دریاچههای طبیعی کشور ایران نیز از این تغییرهای آب و هوایی مستثنی نبوده و چه بسا در وضعیت بحرانی به سر می برند. به طوری که هم اکنون نابودی و مرگ تدریجی دریاچهها هامون، کافتر، بختگان، مهارلو، طشک و برخی تالابهای ایران از نقشه ایران و همچنین قرار گرفتن دریاچه ارومیه در آستانه نابودی کامل، تبدیل به مساله جدی در کشور شده است. در ادامه مهمترین دریاچههای ازدسترفته جهان و کشورمان را بررسی میکنیم.
دریاچه آرال: دریاچه آرال زمانی یکی از چهار دریاچه بزرگ جهان بود و خشک شدن آرال سرنوشت افراد زیادی را تغییر داد؛ اگرچه تلاشهای فراوان برای احیای این دریاچه تا حدی نتیجهبخش بودهاند اما دیگر از عظمت پیشین آرال چیزی باقی نمانده است. این دریاچه آب شور که زمانی ارتفاع موجهایش به چندین متر میرسید، در شمال به قزاقستان و در جنوب به ازبکستان میرسد. آرال در گذشته ۶۸ هزار کیلومترمربع مساحت داشت، اما آب آن از دهه ۱۹۶۰ میلادی به تدريج کم شد تا اینکه در نهایت دریاچه به چهار دریاچه کوچکتر تقسیم و در سال ۲۰۰۹ دریاچه جنوب شرقی کاملا خشک شد. دریاچه واقع در جنوب غرب نیز به حدی آب خود را از دست داد که در نهایت تنها نوار نازکی از آب در لبههای غربی باقی ماند تا نشان دهد که زمانی در این محل دریاچهای وجود داشته است. داستان تلخ آرال از زمانی آغاز شد که دولت اتحاد شوروی (سابق) در دهه ۱۹۶۰ برای افزایش کشت پنبه تصمیم گرفت مسیر دو رودخانه سیردریا و آمودریا را که بیشترین آب آرال را تامین میکردند، تغییر دهد. در سالهای دهه ۱۹۶۰ آب دریاچه هر سال حدود سه متر عقبنشینی کرد. با کم شدن تدریجی مساحت دریاچه، درصد شوری آب بالا رفت؛ آلودگیهای زیستمحیطی و تغییرات آب و هوایی کشورهای منطقه را تحت تاثیر قرار داد. آنچه امروزه از دریاچه آرال باقی مانده، تنها دو قسمت بخش جنوبی در ازبکستان و بخش شمالی در قزاقستان است. در سالهای اخیر تلاشهایی برای احیای این دریاچه صورت گرفته تا آب بیشتری به آن هدایت شود؛ با این حال تقریبا غیرممکن بهنظر میرسد که بتواند به اندازه و وسعت گذشتهاش برسد.
دریاچه پوپو: دریاچه پوپو بیشتر آب خود را از رودخانه دزاگوآردو تامین میکند که از دریاچه تیتیکاکا (بزرگترین دریاچه بولیوی) جاری میشود. این دریاچه روزگاری یکی از بزرگترین دریاچههای بولیوی بود اما امروز تقریبا خشک شده است. از آب دریاچه پوپو تنها ۹ فوت (۷/ ۲ متر) عمق باقی مانده و این درحالی است که این دریاچه نقش مهمی در زندگی بومی و حیات وحش منطقه داشت. علاوه بر این دو سوم از ۵۰۰ خانوار اطراف این منطقه که با ماهیگیری از آن امرار معاش میکردند، اکنون مجبور به ترک منطقه شدهاند. همراه با این خشکی بسیاری از پرندگان و ماهیها نیز از بین رفتهاند. بهنظر برخی از دانشمندان بازگشت این دریاچه به شرایط قبلی خود امکانپذیر نیست. با این وجود برخی دیگر نیز بر این باورند که امکان دارد با بهبود بارش این دریاچه احیا شود.
دریای مرده (بحرالمیت): بحرالمیت یک دریاچه نمک است که بین فلسطین اشغالی و اردن در جنوب غربی آسیا قرار گرفته است. از آغاز دهه ۱۹۶۰ میلادی، هر دو طرف، جریان رود اردن را که به این دریاچه وارد میشود، به سمت دیگری هدایت کرده و مصرف آب دریاچه را برای بهرهبرداری و مقاصد تجاری افزایش دادهاند. نتیجه این فعالیتها، کاهش سطح آب دریاچه بوده است. به مرور و در طول زمان سطح آب دریاچه از مقادیر پیشین نیز بسیار پایینتر آمده است.
دریاچه چاد: این دریاچه یک دریاچه آبشیرین در غرب آفریقا است که بین چاد، کامرون، نیجریه و نیجر قرار گرفته است. از نظر تاریخی این دریاچه از بزرگترین دریاچههای قاره آفریقا محسوب میشود. براساس گزارشهای سازمان ملل متحد، این دریاچه بیش از ۹۵ درصد از حجم خود را در فاصله سالهای ۱۹۶۳ تا ۱۹۹۸ از دست داده است. این دریاچه از تغییر الگوهای بارش، جنگلزدایی و افزایش تقاضای استفاده از آن به دلیل گسترش جمعیت پیرامون، آسیبهای شدیدی دیده است. با این وجود، تاکنون دو بار در سالهای ۱۹۰۸ و ۱۹۸۴ خشک شده است. صرفنظر از اختلالات زیستمحیطی، خشک شدن این دریاچه مشکلات بین دولتهای منطقه را پیرامون جنگ بر سر آبهای در حال کاهش دامن زده است.
دریاچه اُونز: تا اوایل دهه ۱۹۰۰ میلادی، دریاچه اونز در شرق "سیرا نوادا" یک دریاچه مملو از آب به طول حدود ۲۰ کیلومتر و حدود ۱۳ کیلومتر با عمق متوسط ۷ تا ۱۵ متری بود. در سال ۱۹۱۳، آبهایی که به دریاچه اونز میریختند، توسط سازمان آب و برق لسآنجلس (LADWP) به لسآنجلس منتقل شد. سطوح آب به سرعت در دریاچه اونز کاهش یافت تا زمانی که به سطح فعلی رسید و اکنون تقریبا خشک شده است.
دریاچه بدواتر: دریاچه بدواتر در واقع یک دریاچه فصلی است که بعد از طوفان باران قبل از این که سریعا تبخیر شود، پدید میآید. این دریاچه در "دره مرگ" کالیفرنیا واقع شده است. درجه حرارت در این منطقه بسیار بالاست، به طوری که زمانهایی تا ۴۸ درجه سلسیوس بالا میرود و رطوبت باقی مانده از طوفان باران را نیز به سرعت خشک میکند؛ بنابراین دمای بالا میتواند این دریاچه با ۴۸ کیلومتر طول و عمق بیش از ۳.۵ متر را تبخیر کند.
نگاهی به دریاچههای سوخته ایران
دریاچه بختگان: این دریاچه در استان فارس قرار دارد اکنون در حال خشکی کامل است. استفادههای متعدد در بالادست تالاب برای آب آشامیدنی شیراز و روستاهای متعدد و همچنین استفاده از آب برای اراضی کشاورزی و صنعت، از مهمترین دلایل خشکسالی این دریاچه به شمار میآید. منشا دریاچه بختگان رودخانه کوچک سیوند است که دولت با احداث سدی به روی این رودخانه حیات دریاچه بختگان را بهطورجدی تهدید کرد. متاسفانه این روزها بخشهای بسیار وسیعی از دریاچه خشکشده و دیگر از پرندگان خبری نیست و این بخشها به میدانی برای تمرین و ویراژ موتورسواران و تیک آف کردن اتومبیلها تبدیلشده است. دریاچه بختگان، برای مهرومومهای طولانی زیستگاه زمستانی پرندگانی بود که از روسیه و دشتهای سیبری به ایران مهاجرت میکردند اما امروز با توجه به خشکی دریاچه، فلامینگوها گروهگروه بختگان را ترک میکنند.
دریاچه پریشان: این دریاچه پریشان در ۱۲ کیلومتری جنوب شرقی کازرون قرار دارد و به وسعت ۴۳ کیلومترمربع بود و بزرگترین و زیباترین دریاچه آب شیرین داخلی کشور محسوب میشد اما متاسفانه به دنبال بارش اندک و عدم مدیریت درست منابع آبی و مصرف ناهنجار و بیرویه آب، سوزاندن بخش بزرگی از نیزارهای اطرافش به علت عملیات راهسازی و ایجاد سد و خشکسالیهای اخیر کمکم خشک شد و درنهایت در سال ۱۳۹۰ بیش از ۹۰ درصد از توان انباشت آب خود را از دست داد و به محوطهای خشک تبدیل شد.
دریاچه مهارلو: مهارلو از دریاچههای استان فارس ایران است. در خشکسالی سال ۱۳۸۷(۲۰۰۸ ) حدود ۹۰ درصد دریاچه «مهارلو» خشک شد و از این دریاچه به غیر از نیزارها و تالابهای اقماری چیزی بهجا نماند. در پی این خشکسالی از جمعیت ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار قطعهای پرنده فلامینگو در دریاچه مهارلو در سال ۱۳۸۷ خورشیدی تنها حدود ۵ هزار فلامینگو باقی ماند. این دریاچه در سال ۱۳۹۵ خورشیدی بطور صد در صد خشک شد و شهر شیراز را در خطر طوفانهای نمک و ریزگردهای کشنده قرار داده است.
دریاچه هامون: دریاچه و تالاب بینالمللی هامون سومین دریاچه بزرگ ایران پس از دریاچه خزر و دریاچه ارومیه، هفتمین تالاب بینالمللی جهان و یکی از ذخیرهگاههای زیستکره در ایران است. دریاچه و تالاب هامون در استان سیستان و بلوچستان واقع شده اند. این دریاچه مدتهاست با بحران بیآبی روبهروست و خشکشدن بخشهای وسیعی از آن موجب بهوجود آمدن مشکلات مختلف زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی در سطح منطقه شدهاست. در اردیبهشت سال ۱۳۹۳ و با جاریشدن سیلاب از افغانستان، دریاچه هامون پس از ۱۵ سال آبگیری شد. با اینحال کارشناسان محیط زیست در سیستان و بلوچستان هشدار میدهند احیای دریاچه هامون موقتی است و خطر خشکشدن، همچنان این تالاب بینالمللی را تهدید میکند.
دریاچه ارومیه: این دریاچه در دهه ۱۹۹۰ بهعنوان بهشت گردشگران بهحساب میآمد و بهعنوان عجایب طبیعی جهان نیز یاد میشد. متاسفانه این شگفتی طبیعی این روزها حال و هوای خوشی ندارد و با خطر مرگ کامل و خشکسالی دستوپنجه نرم میکند. مهمترین دلیل بحران در حوزه آبخیز دریاچه ارومیه ناکارآمدی مدیران این بخش و تغییر کاربری اراضی و افزایش محسوس سطح اراضی کشاورزی و دامداری در سطح منطقه است. به نحوی که وسعت این اراضی از ۱۲۰ هزار هکتار در آغاز دهه ۱۳۷۰ شمسی تا زمان حاضر به ۶۸۰ هزار هکتار افزایش پیدا کرد (میزان اراضی کشاورزی و دامداری در طی این دو دهه به ۵.۶ برابر رسیده است).
این ۵۶۰ هزار هکتار اراضی تحت کشت تحمیلی، در مجموع موجب شده که دست کم ۳.۶ میلیارد متر مکعب به حوزه آبخیز دریاچه ارومیه تحمیل شود. در واقع، پتانسیل دریاچه ارومیه ۳.۱ میلیارد متر مکعب بود (میزان ۵۰۰ میلیون متر مکعب کمتر از میزان آب مورد نیاز اراضی کشاورزی) و بنابراین ما دریاچه ارومیه را از دست دادیم، برای تامین ۵۰۰ میلیون متر مکعب دیگر حاصل از اراضی کشتی تحمیلی، نیز چاه های غیر مجاز فراوانی زده شد. در مجموع تعداد ۷۲ سد روی رودخانههای منتهی به حوزه آبخیز دریاچه ارومیه ساخته شد. عملا ما نظام هیدرولوژیکی این حوزه را بهم زدیم. ظرفیت گرمایی ویژه حوزه به شدت کم شد و در نتیجه کاهش ظرفیت گرمایی باعث می شود که اختلاف دمای شب و روز افزایش پیدا کند. عین خطای فاحشی که اتحاد جماهیر شوروی سابق حدود نیم قرن پیش مرتکب شد، در آن زمان شوروی به بهانه توسعه کشت زارهای پنبه به میزان ۴۰ هزار هکتار، باعث بحران در دریاچه آرال شد و باعث ایجاد فاجعه محیط زیستی بزرگی شد، هنوز این فاجعه درمان نشده است.
ما متاسفانه از این فاجعه (بحران در دریاچه آرال) و از خطای شوروی درس عبرت نگرفتیم، بلکه ایران در ابعادی خطرناک تر این خطا را تکرار کرد. ما هنوز درس نگرفته ایم و به این بحران ادامه می دهیم.
طوفان نمک در استان های تبریز و ارومیه
"سونامی نمک" در استان های تبریز و ارومیه، یک بحران محیط زیستی دیگر را برای ایران ایجاد کرد. اخیرا مردم استانهای تبریز و ارومیه در ایران شاهد طوفان نمک بودند. این طوفان نمک به عبارتی انتقام دریاچه ارومیه است که پس از خشک شدن بر اهالی این استان ها تحمیل شده است. در واقع خشک شدن دریاچه ارومیه طوفانهای گرد و نمک از شمال غرب کشور را می تواند به تهران پایتخت ایران بکشاند. این طوفان نمک به احتمال زیاد جان ۱۴ میلیون نفر ایرانی را تهدید خواهد کرد.
محمد درویش، عضو هيات علمي موسسه تحقيقات جنگلهای ایران، ضمن قابل پیش بینی بودن این مساله از سالها پیش، دولتها را مقصر ایجاد این بحران دانست و از یک سو خواهان گزینه های جایگزین معیشتی (به جای کشاوزی و دامداری) برای شهروندان استان های غربی ایران و از سوی دیگر اتمام سدسازی در این منطقه شد تا شاید این دو گزینه مرهمی بر درد دل دریاچه ارومیه باشد.
تنها دو پنجم دریاچه ارومیه آب دارد
سرنوشت تلخ آرال و ناپدید شدن آن میتواند بار دیگر اتفاق بیافتد، این بار برای دریاچه ارومیه؛ دریاچهای که زمانی دومین دریاچه بزرگ آب شور جهان بود. خشکی دریاچه ارومیه در سالهای اخیر با چنان شتابی پیش رفته که اینک به خطری بالقوه برای حیات مناطق اطراف تبدیل شده است.
مسعود باقرزاده کریمی، سرپرست دفتر امور تالابهای سازمان حفاظت محیط زیست از افزایش چهار سانتیمتری تراز دریاچه ارومیه نسبت به سال گذشته خبر داد و گفت: افزایش بارندگی ارتفاع دریاچه ارومیه مساحت دریاچه را به ۲۱۲ هزار هکتار رسانده است که نسبت به سال قبل مقداری افزایش را نشان میدهد. در حال حاضر بیش از دو پنجم دریاچه ارومیه آب دارد اما متاسفانه حجم آب دریاچه ۱.۸۴ میلیارد متر مکعب است که نسبت به حجم آب طبیعی کمتر از یک دهم ارزیابی میشود بنابراین دریاچه عمق بسیار کمی دارد و همین موضوع شرایط بسیار خطرناکی را برای دریاچه رقم میزند چون با شروع فصل تابستان سطح آن کمتر خواهد شد.
احیای ارومیه با انتقال آب دریاچه وان
انتقال آب دریاچه وان در ترکیه به دریاچه ارومیه گرچه موضوع تازهای نیست و از سال پیش بحثهایی در این باره وجود داشت اما اظهارات جدید، این موضوع را به صدر اخبار احیای دریاچه ارومیه بازگردانده است.
مسعود باقرزاده کریمی، سرپرست دفتر امور تالابهای سازمان حفاظت محیط زیست با تاکید بر اینکه مطالعات شناسایی ترکیب آب دریاچه وان انجام نشده است، اظهارکرد: سناریوهای متعددی درباره انتقال آب از دریای خزر، دریاچه وان ترکیه، دریاچه سوان ارمنستان و .. به دریاچه ارومیه مطرح است و ستاد احیای دریاچه ارومیه اعتقاد دارد که این ایدهها باید مورد بررسی قرار گیرد.
وی با بیان اینکه درستی و امکانپذیری اجرای چنین ایدههایی باید به تایید کارشناسان برسد، گفت: هنوز ترکیب آب و ترکیب بیولوژی دریاچه وان استخراج نشده و مطالعهای روی مقایسه مشخصات آب دو دریاچه وان و ارومیه صورت نگرفته است و بهطور قطع بدون برخورداری از مطالعه نمیتوان درباره این موضوع تصمیمگیری کرد.
اگرچه باقرزاده اعلام میکند که هنوز مطالعات لازم برای انتقال آب وان به دریاچه ارومیه انجام نشده اما هادی بهادری، نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی که پیش از این مجری ستاد احیای دریاچه ارومیه در آذربایجان غربی بود اخیرا تاکید کرد که شناخت کیفیت آب دریاچه وان و تطابق آن با دریاچه ارومیه در دانشگاههای مراغه، ارومیه و تهران انجام شده و فرصت مناسبی برای احیای دریاچه ارومیه فراهم شده است و احتمال انتقال آن وجود دارد.
افزون بر این در تابستان سال ۹۵، عیسی کلانتری، رئیس ستاد احیای دریاچه ارومیه نیز خبر از آغاز مطالعات انتقال آب وان به دریاچه ارومیه را داد و تاکید کرد که شوری دریاچه وان کمتر از دریاچه ارومیه است بنابراین از لحاظ شیمیایی ترکیب آنها مشکلی ندارد. مطالعات بخش بیولوژیک این پروژه در حال انجام است که در صورت مثبت بودن نتایج آن وارد مذاکره با کشور ترکیه خواهیم شد و اگر بتوانیم ۱.۵ تا دو میلیارد متر مکعب آب از دریاچه وان وارد دریاچه ارومیه کنیم، اتفاق خوبی خواهد بود.
گزارش: فرزانه صدقی
- 19
- 4