سالها پیش وقتی «مهتاب نوروزی» برای سوزن دوزی لباسهای دربار وقت ایران انتخاب شده بود، کمتر کسی فکرش را میکرد که این هنر-صنعت روزی ناجی اقتصاد روستای مهتاب، قاسمآباد بمپور، باشد. روستایی در منطقه مکران استان سیستانوبلوچستان که چرخش با کار و اشتغال زنان میچرخد. حالا زینب، برادرزاده مهتاب، راه او را در پیش گرفته، کارگاه خود را تأسیس و برای ١٥٠ زن سیستانی، سوزندوزی، کارآفرینی کرده است.
دل زینب اما پر است. میگوید معیشت و اقتصاد زنان و دختران بلوچ فراموش شده است. میگوید نمونههای بیکیفیت افغاندوز و حضور دلالان برای او و سایر زنان کم دردسر درست نکرده و کار به جایی رسیده که این اواخر برای پرداخت حقوق زنان هم دچار مشکلات متعدد شدهاند.
زینب کارش را با ٣میلیون تومان سرمایه و از سال ٨٦ شروع کرده است.
خودش به زبان نمیآورد اما خیلیها معتقدند زینب آخرین کسی است که بعد از مهتاب، هم و غم خود را روی بلوچدوزی گذاشته و معیشت زنان سیستانی را تحتتأثیر قرار داده است. امروز «شهروند» با بازمانده مهتاب نوروزی گفتوگویی انجام داده است.
چه شد که تصمیم گرفتید سوزندوزی را بهعنوان شغل انتخاب کنید؟
بلوچدوزی را از کودکی در کنار مهتاب آموختم. در دوران دانشجویی هم برای تأمین هزینههاي دانشگاه به بلوچدوزی مشغول بودم. آن زمان سازمان صنایعدستی سفارشدهنده اصلی به زنان و دختران روستا بود و مهتاب هم قرارداد استادکاری با صنایعدستی داشت. درس و دانشگاه که تمام شد، سفارش تولید از سازمان صنایعدستی هم متوقف شد. کمکم روستای ما جولانگاه دلالانی شد که بیشتر و بهتر از ما به بازار فروش دسترسی داشتند. اغلب این دلالان در پرداخت دستمزد رفتار و عملکرد درستی نداشتند و به نوعی زنان و دختران بلوچدوز را استثمار میکردند، عاقبت از نیمههای سال ٨٦ تصمیم گرفتم خودمان مستقل کار کنیم و بازیچه دست دلالان هنرمندنما نباشیم.
شما امروز در کارگاه خودتان مشغول به کارید؛ از تأسیس کارگاه خود برایمان بگویید؟
آن زمان یکی از مشکلات اساسی ما برای شروع مستقل تهیه پارچه مناسب بود که در بازار کمیاب بود. کار ما نیاز به نوعی پارچه مخصوص دارد که باید تاروپودش بر هم عمود باشد. در آن سالها این پارچهها در انبار صنایعدستی خاک میخورد ولی در اختیار ما قرار نمیگرفت. پارچهها را تهیه کردیم. نخ را هم که از بازار زاهدان و ایرانشهر تهیه میکردیم. زمستان ٨٦ یک شرکت تعاونی با ٣٥ نفر عضو تشکیل دادم تا یک سال دیگر هم کار به سختی جلو رود. درنهایت با حمایت اداره تعاون ایرانشهر توانستم یک وام ٣میلیون تومانی از صندوق توسعه تعاون بگیرم. درواقع سرمایه اصلی من در شروع کار همکاری و اعتماد زنان و دختران بلوچدوز روستا و پس از آن حمایت اداره تعاون ایرانشهر بود.
در حال حاضر چند نفر در کارگاه شما کار میکنند؟
در حال حاضر حدود ١٥٠ زن و دختر روستا را تحت پوشش دارم. بیشتر این تعداد نیروی کار را هم خودم آموزش دادم. آموزش بر اساس اصول اصیل به جا مانده از زندهیاد مهتاب نوروزی که کاری سخت و طاقتفرسا است؛ چرا که بلوچدوزی به شیوه سنتی کار هر کسی نیست. کمتر کسی میداند که بلوچدوزی چه فرآیند دشواری دارد و این موضوع حتی در دانشنامه ایرانیکا هم آورده شده است.
با این اوصاف برای تأمین حقوق خانمها به مشکل برنمیخورید؟
راستش در یک سال اخیر بله؛ بارها به مشکل خوردیم. واقعیت این است که در بازار کارهای مشابه آثار ما که به افغاندوز معروفاند، وجود دارند که البته بهتر است این کارها را «دلالدوز» بنامیم؛ آثاری که به وفور در بازار عرضهشده و به فروش میرسد و این در حالی است که دستگاههای متولی و ناظر هم چشم خود را بر واقعیت و حقیقت اقتصاد صنعت و هنر بلوچدوزی بستهاند. این روزها برای همه مدیران کشور ویترین نمایشی اهمیت دارد و بس؛ معیشت و اقتصاد زنان و دختران بلوچ فراموش شده است.
خانمهایی که برای شما کار میکنند، چقدر رضایت شغلی دارند؟
پاسخ این پرسش را زنان و دختران بلوچدوز مجموعه ما باید بدهند. ما همه تلاش خود را کردهایم که رضایت شغلی و صنفیشان را جلب کنیم. البته در بحث بیمه شاغلان صنایعدستی کمکاریهایی داشتیم که با وجود حمایتهای بیدریغ ادارات کل فنی و حرفهای و تأمیناجتماعی بیشتر ناشی از کارشکنی متولیان میراث فرهنگی در سالهای ٩٠ تا ٩٣ است.
یک سوزندوز در روستای شما بهطور متوسط چقدر درآمد ماهیانه خواهد داشت؟
در حال حاضر به این بستگی دارد که در کنار امور خانه چقدر وقت برای بلوچدوزی میگذارد؛ اما اگر روزانه ٥ تا ٦ ساعت به صورت مداوم وقت گذاشته و محصول باکیفیت تولید کند، دستمزدش حدود ٨٠٠هزار تا یکمیلیون است.
اقتصاد روستای شما روی دوش زنان است. شما چقدر در کثرت سهم زنان در اشتغال روستای خود نقش دارید؟
روستای قاسمآباد بمپور از حدود ٧٠سال پیش یکی از مراکز مهم بلوچدوزی کشور بوده است. آن زمان اقتصاد اصلی روستا از کشاورزی و دامداری تأمین میشد اما در دو دهه اخیر خشکسالی باعث از بینرفتن اقتصاد کشاورزی و دامپروری روستا شده است و تنها منبع درآمد خانوارها در کنار یارانه، فقط هنر–صنعت بلوچدوزی است که آن هم در رقابت ناسالم با دلالان هنرمندنما به سختی روزگار میگذرانند.
به جز سوزندوزی چه مشاغلی در روستای شما برای زنان و حتی مردان وجود دارد؟
شغل اصلی زنان که بلوچدوزی است و تعداد اندکی هم به دوخت لباس محلی مشغول هستند. مردان هم یا برای کار به بندرعباس و قشم و چابهار میروند یا اگر امکاناتی داشته باشند مسافرکشی ميكنند.
مشتریان شما عموما از چه دستهای هستند؟
مشتریان من اغلب کسانی هستند که بلوچدوزی را با کیفیت بالا و در حد و اندازه آثار موجود در کاخ نیاوران و سعدآباد میخواهند.
یک لباس فاخر که استانداردهای لازم بلوچدوزی را داشته باشد، چقدر قیمت دارد؟
قیمت یک بلوچدوزی به نقش و طرح و ابعاد پارچه و جنس نخ بستگی دارد؛ ولی به صورت میانگین و با نخ ابریشم (که ما به آن ابریشم میگوییم و درواقع ویسکوز پاکستانی هست) برای هر متر مربع حدود ٦میلیون تومان دستمزد پرداخت میشود؛ البته باز هم تأکید میکنم قیمت نهایی هر سفارش پارامترهای مختلفی دارد.
در کدام شهرها بازار مناسبی برای فروش محصولات خود دارید؟ در خارج از ایران اوضاع چطور است؟
در بازار تهران تا حدودی فروش داریم. به هر حال طراحان لباسی هستند که بر این باورند که اصالت اثر و این تولید دست زن بلوچ باشد. بازار خارج از کشور هم برنامهریزی و مقدماتی لازم دارد که به صورت جدی در حال پیگیری آن هستیم.
اوضاع صادرات بلوچدوزی درحال حاضر چگونه است؟
بلوچدوزی گذشته درخشانی در بازار اقتصادی داشته است. بسیاری از محصولات سازمان صنایع دستی سابق به کشورهای اروپایی صادر میشده است، اما الان اگر ادعا کنیم بازار پررونقی برای بلوچدوزی در کشورهای اروپایی یا کشورهای حاشیه خلیجفارس وجود دارد، واقعیت را کتمان کردهایم. بازار بلوچدوزیهای نفیس سالهاست که از دست رفته است و کشورهایی همچون هند، پاکستان، افغانستان و اندونزی با محصولات مشابه رقیب اصلی آثار نفیس مطالعات بینالمللی بازاریابی است که این مهم را مجموعه ما در سال گذشته و ابتدای سال جاری انجام داده است.
گام دوم هم انجام دقیق و حسابشده برندسازی محصولات نفیس و لاکچری بلوچدوزی است که با مشاوره یک شرکت معتبر درحال انجام آن هستیم. اما مجموعه ما یک مجموعه مستقل است و وابستگی به نهادهای متولی دولتی ندارد و از طرفی اهداف و چشماندازهای بلندمدتمان هم معمولا در تعارض با اهداف کوتاهمدت و شعاری دولتی است. پس راه سخت مستقل بودن را در پیش گرفتهایم و آهسته اما پیوسته برنامهمان را پیش میبریم. نکته مهم درباره روستای ما نام و شهرت ملی و بینالمللی مهتاب نوروزی به عنوان مشهورترین بلوچدوز ایران است. مهتاب علاوه بر خلق برخی از آثار موجود در کاخ نیاوران و سعدآباد نقش موثر و بینظیری در آموزش و تداوم این هنر - صنعت بیبدیل داشته است. مهتاب نوروزی یک برند ملی است.
چه بدخواهان بخواهند و چه نخواهند، نام و یاد مهتاب نوروزی در خاطره همه هنردوستان حقیقی ایران جاودانه خواهد ماند. برای برندسازی نام «بلوچدوزی دختران مهتاب» را انتخاب کردیم. مهتاب به عشق بلوچدوزی ازدواج نکرد و همه همت خود را به آموزش و ترویج درست و اصولی این هنر - صنعت صرف کرد و همه دختران بلوچدوز را دختران خود میدانست. این برند بلوچدوزی در آینده قرار است روستاهای مختلف بلوچستان را در امر آموزش و تولید تحت پوشش قرار دهد.
هرگز برای جذب سرمایهگذار تلاش کردهاید؟
مذاکره جدی نه، چرا که اغلب سرمایهگذاران بیشتر جذب نام مهتاب میشدند تا واقعیت بازار. اما پس از انجام مطالعات بینالمللی بازاریابی در کشور امارات متحده عربی و انجام امور برندسازی در ایران در حال مذاکره با چند سرمایهگذار در تهران و کرمان هستیم و از سرمایهگذاری احتمالی هم با کمال میل استقبال میکنیم. از طرفی مذاکراتی هم با دفتر جذب سرمایهگذاری استانداری سیستانوبلوچستان انجام دادهایم که امیدوارم نتیجهبخش باشد. ما درصدد ساخت یک کارگاه متمرکز با امکانات رفاهی برای سوزندوزان هستیم تا هم بلوچدوزان در شرایط استاندارد اثر نهایی را تولید کنند و هم با تجه به ثبت سفارش خارجی به میزان و روند تولید نظارت دقیق داشته باشیم.
صنعت سوزندوزی چه گردش مالیای میتواند برای شهر یا حتی استان شما ایجاد کند؟ اصلا به نظر شما چگونه این گردش مالی میتواند به اقتصاد و اشتغالزایی شهر یا حتی استان کمک کند؟ آیا آماری از گردش مالی ایجاد شده دارید؟
ما در مجموعهمان آمار دقیق و علمی نداریم و بعید میدانم دستگاههای متولی هم آمار علمی و دقیق داشته باشند. به نظرم در نگاه اول باید بازار هدف محصولات متنوع سوزندوزی بلوچ را شناسایی کرد و برای نفوذ به آن بازار برنامهریزی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت داشت. با برگزاری نمایشگاههای فرمایشی و ویترینی در کشورهایی مثل چین و عمان صورت مسأله را پاک و به سیاهه آمار خود اضافه میکنند. هر نوع سوزندوزی منطقه بلوچستان میتواند در سطح منطقهای و جهانی و در رقابت اقتصادی با محصولات هندی، پاکستانی و افغانی بازار پررونق اقتصادی داشته باشد. برای مثال یکی از مهمترین بازارهای سوزندوزی بلوچ، لباس سنتی زن بلوچ است و با توجه به جمعیت حدود یکمیلیونی زن و دختران بلوچ استان بهتر است کارشناسان اقتصادی بررسی کنند این بازار بالقوه چه اشتغالی میتواند ایجاد کند و هماکنون سود اصلی این بازار بزرگ در جیب چه کسانی است.
به نظر من بیش از ٩٠درصد گردش اقتصادی بازار «زی آستین» یا همان لباس محلی زنان بلوچ در دست دلالان افغانستانی است که بی آنکه مالیات بدهند، اشتغال زنان بلوچ را راکد کردهاند و هیچکدام از متولیان اقتصادی استان هم کوچکترین اهمیتی به قابلیتهای فرهنگی و اقتصادی این بازار مهم نمیدهند.
در چند سال اخیر پارک علم و فناوری سیستانوبلوچستان به بحث تجاریسازی محصولات صنایع دستی و سوزندوزی بلوچ ورود کرده است. به نظر شما این اتفاق چه تأثیری در اقتصاد سوزندوزی بلوچ میتواند داشته باشد؟
نابسامانی اصلی در حوزه بلوچدوزی نبود کارشناس آگاه و سلیمالنفس است. بستهبندی شیک و مشتریپسند محصولات بلوچدوزی همراه با اطلاعات بعضا اشتباه بیشتر ضربه به اقتصاد اصلی بلوچدوزی میزند. بهرهبرداری از نام هنرمند ملی و بزرگی مثل مهتاب نوروزی هم مزید بر علت شده است. متاسفانه پارک علم و فناوری استان، کارشناس به معنای دقیق کلمه ندارد و انگار کسانی که کارنامه مدیریتی گذشتهشان جزو دورههای تاریک صنایع دستی استان بوده، در حال مشاورههای نادرست درباره بلوچدوزی هستند.
ارتباط شما با اتاق بازرگانی زاهدان چگونه است؟
متاسفانه ارتباطم با اتاق بازرگانی زاهدان کم است. البته مدیرعامل شرکتمان با آقای عبدالحکیم ریگی، رئیس دلسوز و فعال اتاق زاهدان در ارتباط است و آقای ریگی هم قول هرگونه حمایت در جلب سرمایهگذار در تهران را داده است.
در پاسخهایتان از واژه بلوچدوزی به جای سوزندوزی استفاده میکنید. تفاوت این دو در چیست؟
بلوچدوزی نوع فاخر سوزندوزی بلوچ است. سوزندوزیهای اصیل بلوچستان به دستههای مختلف مثل جوک، پلیوار، چکن، موسم و... تقسیمبندی میشوند که نوع فاخر و گرانقیمت آن در طول تاریخ بلوچدوزی یا به گویش محلی پرکاردوزی بوده است که نمونههای درخشان آن را در کاخموزههای نیاوران و سعدآباد میتوان دید.
اگر شما از این کار دست بکشید، آیا سوزندوزی اصیل بلوچی در استان ادامه خواهد داشت؟
این سوال را من نباید پاسخ بدهم. در نگاه اول باید ببینیم تعریفمان از بلوچدوزی اصیل چیست؟ ما حفظ و احیای نقوش و طرحهای اصیل و تکنیکهای دوخت را برنامه اصلی خودمان میدانیم، با همه سختیها و رنجهایش.
سازمان عریض و طویل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری هیچ اهمیتی برای حفظ اصالت بلوچدوزی قایل نیست؛ این را بدون دلیل نمیگوییم و میتوانیم با مدرک و سند اثبات کنیم. کار ما تولید صِرف صنایع دستی نیست. ما شغل و آرمان اصلی خودمان را حفظ و احیای اصالتهای بلوچدوزی میدانیم و برایمان مهم نیست مدیران و متولیان صنایع دستی در پشت درهای بسته چه تصمیمهای کلان اما پوشالی برای بلوچدوزی میگیرند.
امیدوارم دکتر علیاصغر مونسان، ریاست تازه سازمان میراث فرهنگی، به استان ما هم تشریف بیاورند و قابلیتهای گردشگری استانمان را از نزدیک ببینند؛ روایت کارشناسان و مدیران اداره کل استان ما را درباره صنایع دستی بشنوند و فقط لطف کنند یک ساعت از وقت گرانبهایشان را با من در بازار زاهدان و ایرانشهر و در خانه خشتی زنان و دختران سوزندوز قدم بزنند و بعد خود قضاوت کنند؛ همین و بس.
- 15
- 1