بسیار پیچیده است و در نهایت، باعث میشود تا به قدرت تفکیک بالایی برسیم.
هزینهای که بنیاد ملی آمریکا روی این پروژه در طول ۲۰سال گذشته انجام داده، در کل حدود ۲۰میلیون دلار بوده که به پول امروز ما سالانه حدود ۱۰تا ۱۲میلیارد تومان میشود که حتی در ابعاد بودجههای کشور ما بودجه کلانی نیست. آنچه باعث شده چنین ایدهای به نتیجه برسد، مدیریت بسیار پیچیده و جدی بوده و مهمتر از آن، تشخیص درست مسئله و پیدا کردن یک مسیر مناسب برای پاسخ دادن به این دغدغه، کار را بسیار ساده کرده است.
این روزها صد و چند سال از ارائه نظریه نسبیت اینشتین و نیم قرن از ارائه مفهوم سیاهچاله میگذرد و ما توانستهایم نخستین تصویر را از سیاهچاله بگیریم. بهدست آوردن چنین دستاوردی علمی الزاما به هزینههای بالایی نیاز ندارد و گاهی میتوان با تلسکوپهای نسبتا کوچک اما با طرح سؤال درست و استفاده از توان جهانی کار بسیار پیچیدهای را به ثمر رساند.
نتیجه پیچیده فقط در اعلام این کشف یا دیدن تصویر یا دادههای علمیاش نیست، بلکه فناوریهایی که در نتیجه نیاز به پاسخ دادن به آن سؤال بهوجود میآید و در زندگی روزمره بشر کاربردهای جدی و فراوانی دارد، جزو دستاوردهای مهم این پروژه ۲۰ ساله است.
با وجود اهمیت این موضوع، در ایران تنها ۶ مقاله ISI در رابطه با رصد اخیر و موارد مربوط به آن چاپ شده است که به جرأت میتوانم بگویم با توجه به کیفیتشان هیچیک از آنها نمیتوانستند تأثیر خوبی در به نتیجه رسیدن این پروژه در هیچیک از مراحل آن داشته باشند. به همین دلیل، در نهایت، دانشگاهی که چنین مقالهای را ارائه کرده بود، نمیتوانست به لحاظ علمی در به نتیجه رسیدن این طرح نقشی داشته باشد. این موضوع بیانگر این واقعیت است که ما چقدر از استانداردهای علمی دنیا دور هستیم. در سالهای گذشته جامعه علمی ما و گروهی از سیاستمداران ما با شمردن مقالات بدون توجه به کاربردی بودنشان یکدیگر را گول میزنند و پیشرفت علم بهصورت کاذب را تشویق میکنند؛ درصورتی که واقعا اینطور نیست.
نکته مهم دیگری که در این زمینه حائز اهمیت است، اینکه علم مدرن بدون مشارکت بینالمللی مطلقا به نتیجه نمیرسد. اینطور نیست که مثل قدیم کسی بتواند در گوشه کتابخانه نشسته و کار علمی انجام بدهد. در همین پروژه اخیر، حداقل ۱۰کشور مشارکت داشتهاند. متأسفانه زمانی که از پیشرفت علمی سخن به میان میآید، ما نقش تعامل با جهان را فراموش میکنیم و تصورمان این است که مثلا اگر تعداد مقالات زیادی در حوزهای مثل نانوفناوری داشته باشیم، رتبه پنجم یا ششم را در این زمینه در دنیا داریم. اما این کاملا اشتباه است و یک غرور کاذب در کشورمان ایجاد کرده که به پیشرفت درست علم در کشور صدمه میزند.
رضا منصوری ـ استاد دانشگاه شریف
- 12
- 4
کاربر مهمان
۱۳۹۸/۱/۲۴ - ۱۵:۵۱
Permalink