مردم فعلی تهران هیچوقت مسئله تهران را اینقدر نزدیک حس نکردهاند و ترس ناشی از دو زلزله اخیر سوالات زیادی هم برایشان ایجاد کرده. پاسخهایی که برای این سوالات در نظر میگیرند هم حاصل همین ترس است. «تهران ویرانه میشود»، «همه چیز از بین میرود»، «کشتهها میلیونیاند»، «همه چیز آتش میگیرد»، جملاتی شبیه به این را احتمالا تهرانیها زیاد شنیدهاند. اینها همان پاسخهای ناشی از ترسی هستند که پایهای در نظرات کارشناسان ندارند. اگرچه زلزله شدید در تهران با توجه به بافت جمعیتی و ساختمانی این شهر، فاجعه خواهد بود اما ترس، ابعاد این فاجعه را پیش از وقوع بزرگتر و اغراقآمیزتر کرده است.
مسلما اینطور نیست که هر ساختمانی در تهران با زلزلهای احتمالی فرو خواهد ریخت و این هم مسلم است که آوار نشدن ساختمان به معنای آسیب ندیدن آن نیست. پیش از وقوع زلزله، همه میتوانند بدانند که ساختمانی که در آن زندگی میکنند پایداری لازم برای تاب آوردن زلزله بزرگی را دارد یا نه و پیش از زلزله میتوانند بدانند که باید برای در امان ماندن ساختمان از آسیبهای احتمالی چه باید بکنند. سوالاتی که درباره یک زلزله احتمالی وجود دارند کم نیستند. این که تنها بافت فرسوده در زلزله احتمالی آسیبپذیر است یا نه، این که ساختمانهای مناطق دیگر میتوانند ایمن باشند یا نه، این که لزوما فلزی یا بتنی بودن ساختمان از آسیب احتمالی جلوگیری میکند یا نه و اینکه میشود پایداری ساختمان را پیش از زلزله بررسی کرد یا نه بخشی از این سوالات هستند.
در پی پاسخی برای پرسشهای اخیر، با کارشناسان مختلف شهری و ساختمانی و زلزله صحبت شده است. سخنان آنها پاسخهای بهتری است از جملات اغراقآمیز ترسآور.
نوسازی بافت فرسوده پاسخ زلزله تهران است؟
ساسان عشقی - عضو هیاتعلمی پژوهشکده مهندسی سازه
این سوال که تهران چه میزان بافت فرسوده دارد یک سوال انحرافی است. بعد از ۲۵ سال اینکه الان بگوییم یک بخشاش فرسوده است و بزرگنماییاش کنیم، درست نیست. تهران در کل شهر آسیبپذیری است و من اصولا با خود کلمه بافت فرسوده هم مشکل دارم. هویت تهران منطقه ۱۲ است و برنامهشان برای بافت فرسوده آن، چه بوده است؟ میخواهند از آن هم یک نواب دیگر بسازند؟
این حرفهایی که درباره بافت فرسوده گفته میشود درواقع آدرس غلط دادن است. در حقیقت همه میخواهند اشتباهات گذشته را با طرح سوال غلط بپوشانند و متاسفانه موضوعی را بزرگ میکنند تا مسائل دیگر دیده نشود. چون میدانند بالاخره موضوع دیگری پیش میآید و همه چیز فراموش میشود.
بافتهای قدیمی آسیبپذیر هستند اما اینکه مسئله زلزله تهران را به بافت فرسوده محدود کنیم درست نیست. سوال درست این است که بگوییم کجا اشتباه کردیم و متخلفان بالاخره محاکمه شوند. باید بپرسیم چرا در این شهر عدهای برای کاسبی خود و با ساختمانسازی و مالسازی بیاندازه شهری بیدفاع ساختند؟ برای مثال اشتباهات و معضلات منطقه ۲۲ که در آینده ایجاد خواهد شد کمتر از بافت فرسوده نیست. ساختمانسازی در منطقه ۲۲ منفذ ورودی و خروجی شهر را بسته است.
درجاهای مختلف تهران میشود مناطقی را معرفی کرد که فقط برای رسیدن پول باعث آسیبپذیری تهران شدهاند.
همچنین باید مشخص شود کدام سازمان در موقع زلزله خوب کار کرده است. اینها سوالات اصلیاند. آیا اظهاراتی که از تریبون مدیران شهری درباره آسیبپذیری تهران گفته میشود براساس اظهارات کارشناسی است؟
وقتی رییس شورای شهر تهران ۷ منطقه شهر را با خطرپذیری بالا اعلام میکند، منظورش چیست؟ آیا کار کارشناسی برای رسیدن به چنین نتیجهای صورت گرفته است؟ آیا میشود گفت منطقه یک و دو تهران امن است؟
زلزله تهران فاجعه خواهد بود و باید مرکزیتی وجود داشته باشد که اگر تهران به هم ریخت جایی باشد به دادش برسد.
در نهایت پاسخ این است که نباید همه چیز را به بافت فرسوده تقلیل دهیم.
سازمانها باید عملکرد و گزارش کار و برنامه کار مکتوب ارائه دهند و رسانهها باید این گزارشات را بخواهند. باید از شهردار منطقه یک که اعلام کرده منطقه من بافت فرسوده ندارد و امن است پرسید در کوچههای باریک و ۶، هفت متری با ساختمانهای ۲۰ طبقه چه میخواهد بکند؟
از یک طرف مرکز تحقیقات ساختمان مسکن حریم گسلها را مشخص کرده است. باید کاری که تا به اینجا انجام نشده هرچه زودتر انجام و تکلیف ساختوسازها روی گسل روشن شود؟
درحالحاضر هیچ گزارشی درباره میزان آسیبپذیری تهران وجود ندارد. طرح جایکا درباره میزان آسیبپذیری تهران، مربوط به بیست سال پیش است اما تهران امروز یک شهر کاملا متفاوت و در حقیقت یک شهر دیگر است. پس مطالعاتی هم وجود ندارد که مشخص کند در صورت زلزله آمار مرگومیر در منطقه یک و دو نسبت به ۱۲ کمتر است!
با نقشه ساختمان میشود پایداریاش را ارزیابی کرد
مسعود شهیدی - سازمان نظام مهندسیکارشناس ساختمان
۱۰ درصد از ساختمانهای تهران در صورت زلزله بالای هفت ریشتری فرو خواهند ریخت که این شامل ساختمانهای اسکلت فلزی که در ۳۰ تا ۴۰ سال اخیر ساخته شدهاند هم میشود؛ البته بقیه ساختمانها هم آسیب میبینند. مقاومت ساختمان در برابر زلزله بستگی به پارامترهای مختلف دارد و نمیتوان براساس سن ساختمان نظر نهایی داد اما بیتردید با پیشرفت آییننامه زلزله در دهههای اخیر مقاومسازی ساختمانها بیشتر شده است.
بااینحال، نمیتوان با اطمینان گفت ساختمانهایی که از سال ۹۰ به بعد ساخته شدهاند امن هستند و در صورت زلزله هفت ریشتری مردم در امان خواهند بود. درست است که در بافت فرسوده به علت فرسودگی، ساختمانها زودتر میریزند اما اگر یک ساختمان بلندمرتبه تخریب شود آتشسوزی و بسته شدن شریانها بیشتر میتواند آسیبزا باشد و تلفات ایجاد کند. در نتیجه میتوان گفت معضل اصلی ما بافت فرسوده نیست بلکه ساختمانهای بلندمرتبهای است که بدون حسابوکتاب بالا رفتهاند.
اگر فردی بخواهد بداند ساختمانش تا چه اندازه امن است، کارشناس به نقشه نیاز دارد و بدون نقشه کار بسیار سخت خواهد بود. با نقشه میتوان تحلیل کامپیوتری کرد و میزان مقاومت ساختمان در برابر زلزله را تا حدودی تعیین کرد. اگر ساختمان نقشه نداشته باشد باید در خانه کمی خرابی به بار آورد برای مثال دیوار را بشکافند تا بتوانند میزان مقاوت را تخمین بزنند که بیشک منطقی نیست.
در تهران ۴۰۰ برج روی گسل مجوز گرفتهاند
مجید فراهانی - عضو شورای شهر
مدیریت بحران بهلحاظ سیستمی، دارای سه فرآیند و بخش مهم است که عبارتند از فرآیند پیش، حین و بعد از بحران، هر سه بخش نیاز به مدیریت جدی دارد تا بتوان در کل فرآیند مدیریت بحران موفق بود. در بخش فرآیند پیش از بحران موضوع مهم بحث نوسازی بافت فرسوده، مدارس و اماکن عمومی براساس اصول و آییننامههای سازمان نظام مهندسی است. در شرایط فعلی که پانزده درصد جمعیت تهران روی بافت فرسوده زندگی میکنند در صورت وقوع زلزله بالای ۶ درصد بیشترین آسیب مربوط به بافت فرسوده خواهد بود. اگر ژاپنیها امروز دغدغه زلزله ندارند علت آن است که ساخت بافت مسکونیشان براساس اصول و مقاوت در برابر زلزله بوده و تمام آیتمها در ساخت، در نظر گرفته میشود.
در بخش فرآیندهای پیش از مدیریت بحران نیز ساختمانهای بلند مرتبه هم دارای اهمیت هستند خوشبختانه شورای شهر دراینزمینه مصوبهای دارد و اساسا سازندگان اجازه ندارند روی گسل و در حریم آن هابرجسازی کنند. اما در زمان مدیریت قبلی به شکل غیرقانونی به ۴۰۰ برج روی گسل اجازه ساختوساز دادهاند و باید تمهیدات ویژهای دراینراستا به کار برده شود. مسئله بعدی مدیریت بعد از بحران است و در این رابطه ساخت سولههای مدیریت بحران و منطقه ویژه بحران برای اسکان میلیونی شهروندان تهرانی دارای اهمیت است.
براساس برنامه، باید ۳۰۵ سوله بحران ساخته میشد اما فقط ۱۰۲ سوله بحران در تهران ساخته شده است که تقریبا نزدیک به نیمی از آنها تغییر کاربری دادهاند. سولهها باید پس گرفته شوند و نباید در اختیار شهربازی و سرزمین لی لی پوتها قرارگیرند! ازسویدیگر، باید مناطق وسیعی برای اسکان زلزله زدگان اختصاص داده شود. همچنین حدود یک ماه پیش در تذکری تشریح کردم که گزارشات بینالمللی درباره زلزله باید به روزرسانی شود این گزارش سال ۲۰۰۰ تهیه شده است و با توجه به تغییرات صورت گرفته در تهران باید دوباره تهیه شود.
- 14
- 5