سند توسعه محلات راتدوين و در نهايت مبتني بر نيازسنجي واقعي كه در محلات و مناطق انجام ميشود، پروژه تعريف كنيم
روال اینگونه بوده است در يك سري محافل در شهرداري تهران تصميم ميگرفتند كه براي فلان پيمانكار يك سري پروژهها تعريف كنند
نمودارهاي كميسيون شهرسازي معماري مبتني بر مطالعات بررسيها نشان می دهدكه در آستانه سال ۹۰ و ۹۱ ميزان صدور پروانه نسبت به سال ۸۹ سه برابر افزايش پيدا كرده است
شهرداري تهران مجموعه اين درآمدهايي كه كسب كرده بود و حتي درآمدهاي ناشي از فروش املاك ارزشمند رادر حوزههاي سخت افزاري برای احداث بزرگراههاي درونشهري، سرمايهگذاري كرد
مجموعه گسترده اي از مالهاو پروژههاي چند منظوره بدون پيوست مطالعاتي و با رويكرد درآمدزايي شکل گرفت و تمام این ها سبب شد تا همزمان با رشد جمعیت، تهران از لحاظ سرانه های خدماتی فقیر شود
بیش از یک سال از تغییر مدیریت شهر تهران گذشته و حالا نگاهها برای دیدن آنچه بر سر تهران رفته،«شفاف» تر شده است.تهران را که از دور میبینی، دلفریبی مغرور ولی افسرده حال است.برایش قبایی دوخته و بر تنش کردهاند که اندازهاش نیست،که حالش در آن خوش نیست. ساخته و بافتهاند تهران را و پایتخت در ۱۲ سال گذشته مهجورتر از همیشه به جبرهای تصمیم گرفته شده برایش تن داده است.
تنش زخمی تصمیمهای نادرست و تار و پود قبای اجباریاش روحش را خراشیده است. امروز شهری داریم ناموزون و ناهماهنگ با خودش و معاشرانش. آنچه که به «سودشان» بوده است آنقدر برایش ساختهاند که نای نفس کشیدن ندارد و آن تکههای زخم خورده و محرومش چون منفعتی نداشته، همچنان بینصیب مانده است از این بازپیراییهای اجباری. مجوزها، بارگذاريها و تراکمهای حساب نشده پایتخت را در موقعیت عجیبی گرفتار کرده است. جغرافیای این کلانشهر پر از ساخت و سازهای بیحساب و کتاب است که بدون کوچکترین پیوست مطالعاتی انجام شده و نتیجهاي جز فقر سرانههای خدماتی را به ارمغان نیاورده است. شهر آنچنان با ساکنانش نامهربان شده است که باید با چراغ دنبال«کیفیت زندگی» شهروندان بگردیم، موضوعی که بخش بزرگی از آن از طریق تامین سرانهها تحقق مییابد. محمدسالاری، رییس کمیسیون معماری و شهرسازی شورای شهر تهران میگوید که علاج حال خراب امروز تهران،«واقعنگری است» و واقعیت این است که آب رفته را نمیتوان به جوی بازگرداند. بارگذاریهای خارج از ظرفیتی در تهران انجام شده که دست مدیریت شهری از چارهاندیشی پایهای بسته شده و تنها کاری که میتوان کرد،بهبود و ارتقای کیفیت وضعیت موجود است.سالاری معتقد است تهران بچه پولداری بوده که سالها بیحساب و کتاب خرج کرده است و حالا زمان آن رسیده که یاد بگیرد که برای اداره خود درآمد مشروع داشته باشد، پیشنهادهای مطروحه هم استفاده از ظرفیتهای بالقوه شهر مانند املاک و اراضی باارزش و همچنین تشکیلاتی مانند سازمان مشارکتهای شهرداری است.
براساس آمارهاي كاربري كه از تهران اعلام ميشود در يك بازه زماني دو ساله حدود سالهای ۹۰ تا ۹۲ سالانه حدود ۳۰ و خوردهاي ميليون متر مربع در تهران پروانه صادر شده است. اين مقدار معادل يك شهر ۷۰۰ یا ۸۰۰ هزار نفري است. در حقیقت بنا بر استناد بر این آمار میتوان گفت تهران در آن سالها پيشخور شده است.حال اینجا دو موضوع مهم مطرح میشود؛ نخستين مبحث موضوع تامین سرانه ها برای پروانه های صادر شده و موضوع دوم هم ادامه یا عدم ادامه سیاسیت تراکم فروشی است. از آنجا که به نظر می رسد سیاست های حاکم بر شهرداری همان سیاست گذشته- وجود مدیرانی با تفکر فروش تراکم- است، شورا برای کنترل این دو موضوع چه راهکاری دارد؟
تامین سرانه های خدماتی يكي از مهمترين چالشهاي مربوط به حوزه مديريت شهري در شهر تهران به خصوص در محلات و مناطق مركزي و جنوبي شهراست. سرانههاي خدماتي شامل سرانههاي فضاي سبز،آموزشي، بهداشتي، درماني، گردشگري، تفريحي و... است كه سبب ارتقاي كيفيت زندگي شهروندان ميشوند.در کلانشهری مانند تهران، يكي از دلايل اصلی كاهش ميزان سرانهها جمعيتپذيري قابل توجه تهران طول سالها و دهههاي گذشته است. از طرف دیگر همسو با افزایش جمعیت شهری در پایتخت، شاهد افزایش بارگذاري بهواسطه صدور پروانههاي ساختماني بوده ایم که با رويكردهاي درآمدزايي صرف انجام شده اند. بررسيهاي ما در كميسيون شهرسازي معماري نشان ميدهد كه افزايش ميزان بارگذاري ها در يك دهه گذشته و در آستانه ابلاغ طرح تفصيلي شهر تهران به اوج خودش رسيده است.
این افزایش حجم صدور پروانه چطور انجام میشده است؟
سال ۸۶ طرح ساختاري-راهبردي شهر تهران ابلاغ و درهمان بازه زمانی اعلام ميشود كه بلافاصله طرح تفصيلي هم ابلاغ خواهد شد. اما در حقیقت طرح تفصيلي حدود پنج سال بعد ابلاغ ميشود. این بدین معنی است که شهرداري تهران در آن مقطع -يعني قبل از ابلاغ طرح تفصيلي- به صورت غيررسمي و از طريق مناطق ۲۲ گانه و حوزههاي شهرسازي اعلام ميكند كه قصد ابلاغ طرح تفصيلي شهر تهران را دارد .وقتي مردم از طريق اعلام غيررسمي شهرداري تهران متوجه شدند كه در آينده نزديك قرار است كه يك طبقه ، دو طبقه يا بيشتر از ميزانی که برای صدور پروانه درخواست داده اند،كم شود در يك حساب سرانگشتي ديدند كه اگر غفلت كنند به ميزان قابل توجهي متضرر خواهند شد و همین موضوع سبب ایجاد حجم بالایی مراجعه به شهرداريهاي مناطق برای درخواست صدور پروانه شد.نمودارهايي كه ما در كمسيون شهرسازي معماري مبتني بر مطالعات بررسيهاي خودمان به دست آوریم، موید اين نکته است كه در آستانه سال ۹۰ و درنهايت ۹۱ ميزان صدور پروانه نسبت به سال ۸۹ به سه برابر افزايش پيدا كرده است.
در اصل ميتوان گفت در اين بازه زماني مقدار قابل توجهي ازظرفيت بارگذاري طرح تفصيلي شهرداري تهران انجام شد كه در اصل قرار بوده اين ميزان بارگذاري در طي يك دوره زماني درازمدت در افق طرح جامع ۱۴۰۴محقق شود.بخش عمده اين بارگذاري ها هم در مناطق برخوردار شهر تهران يعني مناطق شمالي، شمال شرقي و شمال غربي مثل مناطق يك، دو، سه،پنج،بخشي از منطقه چهار و منطقه۶ كه در اصل ارزش افزوده قابل توجهي براي سرمايهگذاران در حوزه بخش مسكن داشته،انجام شده است.
بارگذاری های انجام شده در تهران باعث شد كه ما به موازات اين حجم از افزایش آپارتمان سازی وجمعيتپذيري نتوانيم سرانههاي خدماتي را افزايش دهيم. در آن مقطع زمانی علاوه براین موضوع ،مجموعه گسترده اي از مالها،مگامالها و پاساژها و پروژههاي چند منظوره بدون پيوست مطالعاتي و با رويكرد درآمدزايي هم شکل گرفت و تمام این ها سبب شد تا همزمان با رشد جمعیت، تهران از لحاظ سرانه های خدماتی فقیر و فقیرتر شود. امروزه تجربه جهاني و مطالعات شهرسازي نشان ميدهد كه تامين سرانههاي خدماتي به خصوص سرانههايي از جنس فضاي سبز و تفرجگاه در محلات کم برخوردارشهر كه شامل مناطق مركزي و جنوب شهر ميشود، تاثير بالایی در ارتقاي كيفيت زندگی دارد. يعني شهرداري ممكن است دهها هكتار كمربند سبز درختكاري كند ولی تاثیرش در پالايش هواي شهر تهران و ايجاد نشاط و سرزندگي در بين شهروندان به اندازه افزایش سرانه های خدماتی جنوب یا مرکز شهر نباشد. اينكه شما ميگوييد شهرداري و شوراي شهر تهران چه كار ميخواهد کند كه در حقیقت برای کاری که انجام شده خيلي نمی شود تدبیرچندانی كرد ولي این واقعیت هم انکارپذیر نیست که مديريت شهري و شوراي شهر تهران از این به بعد باید اولويت اصلي و تاكيدش بر تامين سرانهها در مناطق كمبرخوردارشهرتهران باشد.
شهرداری در آمدهای حاصل از صدور پروانه در آن سال ها را چه کرد؟
شهرداري تهران در اين مقطع مجموعه اين درآمدهايي كه كسب كرده بود و حتي درآمدهاي ناشي از فروش املاك اراضي ارزشمند و بزرگ شهر را در حوزههاي سخت افزاري بهخصوص برای احداث و ساخت بزرگراههاي درونشهري، پلها و تونلها سرمايهگذاري كرد.
شما از طرفی معتقديد شهر تهران پیش خور شده وبه طور ناموزون و غیرمنطقی رشد ساخت و ساز داشته است و از طرف دیگر هم صحبت از لزوم افزایش سرانه های خدماتی می کنید در حالی که اذعان دارید منابع مالی مورد نیاز آن درگذشته هزینه و خرج شده است.در این شرایط شهرداری تهران باید چه کند؟
من اعتقاد دارم باوجود مشكلاتي كه در حوزه منابع درآمدي داريم وباوجود بدهيهايي كه از گذشته به ارث رسيده ولي به هر حال تهران داراي ظرفيتهاي بسيار زياد درآمدزايي است. فكر مي كنم به دليل اينكه شهرداري تهران در سالهاي گذشته دغدغهاي براي كسب درآمد و تحقق بودجههايي كه به تصويب شورا ميرسانده، نداشته است و از طرفی به سادگي از طريق اخذ عوارض از ساختو سازها مازاد بودجه هم ميگرفته، هيچ گاه در ساختار شهرداري تهران اعم از معاونت مالي و اقتصاد شهري سازوكارهاي لازم برای ایجاد اتاقهاي تحقيق توسعه يا واحدهاي كسب درآمد از محلهايي به جز ساختوساز پيشبيني نشده است.در حقیقت شهرداری تهران مثل بچه پولداري بوده كه هميشه جيبش پراز پول بوده است و حالا كه اين پول تمام شده توانمندي لازم براي كسب درآمد و اشتغال و فعاليت ندارد. در صورتي كه اين شهري كه شهرداري تهران مسئوليت مديريت آن را بر عهده دارد، دارای ظرفيتهاي فوق العاده ای در جهت کسب درآمداست.
پس چرا مدیریت شهری در این دوره با توجه به بحرانی که در آن گیر کرده است،نمی تواند به قول شما از این ظرفیت های کم نظیر درآمدزایی استفاده کند؟
مشكل مديريت شهري دوره پنجم اين است كه در بازه زماني ای شهر را تحويل گرفته كه ظرفیت اصلی درآمدزايي شهرمانند واگذاريهای مالها، مگامالها و بهخصوص فروش املاك اراضي درگذشته استفاده شده است. البته گفتنی است كه در بحث فروش املاک و اراضی به اعتقاد شخص بنده كه بارها در شورا عرض كردم نبايد این اراضي املاك ارزشمند فروخته شود بلكه بايد با مشاركت بخش خصوصي آنها را بهینه سازی و از محل اجارهداري شان براي شهر کسب درآمد کنند. البته در کل معتقدیم که در همین دوره نیز ميتوانيم از محلهاي ديگري درآمدهاي قابل توجهي برای اداره شهر كسب كنيم. براي مثال می توانيم از ظرفيتهاي دولت استفاده كنيم و مجموعه قابل توجهي از پروژههايي را كه به مفهوم واقعي موجب ارتقاي كيفيت زندگي هستند، رقم بزنيم.
این موضوع چگونه میتواند رقم بخورد؟
به زعم من الويت اول ما بايد اين باشد كه به دليل عدم توجه لازم به تامين سرانههاي خدماتي محلات ،سند توسعه محلات را تدوين و در نهايت مبتني بر نيازسنجي واقعي كه در محلات و مناطق انجام ميشود پروژه تعريف كنيم. در طول مديريت شهري گذشته و قبل از اين آنقدر اين درآمدها زياد بوده كه يك نهضت توليد پروژه بدون درنظر گرفتن پيوستهاي مطالعاتی و نيازسنجي واقعي انجام می شده است بدون آنکه در نظر گرفته شود انجام چنین پروژه ای به نفع شهر هست يا نه. از طرفي پروژههای مصوب،بهینه هم تعريف و انجام نميشدندوگاهي پروژهها با چندين برابر قيمت انجام ميشدهاند. نمیخواهم بگويم همه رويكردها اشتباه بوده، كارهاي بزرگي در گذشته انجام شده است. ولي رويكردي وجود داشته كه شهرداري تهران بيشتر در حوزههاي پروژههاي بزرگ مقياس از پيمانكار به پروژه مي رسيده است نه از مطالعات پروژه.
یعنی پروژه ها برای اشخاص و اهداف خاص تعریف می شده اند نه مصلحت شهر؟
روال اینگونه بوده است در يك سري محافل در شهرداري تهران تصميم ميگرفتند كه براي فلان پيمانكار يك سري پروژهها تعريف كنند بعد شروع به ساخت و تعریف پروژه ميكردند در صورتي كه در دنيا نحوه انجام کار اين است كه آنها با مطالعات و نیازسنجی واقعی به پروژه مي رسند.شاید اگر این مطالعات کاربردی و درست انجام میشد به جای تعریف و انجام پل صدر با آن هزینه های گزاف،خطوط مترو توسعه پیدا میکرد و این هزینه در تقویت حمل و نقل عمومی صرف میشد. شهر تهران در یک دهه گذشته به يك كارگاه عمراني بزرگ تبديل و مجموعه قابل توجهي از بزرگراهها و تونلها و پلها احداث شد.البته بخشي از اينها ضرورت داشته و نميشودگفت انجام همه این پروژهها اشتباه بوده است ولی حقیقت این است که اگر بخش قابل توجهی از این اعتبارات در حوزههاي توسعه حمل و نقل عمومي انجام ميشد، وضعيت ترافيكي و چالشهاي زيست محيطيمان امروز در مرز هشدار نبود.
- 13
- 4