چندسال پیش درباره بحران کنونی آب در ایران، در یک نشست علمی، هنر چندهزار ساله ایرانیان را در مدیریت آب اینگونه به زیبایی به تصویر کشید: «اگر الگوی مصرفی مردم با اشکالهایی هم مواجه شده ناشی از حکمرانی غلط است. این مردم ٣هزارسال بلد بودند که مصرف آب را مدیریت کنند، با کمآبی کنار بیایند و به تعادلی پایدار با طبیعت دست پیدا کنند.
هنوز که هنوز است گرافها نشان میدهد بارش در ٣٠سال گذشته با نوسان همراه بوده اما بهطور متوسط کاهش نیافته یعنی آسمان هم جفا بر ما نکرده است. نظام تدبیر ناتوان و ناکارآمد... در حوزه آب تمام تدبیر و فرهنگ ٣هزار ساله ایران را از بین برده بعد هم انگشت اتهام را به سوی مردم نشان گرفته یعنی همان افرادی که متهم اصلی این بحران هستند امروز در مقام مدعی قرار گرفتهاند و طوری برخورد میکنند که گویی جامعه متهم است».
آنچه او و دیگر اندیشمندان و کارشناسان از چندسال پیش درباره پیدایش بحران مدیریت آب در ایران کنونی یادآور شده، نسبت به شکلگیری جنگها و منازعات آب در آینده ایران هشدار دادند، اما زود رنگ واقعیت به خود گرفت؛ آنگونه که نهادهای رسمی و رسانههای معتبر گزارش دادهاند نهتنها جنگ آب در پارهای مناطق ایران آغاز شده، که، بحران آب اساسا به مسألهای در حوزه امنیت ملی بدل شده است.
بحران و فاجعه آب در ایران امروز به گونهای در رفتار روزمره ایرانیان ریشه دوانده که کارشناسان و صاحبنظران از علوم و دانشهای گوناگون را بر آن داشته زنگهای خطر را در مقام شهروندی، برای همگان به صدا درآورند. این هشدارها اما بیش از آنکه «آگاهیبخش» باشند، «درماندگی» ایرانیان امروز را در برابر پدیده «آب» بیانگرند.
ایران کنونی اما چرا از یک هنر و تدبیر شگفتانگیز ٣هزار ساله، به درماندگی و وادادگی رسیده است؟ چه بر سر ایرانی و ایرانی آمده است که از یک مدیریت شگفتانگیز برای بهرهمندی از منابع اندک آب در این سرزمین خشک در تاریخ، اکنون به این واماندگی در اداره آن، با وجود این همه دستاوردهای صنعتی تمدن نوین بشری رسیدهاند؟ گذری بر روشها و دانشهای بومی مردمان این سرزمین خشک، در هزارهها و سدههای گذشته، شاید ذهنهای ما را نسبت به آنچه پیش رویمان است، روشن کند.
تدبیری بزرگ در سپیدهدم تاریخ
آنگونه که از منابع تاریخی برمیآید، ایرانیان روزگاران گذشته، در سرزمینی که همچون امروز اقلیمی خشک داشت، میانگین بارش آسمان کم و منابع در دسترس آب نیز اندک بود، توانسته بودند بهگونهای شگفتانگیز، این «کاستی طبیعی» را به «فرصتی تاریخی» برای بهبود شرایط زندگی در این اقلیم خشک بدل کنند؛ همچنین به اندازهای در این مسیر کامیاب شوند و پیشرفت کنند، که در میان همترازان در دنیای باستان و دورههای تاریخی تا همین چند سده اخیر، بدرخشند.
آنان توانستند سختکوشانه بر منابع اندک آب موجود در سرزمین ایران چیره شوند، نظامی مدون، منسجم و مترقی در حوزه مدیریت منابع آب پدید آورند و بر آن اساس، از همان منابع برای معیشت اصلی خویش، کشاورزی و نیز زندگی روزمره خود بهره گیرند. مرتضی راوندی در کتاب «تاریخ اجتماعی ایران»، فصلی مشبع در نظام آبیاری و مدیریت چندهزار ساله ایرانیان بر منابع اندک آب در سرزمین ایران دارد.
او پیشرفتهای شگفتانگیز ایرانیان چندهزارسال پیش را در این حوزه اینگونه توصیف میکند: «فن آبیاری در عهد ساسانیان، نهتنها در بخشهای غربی قلمرو آن دولت بلکه در نواحی شرقی آن، یعنی حوزه مرغاب و هیلمند نیز به حد کمال رسید. تأسیسات آبیاری مرغاب، آنچنان تاثیری در اعراب کرد که یکی از نهرهای حفر شده در بصره را در قرن هشتم میلادی به نام «مرغاب» خواندند. آبشناسانی که فاتحان عرب در قرن هفتم میلادی از سیستان به مکه برده بودند در اطراف آن شهر، به کارهای آبیاری پرداختند».
واسیلی بارتولد، ایرانشناس و دانشمند روس نیز از پیشرفت فن آبیاری و سدسازی در عهد ساسانیان سخن میگوید. بازخوانی کوششها و تدبیرهای ایرانیان در دستیابی به منابع اندک آب و چگونگی مدیریت آن در معیشت و زندگی، میتواند نکتههایی معنادار در اختیار پژوهشگران امروزی، حتی افراد عادی بگذارد.
ایرانیان هزارههای گذشته توانسته بودند «بحران آب» در این سرزمین را بهگونهای مدیریت کنند که جلوی تبدیل آن به «فاجعه آب» گرفته شود؛ هزاران سال با آن بحران زیستند بیآن که وامانده شوند. نوبویوشی فوروکاوا که جزو نخستین هیأت سیاسی اعزامی ژاپن به ایران در دوره قاجاریه بوده است، درباره ارتباط مسأله آب و تعداد نفوس در ایران چنین اشاره میکند: «جمعیت ایران به نسبت مساحت آن بسیار کم است، زیرا که آب و شبکه آبیاری بس کمیاب است، و این زمینهای گسترده را [بیآب] کشت و زرع نمیتوان کرد.
جدا از این، دشت نمک گسترده بخش وسیعی از این سرزمین را پوشانده، و از اینرو فقط نیمی از خاک ایران برای انسان و حیوان قابلزیست است. گویا پرجمعیتترین ناحیه ایران بخش شمال غرب یعنی مازندران است...».
وی در ادامه سفرنامهاش، با بررسی اقتصاد کشاورزی در ایران بهویژه منطقه فارس و شیراز، به بخشی از روشهای ایرانیان در تامین آب و مسائل مرتبط با آن هم اشاراتی میکند.
ازجمله آنها، پرداختن به فناوری ایرانی «قنات» است که در عمده سفرنامههای دیگر نیز با یادآوری جزییات، اطلاعاتی در دسترس قرار میگیرد: «... برای آبیاری نیز آب روان رودخانه یا چشمه را به کار میبرند یا از آب قنات استفاده میکنند. قنات آبراهی [زیرزمینی] است که با دست ساخته و ایجاد شده و در شمار اموال غیرمنقول متعلق به ده مربوط به آن است و نگاهداری و لاروبیش هرسال حدود پنجاه قران خرج دارد. اگر آب برای کشت و کار را از رودخانه بگیرند، هزینه حفر و نگاهداری مجرای آب از رودخانه تا مزرعه با مالک زمین است».
قنات؛ ممیزه خاص ایرانیان
ایرانیان توانستند با دسترسی به منابع زیرزمینی آب، با ابتکاری که کاریز (قنات) نام گرفت و نیز سدسازی، هزارانسال به معیشت اصلی خود، کشاورزی بپردازند، همچنین در روستاها و شهرها آن آبها را برای بهرهگیری روزانه بهویژه نوشیدن به کار بگیرند. آن لمتون، نویسنده کتاب باارزش «مالک و زارع در ایران» به این پدیده چنین نگریسته است: «آب... یکی از عوامل مهم زراعتی ایرانست، از این رو عجب نیست که مجموعهای از قوانین مربوط به آبیاری که اساس آنها بر شرع و عرف است بوجود آمده باشد».
او هرچند یادآور میشود که «با توجه بکمیابی آب که در غالب نقاط دیده میشود نزاع بر سر آب امری عادی بوده و هست»، در ادامه اما تصریح میکند که «قناتها یا کاریزها یعنی مجاری آبهای زیرزمینی از ممیزات خاص ایرانست».
تاریخنگاران، پژوهشگران، جهانگردان و نویسندگان، هرگاه از قنات و نظام سنتی آبیاری ایرانی سخن راندهاند، همواره از مهندسان ایرانی یاد کردهاند که در هزارههای دور توانستهاند پدیده قنات یا کاریز را اختراع کرده، این نظام شگفتانگیز آبیاری سنتی را بنیان بگذارند و نیز کسانی که با دارایی و توانایی خود در هزارهها و سدههای پیاپی، از پس نگهداری قناتهای بیشمار در ایران برآمده و آب را به زمینها و لبهای خشکیده در این سرزمین رساندهاند. قنات در تاریخ ایران، در زمره پدیدههایی بوده که نگاه جستوجوگر جهانگردان را به خود کشانده و شگفتی آنها را برانگیخته است.
فرد ریچاردز، جهانگرد انگلیسی که در سالهای پایانی حکومت قاجار به ایران آمد، دراینباره مینویسد: «در ایران چیزهای عجیب و شگفتآور دیده میشود، ولی شگفتانگیزترین و عجیبترین آنها قناتهای آن است. قنات مخصوص ایران است و چیزی است که مسافر مغربزمین هرگز مشاهده نکرده است».
او با اشاره به وابستگی حیاتی زندگی مردم ایران به آب قناتها تاکید میکند: «زندگی اغلب مردم ایران با این قناتها بستگی دارد و بدون آنها کشور ایران وجود نخواهد داشت، چه [،] رودخانههای آن از حیث تعداد ناچیز میباشد و آب بعضی از دریاچههای آن به قدری شور است که حتی ماهی نمیتواند در آن زندگی کند».
اینکه قنات چگونه پدید میآمده، کنجکاوی جهانگردان را برانگیخته است. ژان شاردن، جهانگرد پرآوازه فرانسوی در روزگار صفوی درباره مهمترین اختراع ایرانیان چنین مینویسد: «ایرانیان برای کشف آب زیرزمینی در پای کوه چاه میکنند و همین که آب باریکی یافتند آن را از طریق مجاری تحتالارضی به هشت تا ده «لیو» و گاهی بیشتر منتقل میکنند و آب را از نقطه مرتفع به جاهای پستتر میرسانند تا بهتر جاری شود. در جهان، قومی وجود ندارد که مانند ایرانیان در مصرف آب، صرفهجویی کند.
این مجاری زیرزمینی گاهی در عمق [بسیار] حفر شده است. من کاریزهایی به این عمق (قریب ٣٠متر) دیدهام». او سپس تصریح میکند: «مسلما در جهان قومی وجود ندارد که همچون ایرانیان در نقبزدن و حفر مجاری زیرزمینی چنین چیرهدست باشد».
کوشش ایرانیان برای دستیابی به منابع آب که قنات را پدید آورد، تنها به این اندازه محدود نماند؛ آنان در گامی نو، به تجربه و آزمون، نظامی برای مدیریت آب پدید آوردند تا بتوانند از آن منابع بهرهمند شوند.
ژان باتیست تاورنیه، جهانگرد و بازرگان معروف فرانسوی در عصر صفوی در سفرنامه خود به دقت ایرانیان عصر صفوی بر مصرف آب و چگونگی تقسیم آن، با مثالی معنادار اشاره میکند: «قحطی آب که در کلیه ایران عمومیت دارد سبب شده که در اداره و تقسیم آن، منتهای دقت به عمل میآید و آب به قیمت گران فروخته میشود... هر خانه و باغی حق مخصوص دارد و از نهرهای بزرگ آب داخل آنها میشود، اما باید خیلی مراقب بود که قبل از روز نوبه، آب داخل این نهرهای خصوصی نشود، والا صاحب خانه یا باغ به سهولت و با جریمه کم رهایی نخواهد یافت».
میرابها کسانی بودند که وظیفه مدیریت آب را در شهرها و روستاها برعهده داشتند. آنان برگرفته از دانشهای بومی ایرانیان، روشهایی گوناگون برای جلوگیری از بروز بحران در بهرهبرداری از منابع آبی داشتند. پیشینه میرابها اما به روزگار دیرینه تاریخ ایران بازمیگردد. آنگونه که استخری در کتاب مسالک و ممالک روایت میکند، در سدههای نخستین اسلامی، ١٠هزار نفر زیرنظر میراب رود مرو کار میکردند و «حرمت او چون حرمت والی بود».
شگفتا که از آن تدبیر که به ناسپاسی رسید
روایت محمدابراهیم باستانی پاریزی، تاریخنگار، در مقدمه کتاب «تاریخ کرمان» به روشنی چکیده کوشش چندهزار ساله ایرانیان در دستیابی به منابع آب، آن هم در سرزمینی خشک میتواند به شمار آید: «ارتفاع باران در این سرزمین وسیع [کرمان] درسال از ١٢ تا ١٦سانتیمتر است. به همین علت، در بسیاری از زمینهای مستعد کرمان بعلت کمی آب، فعالیتهای مثمر کشاورزی امکانپذیر نیست.
با این حال، مردم زحمتکش کرمان علیرغم بخل طبیعت، در طول تاریخ، به فعالیتهای دامنهداری دست زدهاند و با وسایل ابتدایی برای کندن قنات پنج من پنج من خاک را از ١٨٠ یا ٢٠٠متری زمین با دست و چرخهایی بیرون میکشند، و صدها حلقه چاه میکنند تا یک قنات دایر شود اما این دایر شدن قنات تازه اول کار است، بایستی ابتدا زمینهای شور را، که برای کشاورزی مستعد نیست، شیرین کرد، و این خود سالها وقت لازم دارد. در مرحله دوم، مراقبت از این قنوات است. خاک کرمان نرم و پوک است... بدین جهت، همیشه قنات ریزش میکند و پر میشود و جلو آب گرفته میشود، و بایستی قنات را پاک کرد».
ایرانیان قدیم اینچنین به آب میرسیدند و چون ارزش آن را میدانستند آن را هنرمندانه مدیریت میکردند. آنان الگویی از همزیستی با طبیعتی خشک به جهانیان ارایه داده بودند. تنگدستی و تنگنظری طبیعت در زمینه بارش و منابع آب در این گوشه از جهان باستان نتوانست مردمان این سرزمین را همچون بسیاری دیگر به کوچ وادارد که یکی از ابزارهای انسان روزگار کهن در رهایی از مشکلات و مسائل بهشمار میآمد؛ ایرانیان، دستکم سههزارسال پیش، از ذهن خلاق خود یاری جسته، در پی یافتن راهی برای رسیدن به منابع آب افتادند.
این انسانهای خلاق در آن زمانه دیرینه توانستند بدینترتیب زندگی، زیست و معیشت خود را با دسترسی به منابع کافی آب تضمین و تداوم بخشند. ایرانیان کنونی که در مدیریت آب درماندهاند، میراثداران مخترعانی سههزار ساله بهشمار میآیند که امروز احترام آن اختراع شگفتانگیز و مدیریت ستودنی را پاس نداشتهاند؛ ایران بیآب امروز، از پس بیتدبیری کوچک و بزرگ، به روزگاری افتاده است که جنگ آب در آن برپا شده است... شگفتا از این ناسپاسی ...
اشاره به خبر خبرگزاریهای رسمی کشور از زبان رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی درباره تشکیل کمیته امنیت آب در آن کمیسیون.
مهدی یساولی، محسن رنانی
- 14
- 4