به گزارش دیده بان ایران، بهار در ایران چشماندازی نه چندان سبز و پر گْل از خود برجای گذاشت. با در گِل نشانیدن زندگانی مردمان گلستان، فارس، کرمانشاه، ایلام و از همه وحشتناکتر، لرستان و خوزستان، جلوهای دیگر از تغییر فصل نمایان شد. در این میان خوزستان پذیرای سیلابهای سرازیر شده از تمامی استانهای همجوار و بالادستی خود بود و مردمان ساحل غربی کرخه و کارون پنجه در پنجه موجهای سیل بنیانافکنی انداختهاند که لحظه به لحظه بلندتر و پرقدرتتر به دیواره کاشانهشان میکوبید و دار و ندارشان را در کام خود فرو میبلعید.
دکتر مهدی قمشی (استاد تمام و رئیس دانشکده علوم آب دانشگاه شهید چمران اهواز) در گفتگوی پیشرو در رابطه با علت جاری شدن سیلاب و همچنین خطرات جاری آن گفتگو کرده است.
به عنوان یک متخصص در حوزه آب، دلایل اصلی بروز سیل اخیر را در چه میبینید و تبعات و خساراتش را چه میزان ارزیابی میکنید؟
علت اصلی سیل بارشهای غیرمنتظره و منحصر به فردی است که اتفاق افتاده است. ما در روزهای اخیر، در حوضه کرخه بارشهایی را که داشتهایم که طی هفتاد سال گذشته در این حوزه بیسابقه بوده است و بعضیها معتقدند که این آوردِ رودخانه یا این ریزشها مطابق با سیل هزارساله این رودخانه است! البته در محدوده رود دز اینطور نیست و شرایط نسبتا بهتر است و زمانهایی داشتهایم که شرایط مشابه را تجربه کرده بود و اکنون در این شرایط نیستند.
یعنی در چرخه هزارساله تاریخ کرخه این اتفاق نیفتاده است؟ مبنای محاسبه دوره بازگشت سیل هزارساله چیست؟
ما آمار هزارساله نداریم اما آنالیزی داریم و آمار هیدرولوژیکی در کشور ما حداکثر ۷۰ سال است و بر همین اساس تحلیلهای هیدرولوژیکی که انجام میشود، بارشها و سیلهای محتمل را میشناسند. مثلا میگویند اگر در هفتاد سال اینقدر بارش داشتهایم، در دوره دویست ساله چه میزان خواهد بود یا در پانصد سال فلان مقدار خواهد بود. طی همین پیشبینیهای آماری است که میگوییم چنین چیزی مطابق با سیل هزارساله کرخه است و البته ما هم چنین تجربهای را هرگز نداشتهایم که هشت هزار متر مکعب در ثانیه از کرخه آب عبور کند.
در دز، شرایط به این حادی نبوده است. در آمار این رود دوبار چنین تجربهای وجود دارد اما آنچه که از نظر من کاملا محرز است این است که ما حوضههای آبخیز را بسیار تخریب کردهایم و آبی که آمده است و ریزشهایی که داشتهایم، نشان میدهد که فرسایش زیادی ایجاد شده است. مقدار رسوبی که همین الان رودخانهها حمل میکنند و در پلدختر و معمولان و خرمآباد شاهد آن هستیم که درخانههای مردم فرونشسته است، در حقیقت فریاد میزند که ما حوضههای آبخیز را بسیار دستکاری کردهایم و جنگلها و منابع را از بین بردهایم و تبدیل به زمین کشاورزی یا راه و ساختمان و ... کردهایم.
کاهش تراکم جنگلهای بلوط چه اثری بر فرسایش خاک و جاری شدن سیلاب داشته است؟
صد درصد اثر دارد! هم در آوردهای ورودی به سدها و هم در فرسایش خاک اثر داشته است که من از جنبه فرسایش خاک آن را توضیح دادم. اما اگر سوال این است که اگر جنگلهای بلوط دستکاری نمیشد آیا روانآب اتفاق نمیافتاد؟ باید بگویم که این اتفاق میافتاد اما اگر این جنگلها بودند، این فشار را تخفیف میدادند و مقداری از این آب به زیر زمین منتقل میشد.
آمارهای مختلفی از فرسایش خاک در ایران منتشر میشود از هشت برابر استاندارد جهانی تا دو و نیم برابر یا سه برابر؛ اما مشخصا گفته میشود که هر ساله دوونیم میلیارد تن خاک در آنجا فرسوده میشود. آیا رقم دقیقی از فرسایش خاک وجود دارد؟
بله. این یک نرم جهانی دارد و از نظر نرمهای جهانی کاملا مشخص است که چقدر فرسایش خاکمان قابل قبول و چقدر مازاد است. در کشور ما در هر هکتار تا سه تن فرسایش خاک قابل قبول است ولی الان متوسطش در ایران، پانزده تن در هر هکتار است!
پس آمار دقیق ۵ برابر میانگین جهانی است؟ معنای دیگرش این است که ایران پنج برابر مستعدتر از سایر نقاط جهان در برابر سیل است؟
بله متاسفانه همینطور است.
سدهایی که در استان خوزستان وجود داشت تا چه میزان از افزایش خسارت جلوگیری کرد؟
من فکر میکنم این سدها بسیار موثر بودند. الان بحثهایی هست مبنی بر اینکه اگر سدها نبودند آبراههها هم میتوانستند مقداری از سیلاب را حمل کنند و البته این حرفهای غلطهای رایج در فضای مجازی است.
ببینید که حداکثر میزان سیلابی که در طول تاریخ رود کرخه، از آن عبور کرده است هزار متر مکعب در ثانیه بوده است و بیشتر از آن تبدیل به سیل شده است! بنابراین بستر طبیعی رودخانه کرخه بیشتر از هزارمتر مکعب را تا به حال عبور نداده است و اگر این هشت هزار متر مکعب در ثانیه که در یک مقطع زمانی وارد سد کرخه شده است، وارد پاییندست میشد، ما باید حداقل توقع دبی هزار متر مکعب در ثانیه را در دشت آزادگان میداشتیم.
این به این معناست که اگر سد کرخه نبود مقدار خسارت هشت برابر میشد؟
بله. این حتی اگر تا هفت هزار مترمکعب هم میبود، حتی تا اهواز را هم متاثر میکرد.
در حال حاضر دبی آب ورودی به کارون در اهواز چقدر است؟ اعدادی نظیر شش هزار و چهارصد را نیز مطرح میکنند؟
خیر؛ در حال حاضر سه هزار و پنجاه متر مکعب در ثانیه، دبی آب ورودی به کارون در اهواز است.
در سیل معروف در سال ۴۷ تا ۱۱۴۰۰ متر مکعب آب دبی هم مطرح شده بود؛ آیا این رقم صحیح است؟
خیر؛ آنها جمع دز و کارون که همزمان مطابقت داشتند را گفتهاند و این اشتباه است. سیلی که محتمل بود در اهواز در این واقعه اخیر حدود ۶۰۰۰ متر مکعب در ثانیه بود.
یعنی به آن شدت نمیشد؟ پس دوره بازگشت این سیل محل تردید قرار میگیرد؟
خیر؛ بیشتر از این ممکن نبود. آن عدد ۱۱۰۰۰ کاملا اشتباه است و در آن زمان هم، همین حدود ۶۰۰۰ متر مکعب در ثانیه بود. در واقع ۶۷۰۰ متر مکعب در ثانیه، رقم واقعی دبی کارون در اهواز در سیل سال ۱۳۴۷ بوده است.
کاهش محدوده حریم رودخانهها با ساختن جادههای ساحلی و پارکها و پلها چه اثری در حجم آب داشته است؟
در مقاطع شهری ما میتوانیم از سیلاب دشت رودخانهها به منظور ایجاد جادهها و پارکهای ساحلی استفاده کنیم و این اشکالی ندارد اما به شرطی که سایر مسائلی که باعث سیل میشود را ایجاد نکنیم. اما در حال حاضر جادهسازی در حریم رودخانه به مقداری مقطع رودخانه را در اهواز کاهش داده است. این برای زمان خشکسالی خوب بوده است و اشکالی در طراحی آنها وجود ندارد چون بیشتر اوقات یعنی در حدود دوازده یا سیزده سال گذشته خشکسالی داشتهایم بنابراین چون این خشکسالی وضعیت زیستآبی رودخانه را تخریب میکند پس بستر اصلی رودخانه را بیش از مقادیر مشخصی کاهش دادن؛ باعث شرایط زیستآبی رودخانه میشود اما باید مقطع به گونهای باشد که در سیلاب دشتش بتواند مقدار دبی مورد نظر طراحی سیلاب را عبور بدهد و در حال حاضر میبینیم که مقدار عبور سیلاب در آبراهه اهواز اگر زمانی چهار تا پنج هزارتا را عبور میداده است الان برای عبور سه هزار متر مکعب در ثانیه، دچار مشکل شده است.
در احیای تالابها چه اثری داشته است؟ آیا بامدژ و هورالعظیم و میانگران آبگیری شدهاند؟
بله؛ اینها همه آبگیری شدهاند.
دارخوین شادگان چطور؟ آن را گفتهاند که بیش از ده درصد آب ندارد؟
ما تالاب بامدژ را داریم که کاملا پر آب شده است. تالاب هورالعظیم که بیش از هفتاد درصدش پر شده بود و معبرهایش دیروز باز شده که احتمالا آنها نیز آبگیری میشود. تالاب شادگان کاملا وضعش خوب است و گنجایش دارد و در حال تغذیه است و بسیار بهبود پیدا کرده است. تالاب میانگران را داریم که قبل از این سیلابها پر شده بود. تالاب بندون هم پر است و تالاب شیمبار هم قبل از این سیلابها احیا شده بود. اما از حالا به بعد باید گفت که ظرفیتشان کامل است و اگر بیش از این آب وارد آنها شود ممکن است به محدودههای اطرافشان تجاوز کنند و بعضی از روستاها را تهدید کنند.
پر شدن این تالابها و هورها چه تاثیری در کاهش گردوخاک خواهد داشت؟
صد در صد ارتباط دارد. ما میتوانیم بگوییم که از جهت کانونهای داخلی خوزستان امسال قطعا مشکل نخواهد داشت و کانونهای داخلی کاملا تغذیه و تثبیت شدهاند اما از وضعیت کانونهای خارجی چندان اطلاعی ندارم. هرچند در کشور عراق هم بارشها بد نبوده است و بخشی از کانونها را پوشش داده و به میزان کمتری رسانده است.
شایعات مرتبط با ترسالی تا چه حد صحت دارد؟
این شایعه نیست. اختلاف بین علمای اقلیمشناس است! در مسائل اقلیمی، اقلیمشناسان تحلیلهای متفاوتی از تشعشعات خورشیدی، جریانات اقیانوسی و وضعیت تبادل حرارتی در کره زمین دارند و براساس آن وضعیت اقلیمی آینده بعضی از مکانهای کره زمین را تحلیل میکنند. غالب اقلیمشناسان ورود به دوره ترسالی را نمیپذیرند اما ممکن است این حرف درست هم باشد! معمولا پنج یا شش ماه قبل از زمان مورد نظر میشود میزان بالاتری از اطمینان را به دست آورد و ما باید تا اردیبهشت ماه صبر کنیم تا بتوانیم تحلیلهای مرتبط به سال آینده آبی را ببینیم که از مهرماه شروع میشود.
آیا میشود رقم دقیقی از خسارات وارده به خوزستان ارائه کرد؟
هنوز نمیشود جمعبندی کرد و هنوز در میان واقعه هستیم و مردم در حال جابهجایی هستند. باید منتظر باشیم که خسارات را که احتمالا بیشتر از این خواهد بود بتوانیم ارزیابی کنیم که این احتمالا بیست تا سی روز آینده قابل برآورد باشد و زودتر از آن نمیشود تخمینی نزدیک به واقعیت از ماجرا عرضه کرد.
به عنوان متخصص این حوزه به مدیریت بحران در کشور و استان خوزستان چه نمرهای میدهید؟
من در استان خوزستان رویهم رفته میتوانم نمره خوب بدهم و از یک تا بیست شاید ۱۵ را در نظر بگیرم اما در سایر استانهای دیگر مثل فارس، لرستان و گلستان با توجه به این نابسامانیها و بحرانها نمره خوبی نمیدهم. در شیراز و گلستان چون تلفات انسانی زیاد بود، من به عملکرد مسئولان زیر ده میدانم.
- 19
- 2