«اگر بهموقع نسبت به سد گتوند واکنش نشان میدادیم، ۲۰درصد به شوری جلگه خوزستان اضافه نمیشد.» محمد درویش، کنشگر محیطزیست صحبتهایش در جلسه سخنرانی مسئلهشناسی پایداری محیطزیستی ایران با عنوان «چمشیر، گتوندی دیگر؟» را اینطور آغاز کرد. او دو روز پیش در توئیتی نوشته بود: «اگر سد چمشیر آبگیری شود، یعنی دستکم ۵۰۰هزارتن نمک حل شده و ازطریق مخزن سد به رودخانه زهره پمپاژ خواهد شد. همچنین آبگیری مخزن سد به معنی نابودی رویشگاهی با وسعت ۵۰۰هکتار مرکب از گونههایی چون پده، گز، کنار و انواع نی است؛ آن هم در منطقهای که هر درخت، حکم کیمیا دارد.»
کنشگران محیطزیست در روزهای اخیر از هر فرصتی استفاده میکنند، تا هشتگ «نه به آبگیری سد چمشیر» را در فضای مجازی منعکس و مخالفت خود را با آبگیری این سد نشان دهند. سدی که در استان کهگیلویه و بویراحمد ساخته شده، مطالعات احداث آن در سال ۷۶ صورت گرفت و ذینفعان احداث آن وعدههای زیادی درباره تاثیر احداث آن در رونق کشاورزی و صنعت گردشگری میدهند. محیطزیستیها اما به این سد خوشبین نیستند، همانطور که به گتوند امیدی نداشتند. غیر از فعالان محیطزیست، این روزها اساتید دانشگاه، مسئولان سازمان محیطزیست و حتی بازوی پژوهشی مجلس هم پای کار آمده و ایراداتی به آبگیری سد «چمشیر» وارد کرده است. اما در انتهای گزارش مرکز پژوهشهای مجلس که نهم مهرماه امسال منتشر شد، فصلالخطابی آمده است، توصیهای هشدار آمیز: «به دلیل حساسیت کیفی نسبت به شوری و نواقص مطالعاتی موجود، انجام عملیات آبگیری سد چمشیر در حال حاضر توصیه نمیشود.»
سازمان محیطزیست نیز در این میان واکنشهای امیدوارکنندهای داشته است، علی سلاجقه، معاون رئیسجمهوری و رئیس سازمان محیطزیست دو روز پیش در جمع خبرنگاران گفته، در موضوع آبگیری این سد نگاه کارشناسی لحاظ میشود: «این سد هماکنون به مرحله آبگیری رسیده وحساسترین سازندههای زمینشناسی را بهخصوص به لحاظ املاح در استان کهگیلویه و بویراحمد داریم و هیچگاه دنبال تکرار گتوند دیگری در کشور نخواهیم بود. او ادامه داده است: در این خصوص با وزارت نیرو صحبت شده و ما گفتهایم گمانهزنی و نمونهبرداری انجام گیرد و نتایج نهایی را اعلام کنند و درصورتیکه مشکل نداشته باشند، مجوز آبگیری سد چمشیر گچساران داده میشود.»
منویان طبیعتستیزانه
«در این وانفسا به یک باره مجوز احداث پنجهزار معدن داده شده که این موضوع واقعا عجیب است و چنین اتفاقی سابقه ندارد. بهنظر میرسد، گروههایی از تمرکز مردم روی موضوعاتی که الان درگیرش هستند، نهایت سوءاستفاده را میکنند تا منویات طبیعتستیزانه خودشان را پیش ببرند. من یقین دارم اگر این شرایط نبود، نمیتوانستند مجوز احداث معدن را بگیرند، ماجرای آبگیری سد چمشیر هم همینگونه است.» محمد درویش، کنشگر محیطزیست در روزهای اخیر بارها نسبت به ابهامات و مخاطرات سد چمشیر در فضای مجازی نوشته و در جراید گفتوگو کرده است. مانند حسین آخانی، عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران که پارسال درباره سد چمشیر در فضای مجازی هشدار داد.
برخی، هشدارهای او را برملا کردن رازهای سدی دانستند که پیشتر درباره آن سکوت شده بود. آخانی در اینستاگرام خود نوشته بود: «یکی از مهندسان یک شرکت بزرگ مشاور سدساز در ایران دو بار به اتاقم آمد و اسنادی را به من نشان داد که این سد نیز درست مانند سد گتوند روی سازند نمکی گچساران است و فاجعه گتوند۲ بهزودی با افتتاح آن سد، تکرار میشود. حرفش مستند و منطقی بود؛ سازند گچساران کل منطقه را گرفته و هر سدی در هر نقطهای در آن منطقه ساخته شود، عاقبتش مانند سد گتوند است.»
اما سد گتوند خوزستان که این روزها از شباهتهایش با چمشیر گفته میشود، در فاصله ۲۵کیلومتری شهرستان شوشتر و ۱۰کیلومتری شهرستان گتوند قرار دارد و آخرین سدی است که امکان عملی اجرا روی رودخانه کارون را داشته است. شاید این دلیل که گتوند آخرین سدی بود که میشد روی کارون احداث کرد، باعث شد تا به قول درویش، مسئولان آب نیرو وسوسه شوند تا حجم مخزن را به بهانههایی چون تولید برق بیشتر، آب بیشتر برای کشاورزی و سود بیشتر برای شرکتهای مهندسان مشاور افزایش دهند. درویش میگوید، افزایش ارتفاع سد سبب شد تا مخزن سد گتوند که یکی از بزرگترین مخازن سدهای کشور است، به تشکیلات گچ گچساران برسد. این کنشگر محیطزیست میگوید، تمام کسانی که حتی سهواحد زمینشناسی خوانده باشند، میدانند که در تشکیلات گچ گچساران، منطقه فروافتادگی دزفول، منطقه بسیار خطرناک و آسیبپذیری است و درصد حلالیت بالاست.
درویش میگوید، هشدارهای زیادی درباره سد گتوند داده شده بود: «بهنحویکه مشاور یکم که یکی از بزرگترین شرکتهای مهندسی مشاور کشور است، گزارش مستقلی را در اواسط کار شروع کرد و در آن گزارش تحتتاثیر فشارهایی که وارد شد، اعلام شد چون تا حالا ۳۰۰میلیون برای ساخت سد هزینه شده و قرار است این سد با اعتبار ۸۰۰میلیون ساخته شود و درواقع نیمی از هزینهها انجامشده، باید سد را تمام کنیم و فکر کنیم تا عوارض سد را که عمده آن شور شدن جلگه خوزستان است به کمینه برسانیم، با این منطق که کار زخمی شده گفتند که باید کار را به پایان برسانند.» درویش البته تاکید میکند، این سد با ۳۸۰۰میلیارد تومان پول تکمیل شد، نه با ۸۰۰ میلیون تومان: «وقتی کمیته علاج بخشی دانشگاه تهران تشکیل شد تا با معضل برخورد کنند، اعلام شد بهترین گزینه علاجبخشی، حذف سد است و ۱۰هزار میلیارد تومان هزینه حذف سد است که چنین پولی در دولت حسن روحانی وجود نداشت و عملا ترجیح دادند تا وضعیت موجود را مدیریت و دعا کنند که سیل ویرانگر یا خشکسالی شدیدی اتفاق نیفتد که مخزن سد نتواند کنترل کند و ما با سونامی نمک در مخزن سد روبهرو شویم.»
به گفته این کارشناس محیطزیست، یک گزارش که در سال ۲۰۱۹ منتشر شده، نشان میدهد آبگیری سد گتوند منجر به ۸۶درصد انحلال نمک در مخزن سد در دو سال اول شده است. «مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاستجمهوری هم در گزارشی تاکید داشت که مسبب ۲۰درصد شوری جلگه خوزستان، سد گتوند است. یکی از مشاوران آب نیرو همان زمان سخنرانی کرد و قبول کرد سدگتوند مسبب شوری ۲۰درصدی است اما او روی کشت و صنعت نیشکر هم تاکید و اعلام کرد، ۲۵درصد شوری هم بهسبب نیشکر است و چرا صنعت نیشکر دیده نمیشود؟ درصورتیکه اینها هیچکدام نافی یکدیگر نیستند و اینها خطاهایی است که منجر میشود به اینکه حاصلخیزترین بخش سرزمین ما در پایاب رودخانههای کارون، دز، جراحی و زهره به زمینی لمیزرع تبدیل شود و این آیینهعبرت تا سالها در کتابهای درسی ما باقی بماند.»
چمشیر، سریال فجایع گتوند را تکرار میکند
همه آنچه در سد گتوند رخ داده، حالا میخواهد در چمشیر اتفاق بیفتد. سدی که ۲۵کیلومتری جنوبشرقی شهر دوگنبدان در استان کهگیلویه و بویراحمد و روی رودخانه زهره ساخته شده است. ۲۸ آذرماه پارسال بود که ۱۰نفر از اساتید رشته محیطزیست دانشگاه نسبت به تبعات آبگیری سد چمشیر به رئیسجمهور نامه نوشتند. در بخشی از این نامه که چهرههایی چون حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران، مهدی زارع، زلزلهشناس و عباس بحرودی، زمینشناس هم آن را امضا کردند، آمده بود که بر پایه گزارش شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران سالانه حدود ۵۰۰هزار تن نمک فقط از مسیر فعلی رودخانه وارد مخزن خواهد شد.
قابلیت انحلال بستر مخزن بسیار بالاست و به دلیل وجود فروچالههای متعدد، همچنین جاری بودن چشمههای شور در داخل و پشت سد، به دلیل افزایش سطح تماس آب با سایر بخشهای سازند، خطر انحلال نمک حتی به میزانی بیش از مقدار محاسبهشده در گزارش دانشگاه تهران قطعی است. در بخش دیگر نامه اساتید دانشگاه تاکید شده بود که خطر بزرگ دیگر احداث سد، نابودی حدود ۵۰۰هکتار جنگلهای انبوه رودخانهای و حدود چهار هزار هکتار جنگل و درختچه زار، کنار و دیگر گیاهان گچدوست در داخل مخزن است. نهتنها میلیونها درخت گز، پده و کنار در مخزن با آبگیری نابود میشود که جذب هزاران تن دیاکسیدکربن را مختل میکند.
اساتید دانشگاه در این گزارش بر افزایش شوری زمینهای کشاورزی در آینده و به سبب آبگیری این سد هم اشاره کردند، موضوعی که هدف اولیه احداث این سد را هم زیر سوال میبرد: «افزایش شوری زمینهای کشاورزی را در پی خواهد داشت و سبب گستردهتر شدن کانون ریزگردِ بین ماهشهر و هندیجان خواهد شد؛ چنین اتفاقی قبلا با ساخت سد مارون هم رخ داده که باعث کم آب شدن و حتی خشکیدگی بخشهایی از تالاب شادگان، تولید ریزگرد و نفوذ آب شور به نخلستانهای منطقه شد.»
چمشیر، کشاورزی را ارتقا نمیدهد
محمد درویش، کنشگر محیطزیست توضیحات تکمیلی دیگری هم درباره سد چمشیر میدهد. سدی که در همان منطقه زمینشناسی مستقر است که سد گتوند مستقر است: «بخشی از تشکیلات گچ گچساران که به فروافتادگی دزفول معروف است، درواقع تشکیلات گستردهای است که تمام زاگرس را دربرگرفته است، قسمتهای شمالی آن بخشی از تشکیلات است که درصد آسیبپذیری نسبت به آب بهمراتب کمتر است تا بخش پایینی که از آن بهعنوان فروافتادگی دزفول یاد میشود. همه زمینشناسان هشدار میدهند که باید از هر نوع عملیات تکنوژنیک مانند ساخت پل، عبور خطوط لوله، جاده و سازههای سنگینی مثل سد تا جایی که امکان دارد، جلوگیری کرد تا ما با خطرات و تبعات آن روبهرو نشویم. همانطور که میدانید بیشتر چاههای نفت هم در همین منطقه فروافتادگی دزفول قرار دارد.» براساس صحبتهای درویش دستکاری، در این منطقه شکننده زمینشناسی به بهانه توسعه کشاورزی و افزایش ۴۰هزار هکتاری اراضی کشاورزی، تولید ۱۷۰ تا ۵۰۰مگاوات تولید برق و به بهانه توسعه دهکده گردشگری و ایجاد اشتغال برای مردم خوزستان، بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد انجام میشود.
درویش اما میگوید: «گزارشهای زمینشناسی سد تصریح میکند که ۷۰درصد مخزن سد چمشیر روی همین تشکیلات گچساران قرار گرفته و گزارشی که دانشگاه تهران منتشر کرد نیز نشان میدهد، سالانه میتواند تا ۵۰۰هزار تن نمک ازطریق رودخانه زهره وارد مخزن سد چمشیر شود و این رقم میتواند در طول سالها به میلیاردها تن برسد.» این کارشناس محیطزیست معتقد است توسعه کشاورزی بعد از احداث این سد نیز به نتیجه نمیرسد: «این نگرانی وجود دارد که فشار نمک در مخزن میتواند روی منابع آب سطحی و زیرزمینی در پاییندست سد تاثیر بگذارد و شرق خوزستان را متاثر کند، بر ابعاد شوری و کاهش حاصلخیزی خاک در یکی از حاصلخیزترین مناطق راهبردی خاک بیانجامد، به این ترتیب درجه سلامت محصولات کشاورزی کاهش پیدا میکند.»
درویش ادامه صحبتهای خود را با یک سوال پیش میبرد، پرسشی که او از حاضران در جلسه آنلاین میپرسد، اینکه چرا باید چنین ریسکی را برای توسعه کشاورزی قبول کنیم با وجود اینکه میدانیم، مشکل اساسی کشاورزی ایران فقر تکنولوژی است: «ما بهجای اینکه سراغ ارتقای نرمافزاری بخش کشاورزی برویم، به راههای آسان یعنی دادن آب به کشاورزی فشل و گسترش اراضی زیرکشت فکر میکنیم و تصور میکنیم به کشور خدمت کردیم.»
این کنشگر محیطزیست در ادامه به تبعات سد چمشیر در بخش نفتی هم اشاره میکند. درویش میگوید، براساس گزارشهای وزارت نفت بین ۷ تا ۱۱ چاه نفت در مخزن سد چمشیر قرار گرفتند: «بین دو تا ۱۱میلیارد دلار هزینه بستن چاههای نفت در ایران است درحالیکه تمام هزینهای که برای این سد شده، حدود ۲۳۰میلیون یورو است. این موضوع اصلا با هم تطابق ندارد و به همین دلیل وزارت نفت هم یکی از شاکیان ماجراست که صدایش گویا به کسی نرسیده است.»
سد چمشیر موزه عبرت میشود
اما مرکز پژوهشهای مجلس هم بهتازگی در گزارشی به تبعات آبگیری سد چمشیر پرداخته است. گزارشی که در آن تاکید شده مطالعات سد چمشیر نیازمند بهروزرسانی اطلاعات است. مثلا در بخشی از این گزارش تاکید شده، عمده مطالعات سد براساس دادههای هیدرولوژیکی در سالهای ۷۷ تا ۷۸ صورتگرفته و باتوجه به تغییرات ایجاد شده در اقلیم منطقه و کاهش متوسط بارش در ۱۳سال منتهی به سال ۱۴۰۰ لازم است از دادههای هیدرولوژیک اخیر در مطالعات کمی و کیفی (کنترل شوری) استفاده شود. در بخشی از این گزارش تاکید شده: «بر همين اساس مطالعات مدلسازی كيفی مخزن و توجيه اقتصادی طرح باید مورد بررسی قرار گرفته و در صورت نياز بازبینی لازم صورت گيرد. دادههای ناکافی و مطالعات بهروز نشدهای که درویش هم روی آنها تاکید میکند.»
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس اما توصیه نهایی را به دستاندرکاران پروژه سد چمشیر کرده است: «راهكارهای كنترل شوری ارتباط مستقيمی با آورد رودخانه داشته، بنابراین باید دادههای دهه اخير در مطالعات مرتبط با راهكارهای كنترل شوری در مخزن (برداشت انتخابی) و رودخانه پایین دست مورد استفاده قرار گيرد. بنابراین صرفا پس از انجام مطالعات تكميلی فوق میتوان نسبت به آبگيری سد چمشير اظهارنظر كرد. ازاینرو بهدليل حساسيت کيفی نسبت به شوری و نواقص مطالعاتی موجود، انجام عمليات آبگيری سد چمشير در حال حاضر توصيه نمیشود.»
اما اینکه آیا مخالفت با آبگیری سد چمشیر موقتی است یا دائمی، پرسشی است که در طول برنامه از محمد درویش نیز پرسیده میشود. او مخالف آبگیری سد است اما معتقد است، با به تعویق انداختن آن میتوان افراد بیشتری را به موفقنبودن آن مطمئن کرد. به گفته درویش، در این میان وزارت نفت، سازمان حفاظت از محیطزیست و کارشناسان بسیاری با چمشیر مخالفند. او میگوید، مسئولان وزارت نیرو میگویند تعهدی به طرف چینی داده شده است و به همین دلیل باید آبگیری سد آغاز شود و برای همین دنبال مجوز آبگیری هستند. درویش اما معتقد است، با مطالبه مردمی باید تلاش کرد تا تجربه پتروشیمی میانکاله اینبار برای سد چمشیر به نتیجه برسد، چمشیر به موزه عبرتی تبدیل شود و آبگیری سد برای همیشه متوقف شود.
فایده کنشگری برای چمشیر
مهدی زارع، زمینشناس: من آخرین گزارشهایی که در حوزه سد چمشیر صورت گرفت را مطالعه کردم. مدتی پیش همه ۱۰ استاد دانشگاهی که نامه انتقادی را نوشته بودیم، دعوت کردند تا با حضور مشاور کارها را ببینیم. من هم رفتم و گزارشها را یک روز کامل کاری نگاه کردیم و انتقاداتمان را یک ماه پیش مطرح کردیم. من دیدگاهم را هم به کارفرما و مشاور طرح گفتم و هماکنون مطرح میکنم. فکر میکنم به هرحال این سد ساخته شده است و بهرغم اعتراضات و نکاتی که گفته میشود درنهایت آبگیری میشود. اما به نظرم فایده اعتراض یا نامه نوشتن برای آیندگان و ثبت در تاریخ است. یعنی اگر در آینده در خوزستان یا چهارمحال بختیاری برای کنترل منابع آب یا تامین انرژی یا مدیریت منابع آب دوباره به فکر سدسازی بیافتند، موردی مثل مورد رودخانه زهره و سد چمشیر امیدوارم که تکرار نشود و به جایگزینهای تامین آب و تامین انرژی توجه شود. بهنظرم بیشترین فایده بحثهای اجتماعی از این جهت است و حتی اینکه این موضوع تا همینجا هم مطرح شده، موضوع مفیدی بوده است.
اما نکته مهمی که من به کارفرما و مشاور هم بهصراحت گفتم این است که عمده انتقادی که ما مطرح کردیم و خود من از دید انتخاب محل و زمینشناسی به آن خرده گرفتم، اتفاقا براساس گزارش زمینشناسی خوبی بوده که مشاور تهیه کرده است. باید به این نکته توجه کرد که اگر به همان گزارش زمینشناسی خوب و مناسبی که در سد چرمشیر تهیه شد از دید کلان و مدیریتی نگاه میشد، تصمیمگیریها یکی پس از دیگری به این سمت نمیرفت که درنهایت بهرغم تمام شرایط زمینشناسی موجود، سد را بسازند و تا این مرحله جلو بیایند.
در آن گزارش به تفصیل نشان داده شده اتفاقی که در منطقه رودخانه زهره افتاده و مخزن روی خط گسترده سازند گچساران ایجاد میکند، درواقع یک ناحیه تماس وسیعی برای این سازند قابل انحلال با آب مخزنی که ایجاد میشود فراهم میشود و این موضوع مسائل مختلف محیطزیستی، مسئله کیفیت آب و مسائل پوشش گیاهی منطقه ایجاد میکند. البته بحثی که میشود این است که میگویند تمام سدهایی که در منطقه خوزستان یا چهارمحال بختیاری احداث میشود، درصدی پوشش روی سازند گچساران و سازندههای با سنگهای قابل انحلال دارد، اما این استدلال این را توجیه نمیکند که بگوییم چون از قبل این اتفاق افتاده، پس بعدا هم تا بینهایت و بیانتها میتوان به سدسازی ادامه داد.
در موضوع سدسازی باید گفت، ممکن است در گذشته در حد اضطرار و اجبار لازم بوده یک کاری انجام شود اما اکنون الزامی نیست که مثل ۵۴سال پیش عمل کنیم. اکنون از منابع جدید انرژی به گستردگی میتوان استفاده کرد،از انرژی خورشیدی حتما میتوان استفاده کرد و برای تامین آب لزومی ندارد که مخزنهای بزرگی ساخته شود و حد قابل ملاحظهای از آب در تبخیر از بین برود و آب با شوری بالا ایجاد شود و تبعات مختلفی مثل آسیب به محیطزیست و منابع آب و رودخانه پایین دست و... هم ایجاد شود. اکنون نیازی نیست بر رویکرد پنج یا ششدهه پیش اصرار شود و امیدوارم این نگاه در ردههای بالای مدیریتی حاکم شود.
درنهایت معتقدم، نامه استادان محیطزیست درباره تبعات سد چمشیر باید نوشته میشد، زیرا شرکتهای مهندسان مشاور معمولا براساس تصمیم از قبل گرفته شده در بیشتر مواقع گزارشی آماده میکنند و کار را پیش میبرند. به عبارت دیگر، سایتی انتخاب میشود و بعدا گزارش توجیهی برای آن فراهم میشود، اما اگر نگاه مدیریتی حساس به محیطزیست و انرژی پاک در مملکت ما حاکم شود، آرامآرام مسیر هم اصلاح میشود.
- 12
- 4