مشت مشت ستاره در آسمان «ده نمک» پاشیدهاند. کیمیا انگار که بخواهد یکیشان را بچیند، به آسمان میپرد و ناگهان با دیدن اولین شهاب، همه هورا میکشند. راه شیری درست بالای سر گروه است. آنها از تهران که ستارههایش از خیلی وقت پیش خاموش شده، گریختهاند و برای رصد بارش شهابی آمدهاند به روستایی در گرمسار. جایی که زمین تاریک است و آسمان روشن. نه مثل شهرهای بزرگ که نورهای مصنوعی چشم ستارهها را کور کرده و جز تک و توک اجرام پر نور، اجازه دیده شدن جزییات آسمان را نمیدهد.
آن دور، شهر گرمسار زیر گنبدی از نور پیداست. حلقه دوستداران آسمان، در روستای «ده نمک»، این بار به بهانه بارش شهابی برساووشی برپا شده. یک گروه گردشگری و چند نفر از اعضای گروه نجوم دانشگاه صنعتی شریف، چشم به آسمان دوختهاند و با نور لیزر ٥ ستاره را به هم وصل میکنند و صورت فلکی ذات الکرسی را نشان میدهد. نور سبز نیمسازی بین دو ستاره میسازد و میرسد به جرمی که در حوالیاش هیچ ستاره پر نوری نیست؛ ستاره قطبی. همه به هیجان میآیند و از میانشان یکی با شگفتی و حسرت میگوید: «کِی میشود در آسمان تهران بشود این همه ستاره دید؟»
گردش روی زمین تاریک
یک خوشه ستارهای از پشت لنز تلسکوپ پیداست. صف طولانی است و کیمیا دل توی دلش نیست که نوبت او بشود. او ١٠ ساله است؛ کوچکترین گردشگری که برای رصد آسمان به دهنمک آمده و تا نیمه شب چشم روی هم نگذاشته و ٣٦ تا شهاب شمرده. بالاخره نوبتش که میشود، چشم تنگ میکند و توی لنز دقیق نگاه میکند. «این سحابی شبیه چیست؟» هر کس حدسی میزند. کیمیا از پشت لنز یک پرنده میبیند با بالهای باز و چشمهای درشت: «عقاب؟ شاهین؟ گنجشک؟ جغد؟» سحابی جغد است که در آسمان میدرخشد. شور و حال گروه قابل وصف نیست، انگار کشف بزرگی کردهاند.
فروغ و مهتاب زیراندازشان را روی زمین پهن کردهاند و همراه گروه گردشگران زل زدهاند به آسمان. این یکی از بهترین آسمانهایی است که میشود دید. نور لیزر بالای سرشان میچرخد و اجرام آسمانی را نشان میکند؛ ستارهها سوسو میزنند و سیارهها نه. نور سبز روی یک سیاره متوقف میشود که در افق قرار گرفته؛ مشتری. زحل آن طرفتر است. ستارهشناس همراه گروه از ارتباط این دو سیاره، با خط سبز مدارِ منطقهالبروج را تصویر میکند. آن طرفتر سه ستاره در کنار هماند؛ مثلث تابستانی. یک سوی دیگر آسمان نصرِ واقع، در صورت فلکی چنگ رومی که یک متوازیالاضلاع میسازد. رصدگران سر از پا نمیشناسند وقتی میبینند یکی از آن ستارهها، گوشهای از صورت فلکی قو است که گردنی بلند دارد.
آرمین خوشرو، منجم آماتور ستاره وگا را نشان میدهد که ٨سال نوری از زمین فاصله دارد. «یعنی اگر با سرعت نور حرکت کنیم، ٨سال دیگر به آن میرسیم. از جهت دیگر اگر به این ستاره نگاه کنیم، نور ٨سال پیش آن را میبینیم.» بعد نور را میگیرد طرف صورت فلکی عقاب: «ما داریم به ١٦سال نوری پیشِ این ستاره نگاه میکنیم. آسمان میتواند یک کتاب تاریخ باشد.»
دیدن آسمان همه را به وجد آورده، جوری که انگار هیچوقت این همه جرم آسمانی را اینطور با معنی کنار هم نچیدهاند. در دهنمک تا صبح قصه ستارهها شنیده میشود.
آن گنبد نور
نور لیزر از بالای سر تماشاچیها پایین میرود و میرسد به ته آسمان، درست روی حبابِ نور. محمد سعید انوار، از گروه ستارهشناسی دانشگاه صنعتی شریف نور را همانجا نگه میدارد: «آن گنبد نور گرمسار است. تازه این شهر کوچکی است. تهران چند برابر این شهر، نور به آسمان تابانده. ما از نور فرار میکنیم به سمت کویر و ییلاقات. معمولا میرویم به گرمسار یا پایین قم در آران و بیدگل. این تنها کاری است که برای فرار از آلودگی نوری از دستمان برمیآید. هر چه تا امروز دربارهاش حرف زدیم، کسی نشنیده. در شهر همه دنبال نورپردازیاند. رصد آسمان به کنار، کمتر کسی میداند که این نور چقدر برای گیاهان و جانوران مضر است.» ناگهان یکی سوت میزند که «آن نور سفید را خاموش کن.» روی زمین، پیش آنها که دلشان در آسمان گیر کرده، خبری از نور نیست. آنها شبها که برای رصد میآیند، نور کمی به کار میگیرند تا حشرات هم کمتر جذب شوند و کارشان را سخت نکنند.
انوار با گله میگوید: «شبها در تهران، پردههای خانه را میکشی و همه چراغها را هم خاموش میکنی، اما باز هم نور هست. ما در تهران هیچوقت شب کامل نداریم. هر زمان که ابر میآید، آسمان قرمز رنگ میشود و اگر هوا خوب باشد، آنقدر نور هست که در شب هم کوهها را میشود دید. اما شهرداریها شهر خوب را، یک شهر روشن و پر از نور میدانند. شاید اگر از نتایج این نورپردازیها آگاه باشند، این وضع را اصلاح کنند. البته حرف ما هم این نیست که در خیابانها چراغ روشن نباشد؛ میگوییم میشود از پوششهایی استفاده کرد که نور کاملا به زمین بتابد، نه به آسمان.»
ده نمک بیشتر از ٢٠٠ کیلومتر از تهران فاصله دارد اما وقتی آسمان ابری باشد، آلودگی نوری به اینجا هم میرسد. میثم مرادپور عکاس آسمان شب که همیشه این مسیر را برای رصد و عکاسی آسمان شب تا گرمسار میآید، دوربینش را یک گوشه میکارد و از نور مصنوعی میگوید: «تودههای ابر مثل رفلکتور (منعکسکننده نور) عمل میکند و آلودگی نوری را به نقاط دور دست پخش میکند. ما برای رصد آسمان چالشهای زیادی داریم. علاوه بر پیداکردن آسمان تاریک و بدون ابر باید از ابرینبودن آسمان شهرهای بزرگ هم مطمئن باشیم تا آلودگی نور آن شهرها بیشتر از این آسمان را روشن نکند.» میرود پشت دوربین اینبار آرامتر حرف میزند: «در حالت عادی شب آسمان باید سیاه و تاریک دیده شود و اگر ماه در آسمان باشد، نزدیک به رنگ آبی دیده میشود اما آلودگی نوری باعث میشود که رنگ زرد در عکسها دیده شود یا ابرها به جای سفید، رنگی به چشم بیایند.»
زمین روشن، آسمان خاموش
مشکل فقط ندیدن ستارهها نیست. همه همین را میگویند. عکاس همراه گروه از درختان ولیعصر میگوید که چطور با همین نورهای رنگی خشکیدهاند و شهرداری بدون هیچ کارشناسی این بلا را سر درختها آورده. خوشرو، منجم آماتور، هم پی حرفش را میگیرد: «این نوع از آلودگی سومین آلودگی آسیبزننده به محیطزیست است. فقط بحث رصد مطرح نیست، واقعا آلاینده است. آلودگی نوری بر مهاجرت پرندهها و حفظِ اکوسیستمها تأثیر میگذارد. اصلاح مسأله آلودگی هم کار زیرساختی میطلبد؛ مثلا باید در ساخت چراغهای شهری استانداردهایی رعایت شود که فقط زمین را روشن کند. در حال حاضر بیشتر نورپردازیها آسمان را روشن میکند؛ نه زمین.»
آلودگی نوری موضوع تازهای نیست اما از طرف مدیران شهری کمتر مورد توجه قرار گرفته است. کافی است شبها توی شهر سربچرخانیم و ببینیم نور از کجا به آسمان پاشیده. حامد میرزا خلیل از ١٦ سال پیش گروهی برای مبارزه با آلودگی نوری به راه انداخته و برای رفع این مشکل تلاش میکند؛ برای اطلاعرسانی عمومی، گفتوگو با گروههای تخصصی و در آخر چانهزنی با مسئولان. او در جلسات و کنفرانسهای زیادی این مسأله را مطرح کرده اما میگوید که آلودگی نوری همچنان مورد توجه مسئولان نیست: «به نظر میرسد که فکر میکنند این موضوع هنوز برای مردم دغدغه نیست. اگر این مطالبه اجتماعی از طرف مردم مطرح شود، مورد توجه هم قرار میگیرد. این اتفاق با پیگیری خود مردم خواهد افتاد.»
آلودگی نوری حیات درختان شهری را هم به خطر انداخته است. آلودگی آب و خفهکردن درختان با سیمان کافی نبود، نور هم عامل دیگر آزار آنها شده. با اینکه به تازگی گفته شده بود بعد از اعتراض به آلودگی نوری، لامپهای درختان خیابان ولیعصر را از ساعت ١٢ به بعد خاموش میکنند، اما میرزا خلیل میگوید که اینطور نیست.
او گله میکند که در شهرهای دیگر هم به تقلید از تهران درختها را نورپردازی کردهاند. «اینکه برای چند سال درختان رنگارنگی داشته باشیم و بعد خشکشان کنیم و بچههای آینده در ظل آفتاب قدم بزنند، افتخار ندارد. باید زودتر جلوی این ضرر را بگیرند. در تمام تصاویر نقاشی کودکان تاج درخت سبز است و بدنهاش قهوهای. ما کجا درخت بنفش و صورتی و قرمز داریم؟ با این رنگها تجسم بصری یک کودک را از بچگی تغییر میدهند. الان درصد بالایی از مردم به مسأله محیط زیست حساس شدهاند و اگر مسئولی در این جهت قدم بردارد، از طرف جامعه تشویق خواهد شد.»
اداره برق و شهرداری مسئولان روشنایی شهرها هستند. او معتقد است که مهندسی روشنایی خیابانها به درستی مدیریت شده است: «در ایران که بیشتر هوایش آفتابی است، چشم مردم به نور زیاد عادت دارد و باید لامپی به کار برود که ٥٠٠ لوکس نور بدهد. اما برای اروپا و انگلیس که بیشتر مهآلود است این میزان ٣٠٠ لوکس است. در ایران از لامپهای مناسب بخار سدیمی پرفشار استفاده شده است، هر چند چراغها نور را دقیقا به نقطه مورد نظر نمیرساند اما این خیلی بهتر از این است که نور سفید به پایین بزند. نورهای زردی که اداره برق گذاشته، مناسب این اقلیم است؛ اما الایدیهایی که شهرداریها استفاده میکنند، به خاطر ماهیت اتمسفر، در جو تراکنش زیادی دارد. مشکل ما با شهرداری نصب اینجور چراغهای غیراستاندارد است که نورش بیشتر به آسمان میرود.»
قالهر، روستای پایلوت رصد
فرار از روشنایی شهرها به تاریکی روستاها؛ این کاری است که دوستداران آسمان میکنند. حالا قرار است با کمک سازمان فضایی کشور نور یک روستا برای رصد اصلاح شود. میرزاخلیل از این روستا میگوید: «خیلی قبلتر از این فکر کرده بودیم که باید نور جایی را به صورت پایلوت اصلاح کنیم و بعد آن نقطه را به عنوان نمونه در سراسر کشور معرفی کنیم و بگوییم که نور پاک و استاندارد یعنی چه. حالا با کمک سازمان فضایی، روستای قالهر در نزدیکی دلیجان برای این کار انتخاب شده و رصدگاه خوبی برای منجمان خواهد بود.» قرار است در ماههای آینده چراغهای این روستا عوض شود و نور استاندارد دقیقا به زمین تابیده شود و از سطح افق بالاتر نباشد؛ یعنی هم معابر روشن خواهد بود هم آسمان پرستاره.اینطور که او با دستگاه مخصوص اندازهگیری کرده، قدر آسمان در وسط روستای قالهر ٦,٢ است و در حاشیه روستا ٦.٤. «قدر واحد اندازهگیری تاریکی آسمان است. هر چه پایینتر بیاید آسمان کمستارهتر و روشنتر است و تاریکی کمتر.» جلسه با دهیاری روستا هم خوب پیش رفته و اهالی استقبال کردهاند. قالهر جز آسمان پرستارهاش، سنگنگارههای تاریخی دارد و میتواند گردشگران را به دلیجان جذب کند. او با خوشی میگوید که بالاخره بعد از ١٦سال این اولینباری است که کسی به آلودگی نوری اهمیت میدهد.
* برگرفته از شعر صدای پای آب، سهراب سپهری
تجربه دیدن آسمانی بدون آلودگی نوری در شیلی
جزایر قناری، اسپانیا و جزایرهاوایی؛ این سه بهترین آسمانهای دنیا را دارند و میزبان مهمترین رصدخانههای بزرگ جهاناند و محمدجواد ترابی، منجم آماتور برای رصد خورشیدگرفتگی، ارتفاعات شیلی را تجربه کرد. «شیلی مامان رصدخانههای اروپایی آمریکایی و ژاپنی است، چون سوای مسائل زیرساختی، آسمان فوق العادهای دارد. ارتفاعاتاند و بیابان آتاکاما ابرناکی کمی دارد و آسمانش هم شفاف است. همین است که همه رصدگران دنیا، راهی این نقطه از جهان میشوند تا آسمان را ببینند. آنجا حتی در نزدیکی رصدخانهها نور کنترل و حلقههای مختلفی نصب شده تا آلودگی نوری باعث اختلال در کار رصدخانهها نشود. ناگفته نماند که ابرشهرهای بعضی کشورها هم وضع خیلی بدی از این منظر دارند. در شهری مثل پاریس وضع آلودگی نوری بهحدی بغرنج است که دیگر مبارزه با آن فایدهای ندارد و شاید کار موثری هم برای آن انجام نشود. اما در بسیاری از کشورها برای جذب گردشگران و حفظ محیطزیست و سلامت بیشتر رانندهها، نورپردازی در شهرها هوشمندانهتر است.»
او با گفتن اینها، از آلودگی نوری در تهران میگوید: «روشنایی این شهر هم چشم را آزار میدهد، هم آسمان را روشن میکند؛ برای همین است که ما ستارههای کم فروغ را نمیبینیم و فقط ستارههای پرنور را میتوانیم در آسمان تهران تماشا کنیم. این نورپردازی علاوه بر این بر رانندگی هم تأثیر میگذارد و همینطور بر محیطی پرندهها، لاکپشتها و از همه مهمتر درختهاست. حتی نقاط کویری و خیلی از کاروانسراها که برای بهره برداری به بخش خصوصی واگذار میشوند، عملا کارکرد خود را برای گردشگری نجومی از دست میدهند. به این علت که یک پروژکتور آسمان را روشن کردهاند. ما در ایران هیچ پروتکلی برای کنترل آلودگی نوری نداریم. اگر کسی بخواهد سازهای در هر جای ایران بسازد که صد پروژکتور رو به آسمان داشته باشد، کسی نیست که جلوی کارش را بگیرد. چون برای این نوع آلودگی قانونی وجود ندارد.»
با این همه، ماجرای آلودگی نوری در ایران آنقدر دیده نشده که فعالان این حوزه دیگر به دنبال برگرداندن آسمان تاریک به شهرها نیستند و تنها میخواهند از آسیب نورهای مصنوعی بر محیطزیست کم کنند تا مگر روزی برسد که کمی زمینه تاریک به آسمان برگردد و گنبدهای نوری که شهرها ساختهاند، کوچکتر از این شود.
- 17
- 1