چند روز پیش، خبر دستگیری دو چوپان که در یکی از روستاهای اطراف مشهد اقدام به کشتن چند قلاده گرگ کرده بودند، در رسانهها و فضای مجازی منتشر شد. این دو فرد با خوراندن لاشه مسموم به گرگها و کشتنشان، اقدام به بریدن سر گرگها می کنند و آنها را در روستاهای اطراف میگرداندند.
«کله گرگی» یک رسم غلط قدیمی است که بر اساس آن افراد با گرداندن سر بریده گرگها از اهالی روستا و دامداران بابت این کارشان به عنوان تشویقی مبالغی دریافت میکنند.رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان مشهد، ضرر و زیان وارد شده به محیط زیست بابت از بین بردن چهار قلاده گرگ را ۱۶۰میلیون ریال اعلام کرد و گفت: متخلفان باید این مبلغ را به حساب خزانه دولت واریز کنند. حال ممکن است این سوال پیش بیاید که مگر گرگها چه فایدهای برای طبیعت دارند؟
تجربه پارک ملی یلواستون
در اوایل قرن بیستم شکار کردن و از بین بردن گرگها توسط شکاربانان و جایزهبگیران در آمریکا امری معمول بهحساب میآمد، چرا که آنها گرگها را حیواناتی خطرناک و مضر برای انسانها میدانستند. بهتدریج از نیمه دوم قرن بیستم بود که در مجامع مختلف، حمایتهایی از حق حیات گرگها صورت گرفت. پس از سالها دعوای حقوقی در سال ۱۹۹۶ میلادی ۱۷ گرگ در کانادا زندهگیری و در طبیعت منطقه رهاسازی شدند.
بهتدریج تعداد آنها با زادوولد در منطقه و قوانین حفاظتی افزایش پیدا کرد. با گذشت زمان، قرار گرفتن گرگ در جایگاه واقعی خود آثار مثبت اش را در یلواستون نمایان ساخت. در سال ۲۰۰۱ تنها یک گروه «بیدستر آمریکایی» در زیستبوم آبی پارک وجود داشت ولی افزایش جمعیت گرگها باعث فشار بر گله گوزنها و به حرکت درآوردن آنها شد که تاثیر به سزایی در کاهش فرسایش کرانههای رودخانهها و احیای بیدستانها داشت. در نتیجه احیای بیدستانها مواد غذایی مورد نیاز بیدسترها (جانوری که با استفاده از شاخه درختان، روی رودخانه ها سد طبیعی میسازد) تامین و بدین ترتیب تعادل به محیط زیست بازگردانده شد.
نقش گرگ در محیط زیست
بنابرگفته محققان حیات وحش، گرگها از افزایش جمعیت حیوانات ناتوان و بیمار در طبیعت جلوگیری میکنند و براین اساس نقش بسیار مهمی در حفظ سلامت طبیعت دارند و به نوعی طبیعت را هرس میکنند، در نتیجه کاهش جمعیت آن ها در طبیعت باعث افزایش تعداد بیماری در جمعیت گیاهخوار می شود و شیوع بیماریها را بههمراه دارد.
گرگها شکارچیانی هستند که به واسطه حضورشان علفخواران محل زندگی خود را تغییر میدهند و این تغییر به تغییر رویشگاهها کمک میکند. بهعنوان مثال جایی که گوزنها تمرکز دارند، نهال درختان را میخورند ولی وقتی گرگها وارد منطقه میشوند، گوزنها مجبور به مهاجرت میشوند و پوشش جنگلی و مرتعی منطقه دوباره رشد میکند. حتی حضور گرگها در یک منطقه میتواند باعث تغییر حوزه آبریز بشود؛ چون این حوزه با تغییر پوشش گیاهی تغییر میکند و زندگی جانورانی مانند ماهیها، سمورها، پرندگان و... بهبود مییابد.
از منظری دیگر، حضور گرگها برای ما انسانها هم منافعی دارد چون این حیوانات باعث میشوند جمعیت جوندهها کنترل شود، در نتیجه مراتع احیا و خوراک دامها تامین می شود. بنابراین اگرچه در نگاه آنی ممکن است حمله گرگ ها به برخی دامداران زیان های جدی وارد کند اما در نگاه کلان و دقیقتر گرگها نه تنها برای دامداران مضر نیستند که بسیار میتوانند مفید باشند البته به شرط این که شکارهای طبیعیشان در محیط زیست از بین نروند.
- 17
- 2