بر اساس دادههای سازمان ملل، جمعیت جهان تا سال ٢٠۵٠، ۴۶درصد افزایش خواهد یافت و به ٩میلیارد نفر خواهد رسید. قطعا این انفجار جمعیت، بیشتر در مناطق شهری اتفاق میافتد. براساس سخنان ورنر فورنس، رئیس موسسه جمعیت، پیشبینی میشود در سال ٢٠۵٠، دوسوم جمعیت جهان در مناطق شهری زندگی کنند. رشد مناطق شهری و کلانشهرها، در میان کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه، اختلاف معناداری دارد.
سهم جمعیت جهانی شهری در کشورهای درحالتوسعه، در یک دهه بعد، بهطور چشمگیری افزایش خواهد یافت و در آنها شهرهای بزرگ حتی از شهرهای کوچک نیز سریعتر رشد خواهند کرد. در سال ٢٠١۵، ٣٣ کلانشهر وجود داشت که ٢٧ مورد از آنها در کشورهای درحالتوسعه بودند.
کلانشهرهای آسیبپذیر: کوارنتلی، متخصص مدیریت بحران در شهرها، سال ٢٠٠۴ در مقالهای مینویسد: «اگر گمان میکنید وقوع بلاهای طبیعی بیشتر شده است، آن هم بهدلیل افزایش تلفات، این چیزی جز توهم نیست.مردماند که هر روز، بیش از گذشته خود را در معرض خطرات بیشتری قرار میدهند. با گسترش شهرها در اندازه و مهاجرت مداوم به آنها، جمعیت بسیاری از مهاجرانی که قدرت زندگی و خرید خانه در مناطق کمخطر و غیرحاشیهای را ندارند، در مناطق خطرناک افزایش پیدا میکند و تمرکز صنعت و واحدهای صنعتی موجب تشدید آسیبپذیری کلانشهرها میشود.»
این آسیبپذیری، جدا از خطر انتشار مواد سمی و شیمیایی، به این دلیل است: وقتی فاجعهای در کلانشهرها اتفاق میافتد، تبعات و فشارهای اقتصادی آن، به علت بیکارشدن افرادی که تا پیش از این در واحدهای صنعتی مشغول بودند، تا سالها ادامه خواهد یافت. جمعیت پرتراکم، ساختار غیرمنطقی و غیراجرایی ساختمانها، ساختن خانهها روی دامنه آتشفشانها و فقدان سیستمهای هشدار، آسیب ناشی از وقوع بلاهای طبیعی را افزایش داده است.
از توسعه برنامهریزینشده تا آلودگی هوا: دستمزدهای بالا، امکانات تحصیلی و مراقبتهای بهداشتی، در کنار جذابیتهای اجتماعی و فرهنگی که همگی به کیفیت زندگی میافزایند، از محسنات شهرهای بزرگ و صنعتی محسوب میشوند که مردم را به زندگی در این مکانها جذب میکند؛ با وجود این، شهرهای بزرگ غالبا با مشکلات زیادی مواجهند؛ مشکلاتی مثل تراکم زیاد شهری، ازدحام و ترافیک، منابع انرژی ناکافی، توسعه برنامهریزینشده و فقدان خدمات اساسی، ساختوسازهای غیرقانونی، چه در شهرها و چه در حاشیه شهر، وجود محلههای فقیرنشین و زاغهنشین، مدیریت ضعیف خطرات و بحرانهای طبیعی در مناطق پرجمعیت و پرتراکم شهری، جرم و جنایت و آلودگی هوا، آب و خاک که به تضعیف و تنزل محیط زیست منجر میشود.
در مقالهای که سال ٢٠١٠، فدراسیون بینالمللی نقشهبرداران (FIG) در کپنهاگ دانمارک منتشر کرده، به این موضوع اشاره شده است: «بسیاری از شهرها در جهان، به دلیل عدم وضوح و تمایز و نیز تداخل وظایف و مسئولیتهای نهادها و سازمانهای مختلف مشکلات زیادی دارند؛ مشکلاتی که باعث اختلال در عملکرد آنها میشود و روند مدیریت را با مشکل مواجه میکند، یا در بهترین حالت، به تأخیر میاندازد.»
فرار از شهرهای بزرگ برای زندگی بهتر: اگر همه چالشهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی زندگی در کلانشهرها را کنار شرایط اضطراری بحرانها قرار دهیم و آن را در شرایط بحرانی بسنجیم، متوجه میشویم کلانشهرها چقدر مستعد و آسیبپذیرند و مدیریت این شرایط چقدر دشوار یا حتی ناممکن خواهد شد.
یک مثال عینی؛ بحران حاصل از طوفان کاترینا در آمریکا، این سوال ذهن بسیاری را درگیر کرد که چرا کشوری قدرتمند با کلانشهرهای زیاد، در مقابله با طوفان کاترینا، آن هم در شهری مثل نیو اورلئان، اینگونه درمانده شده بود؟تجربههای اینچنینی که در کشورهای درحالتوسعه بهمراتب سختتر و پرهزینهتر خواهد بود، بخشی از ساکنان کلانشهرها را به این نتیجه رسانده است برای رسیدن به موقعیتهای پایدارتر و زندگی آرامتر به روستاها یا شهرهای کوچکتر و کمجمعیتتر مهاجرت کنند.
البته مهاجرتهای درونکشوری به هر دلیلی که انجام شود، اگر از حالت کنترلشده و نسبی خارج شود، میتواند به جای تعدیل شرایط و حل مشکل، خود مشکلساز شود؛ بهویژه تفاوتهای فرهنگی و سازگاری مهاجران با همشهریان و همسایههای جدیدشان از جمله چالشهای اصلی این موضوع به حساب میآید. اگر مهاجرت از کلانشهرها مدیریت نشود، با روند رشد جمعیت در جهان، دهههای آینده شاهد شکلگیری کلانشهرهای دیگری خواهیم بود که چالشهایی افزون بر چالشهای فعلی را به دوش میکشند.
- 17
- 2