اصفهان در همه سالهای گذشته، همزمان که به عنوان یکی از جذابترین شهرهای ایران به لحاظ گردشگری معروف و معروفتر شده است، نامش با خبرهای تخریب میراث فرهنگی و طبیعی نیز هر روز بیشتر گره خورده است. از ماجرای دنبالهدار و طولانی برج جهاننما که نزدیک بود نقش جهان را از فهرست آثار ثبتشده جهانی خارج کند تا خشکشدن زایندهرود و عبور مترو از مسیر اصلیترین آثار تاریخی مهم این شهر. به این سیاهه، باید تغییر هویت تمام و کمال کوه صفه، اصلیترین بلندی واقعشده در این شهر را هم اضافه کنیم؛ کوهی در نزدیکترین فاصله به مرکز شهر اصفهان که از ١٥ سال پیش به اینسو از منطقهای طبیعی و دستنخورده به یک تفرجگاه مصنوعی و شهری، تغییر کاربری داده شده است. مسئولان شهری اصفهان نیز در خلال این سالها با هرچه در توان داشتهاند، در این کوه دستکاری کردهاند، هم تاریخی و هم طبیعی.
از تلهکابین و فروشگاه و پارک و پارکینگ گرفته تا تغییر در پوشش گیاهی طبیعی این کوه. کوه صفه در جنوب شهر اصفهان و با دو قله شمالی و جنوبی، به دلیل نزدیکی به شهر و برخورداری از ارتفاع مناسب و تنوع پستی و بلندیها و صخرههای عظیم، شرایط مطلوبی برای فعالیتهای ورزشی همچون پیادهروی، کوهپیمایی، تپهنوردی، کوهنوردی و سنگنوردی دارد. اما اقدامات انجامشده نهتنها احتمال بروز حوادث را افزایش خواهد داد، بلکه سرعت فرسایش کوهستان را بیشتر و تعادل اکولوژیک منطقه را مختل میکند.
در اعتراض به همین دستکاری و تغییراتی که در این کوه اعمال شده انجمن دوستداران اصفهان، با نوشتن نامهای خطاب به شهردار اصفهان، به این ماجرا واکنش نشان دادند. این بخشهایی از نامه اعضای این انجمن است: «کوهستان صفه از دیرباز دارای جاذبههای گردشگری طبیعی فراوانی بوده است، اما امروز کمتر گردشگری برای دیدار از این جاذبهها به کوه صفه میآید و چشماندازهای روحبخش این میراث طبیعی رفتهرفته جای خود را به رستوران، کافیشاپ، چایخانه، پارک بادی، شهربازی، پارکینگ، باغ وحش، سالنِ بولینگ، سالن آمفیتئاتر و دو خط تلهکابین داده است. پارک کوهستانی صفه همواره زیستگاه گونههای جانوری متنوعی بوده است، اما به واسطه دخالتهای جبرانناپذیر در زیستگاه طبیعی، از جمله استفاده از نورافکنهای پرقدرت در شب و نصب بلندگوهای قوی، جمعیت این گونههای جانوری کاهش یافته، اما در مقابل با احداث باغ وحش حیوانات علفخوار، عملا جانوران در بند کشیده شدهاند. متأسفانه به واسطه پارکسازی غیرعلمی، پوشش گیاهی بومی صفه جای خود را به هزاران اصله درختان غیربومی، وارداتی و زینتی داده است.
این گونههای دستکاشت و همیشهسبز در رقابت با گونههای بومی، عرصه طبیعی را بر گیاهان بومی تنگ کرده و بستر نامناسبی برای گونههای بومی جانوری منطقه شده است. همچنین کاشت گیاهان در شیبهای بالادست و نزدیک بسترهای سنگی به هوازدگی و تشدید خردشدن سنگها و فرسایش خاک خواهد انجامید. این اقدامات در حالی انجام شده است که شهرداری با همکاری سازمان حفاظت محیط زیست میتوانست با حفاظت از زیستگاه طبیعی این گونههای جانوری، از هرگونه دستاندازی به محل زندگی آنها ممانعت و کوهستان صفه را به محیطی مناسب برای پرندهنگری و تماشای جانوران آزاد در زیستگاه طبیعی خود تبدیل کند و الگویی ارزشمند از اکوتوریسم برای علاقهمندان به حیات وحش، ارائه کند».
این در حالی است که مسئولان شهری اصفهان ادعا میکنند تغییر پوشش گاهی صفه و کاشت درخت روی این کوه باعث بهبود و تلطیف هوای شهر اصفهان خواهد شد، اما دکتر مهدی بصیری، استاد اکولوژی دانشگاه صنعتی اصفهان، این موضوع را رد میکند، او چندی پیش دراینباره به ایسنا گفت: «نوع درختکاری روی کوه صفه هیچ تأثیر یا نقشی در هوای اصفهان ندارد؛ چراکه جهت بادها عموما در اصفهانغربی – شرقی و شرقی - غربی است و برای شهر هیچ فایدهای ندارد. این درختها باید در بافت شهری تنیده شود تا تأثیرپذیر باشد. اگر هزینهای که صرف درختکاری در کوه صفه شده در چهارراهها و فلکهها و برای تشویق به درختکاری در خانهها میشد، تأثیر بیشتری داشت. مسئله کوه صفه مسئله منظر است؛ چراکه طبیعت این منطقه و اقلیم آن دچار تغییر شده است.
درختهایی در این منطقه کاشتهایم که متعلق به آن نبوده و در واقع نوعی پارک مصنوعی که در آن ساختمانها در حال رشد هستند، ایجاد کردهایم. حالا کوه صفه از حالت طبیعی خود خارج شده و راههای متعددی برای رسیدن به قله وجود دارد و کوهپیمایی زیادی برای این منظور احتیاج نیست. رستوران و هتل در حال ساخت در آن منطقه نیز نشان میدهد کوه دیگر تبدیل به شهر شده و این منطقه که قبلا معنی کوه میداد، الان فقط یک منطقه تفرجگاهی است و دیگر معنای کوه ندارد. صفه امروز یک منطقه مصنوعی و دستساز محسوب میشود و مردم برای رسیدن به طبیعت بکر، نیازمند مسافرت ٥٠ تا ٦٠کیلومتری شدهاند و از صفه دیگر به عنوان منطقه طبیعی نمیشود نام برد».
طبق گفتههای این استاد اکولوژی نکته اساسی مسئله صفه، آب است. آن هم در شرایطی که در حوضه زایندهرود ٩ ماه خشکسالی وجود دارد و ٢٦٠ کیلومتر از ٤٠٠ کیلومتر مسیر رودخانه همواره خشک است. او معتقد است در این شرایط نباید آب را به ورودی کوه برای درختکاری پمپ کنیم. ما با این کار آبخوانهای زایندهرود را خشک میکنیم.
این بخش دیگری از گفتههای آقای بصیری دراینباره است: «پوشش خاص گیاهی کوه را از بین بردهایم و پوشش دستساز را بر آن تحمیل کردهایم! این در حالی است که از همین مناطق، در کشورهای دنیا به عنوان محل گیاهشناسی و پارک طبیعی استفاده میکنند و آن را به عنوان زیستگاه به مردم نشان میدهند. امروز پازنهای کوه صفه و گوشتخوارانی را که در گذشته در آن زندگی میکردهاند، فراری دادهایم و از پرندگان این زیستگاه نیز چیزی باقی نمانده است».
دستکاریها در وضعیت طبیعی کوه صفه حتی واکنش محیط زیست این استان را نیز به دنبال داشته، در همین زمينه حمید ظهرابی، مدیر کل محیط زیست استان اصفهان، به مهر گفته است: «ما خارج از مناطق حفاظتشده، عملا در حوزه مربوط به فعالیتهای توسعهای خیلی مسئولیت و دخالت مستقیم نداریم؛ اما با توجه به اینکه این طرحها باید حتما در کمیتههای بین بخشی تصویب و اجرا شود، حتی اگر در محدوده قانونی شهر باشد باز هم این اقدامات باید با ملاحظات بیشتری انجام شود. تغییراتی که آنجا در اکوسیستم شکل میگیرد و حساسیتهای محیط زیستی باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. بااینحال متأسفانه ما از نظر قانونی نمیتوانیم جلوگیری و ممانعتی داشته باشیم؛ اما منطقی است که چنین طرحهایی با لحاظکردن همه شرایط و مسائل محیط زیستی انجام شود.»
دستکاریها و تغییر چهره کوه صفه البته فقط دامن شرایط طبیعی این کوه را نگرفت، منطقه کوهستانی صفه بهلحاظ ارزشهای تاریخی و فرهنگی نیز واجد نشانهها و آثار تاریخی ارزشمندی بوده که در خلال تغییرات اعمالشده این بخشها نیز دستخوش آسیب و تغییرات گسترده و جدی شده است. این نقطه از اصفهان یکی از بزرگترین قلعههای باستانی کشور یعنی «شاهدژ» را در خود جای داده که در این مدت آسیبهای پرشماری را دیده است. موضوعی که منجر به بروز نگرانیهای جدی برای تعداد زیادی از شهروندان و فعالان فرهنگی - اجتماعی اصفهان شده است. برهمیناساس آنها دستبهکار نوشتن نامهای سرگشاده خطاب به رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور شدهاند و از او خواستهاند به این موضوع ورود کند.
در نامه این فعالان شهر اصفهان که متن آن را در اختیار «شرق» قرار دادهاند، آمده است: «طی چند سال اخیر، دستاندازی به «منطقه کوهستانی صفه» اصفهان که یکی از بزرگترین قلعههای باستانی کشور، یعنی «شاهدژ» را در خود جای داده، نگرانی صاحبنظران و شهروندان علاقهمند به ارزشهای طبیعی-فرهنگی را در پی داشته است. شاهدژ جزئی از یک بافت ارتباطی- امنیتی پراکنده بر کوههای اطراف اصفهان بوده است و احیای کارشناسیشده بناها و مسیر پیاده دسترسی به آن، میتواند فرصتی برای ثبت جهانی و جذب گردشگر باشد؛ ولی با وجود ثبت ملی، هنوز تعیین حریم و حراست از عرصه باستانی آن توسط مرجع ذیصلاح صورت نگرفته و این کملطفی، زمینه اقدامات عمرانی بدون رعایت حرمت و سلامت آن شده است.
در پی تخریب بخشی از دیوار قلعه با نصب پایههای تلهکابین، علاوه بر اظهار نظر عجیب مدیرکل میراث فرهنگی استان اصفهان و معاون او که موضوع را به جای تخریب، جابهجایی تعدادی سنگ عنوان کردند و مدعی تعامل مثبت با شهرداری اصفهان شدند و با وجود دستور قضائی توقف پروژه تلهکابین، عملکرد دستاندرکاران از جمله درختکاری و اعلام تصمیمات و طرحهای آتی در جوار شاهدژ، نشان از عزم آنها برای ادامه ساختوسازها و تبدیل آن محوطه به محل کسب با بهانه فرهنگی دارد». در قسمتی دیگر از این نامه نیز به این شرح نکاتی پرداخته شده است: «حفاری و نوسازی شتابزده بخشی از بقایای باستانی توسط سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری بدون مجوز پژوهشکده باستانشناسی کشور، نهتنها نمونهای نادرست از رفتار با محوطههای باستانی برای شهروندان به نمایش گذاشته، بلکه متأسفانه تمجید مدیریت میراث فرهنگی اصفهان را نیز بههمراه داشته است.
روال فعلی با ادامه غفلت شهروندان و مسئولان، قلعه باستانی شاهدژ را تبدیل به بازاری شلوغ و ناهماهنگ خواهد کرد و بیشک برای برخی مدیران در سایر شهرها نیز الگو و بهانه درآمدزایی با تغییر کاربری افراطی بناهای تاریخی خواهد بود».
نویسندگان نامه در ادامه نیز با اشاره به موارد قانونی نوشتهاند: «از آنجا که میراث فرهنگی و طبیعی متعلق به تمامی آحاد مردم و سایر نسلهای آینده و امانتی از سوی ایشان نزد دولت است و به استناد قوانین موضوعه، اصول «هشتم» و «هشتادوسوم» قانون اساسی و نظریه حقوقی شماره ٧/٣٠٠٨ اداره کل امور حقوقی قوه قضائیه که اعتراض به تعدی نسبت به اموال را حق هریک از افراد ملت منباب «امربهمعروف و نهیازمنکر» میداند، بیش از یکهزارو ٢٠٠ نفر از شهروندان که فهرست نام آنها به پیوست ٣١صفحهای این نامه وجود دارد، درخواست ورود سازمان متبوع و پیگیری از طریق نهادهای قانونگذاری و اجرائی، نسبت به حفظ و احیای صحیح شبکه استحکامات تاریخی کوههای اطراف اصفهان بهویژه شاهدژ و همچنین مناطق تاریخی همجوار شهرها در سراسر کشور را دارند، تا توقفی بر تصمیمات و اقدامات آسیبرسان باشد و الزامی برای طی مراحل قانونی پیش از هر تغییر در عرصههای فرهنگی فراهم آورد».
بر اساس اطلاع «شرق» این نامه به دست خانم زهرا احمدیپور، رئیس سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، رسیده و او نیز برای پیگیری بیشتر موضوع آن را به کارشناسان سازمان ارجاع داده است. باید منتظر ماند و دید آیا ورود این سازمان به موضوع، گرهی از کار به نظر فروبسته صفه و شاهدژ باز میکند یا خیر.
- 9
- 5