لیلا ارشد، فعال حوزه زنان و مدیرعامل خانه خورشید درباره مشکلات و موانع فرهنگی پیش روی زنان بهبودیافته از اعتیاد به «آسمان آبی» میگوید: «در ساختار فرهنگی ما، زنان بهبودیافته راه دشوارتری برای بازگشت به جامعه در پیش دارند. اعتیاد زنان یک تابو است؛ تابویی که باید شکسته شود. شما فقط تغییرات فیزیولوژیکی زنان را در مسیر اعتیاد در نظر بگیرید. ما در جامعهای زندگی میکنیم که همین تغییر چهره، صدا و فیزیک جسمانی برایش قابل پذیرش نیست. اگر هم با تلاش فراوان نهادها و انجمنها، زنان بهبودیافته به جامعه برگردند، در موارد بسیاری ضعفهای فرهنگی، آنها را در تنگنا قرار میدهد؛ تعرض جنسی، سوءاستفاده یا پیشنهادهای بیشرمانه، از ابتداییترین تجربیات تلخ زنان بازگشته به جامعه است.»
او میافزاید: «اگر این گروه زنان از طبقات فرودستتر جامعه باشند یا زمان طولانیترِ سوءمصرف، باعث از دست دادن امکانات اجتماعی و مدنی بسیاری شده باشد؛ بهعنوان مثال زنانی که به کارتنخوابی و بیپناهی رسیدهاند، طبیعتا مشکلات بیشتر و جدیتری پیش رو خواهند داشت. در این شرایط، امکان یک زندگی معمولی بسیار دشوارتر میشود. به عبارت دیگر، این زنان مورد اعتماد جامعه نیستند، پذیرفته نمیشوند، بنابراین میتوانند بارها مورد سوءاستفاده قرار بگیرند.»
ارشد به نداشتن شناسنامه و اوراق هویت در زنان بهبودیافته طبقات پایین بهعنوان یک معضل اساسی اشاره میکند و میگوید: «کسی که شناسنامه ندارد و شناسنامه خود را در جریان اعتیاد از دست داده؛ حالا چه آن را خودش فروخته باشد یا گم کرده باشد، چه دیگران ازجمله شریک جنسی فرد آن را به سرقت برده باشند، از همه حمایتهای اجتماعی محروم است. چنین فردی ناگزیر دفترچه خدمات درمانی هم ندارد؛ حتی یارانه و سهام عدالت نیز به او تعلق نمیگیرد. برای کسی که هویت و برگه اثبات هویت ندارد و از سرمایه اجتماعی مورد قبولی هم بهرهمند نیست، دریافت شناسنامه مجدد کار بسیار دشواری است. در بسیاری از مواقع اصلا مقدور نیست.»
این مددکار اجتماعی میافزاید: «همه این تجربیات ناخوشایند و منفی، بازگشت زنان را به جامعه دشوارتر میکند. بسیاری از زنانی که درگیر اعتیاد بودهاند، نهتنها ازجانب اجتماع طرد میشوند؛ بلکه حتی خانواده هم آنها را نمیپذیرد و نپذیرفتن خانواده، تنهایی، بیکسی و عدم اعتماد مردم و اجتماع، آنها را بارها و بارها برمیگرداند سر جای اول و طبیعی است که در دفعات بعد، کار بهشدت دشوارتر میشود و موانع فرهنگی و اجتماعی نیز بهمراتب پررنگتر میشوند.»
ارشد در ادامه گفتوگو به موضوع مطالبات نهادهای مدنیِ درگیر اعتیاد زنان از دولت میپردازد و میگوید: «من بهعنوان یک فعال اجتماعی با بیش از ۱۴ سال سابقه کار، بهعنوان کسی که تجربیات طولانی در زمینه بهبود زنان مصرفکننده دارم، یا حتی در مقام یک نهاد صنفی درگیر، باید بگویم میتوانم تجربیات مناسب و ارزشمندی را که در این زمینه به دست آوردهام، در اختیار دولت قرار دهم تا بخشی از حاکمیت که در این زمینه وظایفی دارند، از این تجربیات عینی و عملی استفاده کنند.
ما فعالان حقوق زنان، فعالان حقوق کودکان و همه کنشگران مدنی میتوانیم تجربیات ملموس خود را به همراه راهکارهایی که به آنها رسیدهایم، در اختیار دستاندرکاران قرار دهیم و به آنها بگوییم چه اقداماتی در این زمینه، اجرایی و عملی است و باید اتفاق بیفتد. من نهاد مدنی نمیتوانم ادعا کنم میتوانم همه زنانی را که بهبودیافتهاند، به اجتماع برگردانم و برایشان اشتغال شایسته و مناسب ایجاد کنم؛ فقط میتوانم به نهادهای حاکمیتی، تجربیات مؤثر خود را به همراه راهکارهای سودمند انتقال دهم. باید بتوانم دولتیها را برای اتخاذ راهکارهای عملی و سودمند قانع کنم.»
مدیرعامل خانه خورشید میافزاید: «اگر ما ادعا میکنیم کشوری هستیم که زن را بهعنوان مهمترین رکن خانواده قبول داریم، به زن احترام میگذاریم و نقش او را در بهبود اوضاع اجتماع میپذیریم، باید قبول کنیم با بهبود وضعیت زنان، جامعه مسیر تکامل را بهتر طی خواهد کرد؛ اگر زنان آسیبپذیر و در معرض خطر، صاحب شغل، سرپناه، احترام و پذیرش باشند، آسیبپذیری آنها کاهش مییابد و بهطور مشخص، ماندگاریشان در روند درمان افزایش پیدا میکند.
در این زمینه، اقدامات بسیاری هست که نهادهای حاکمیتی باید در دستور کار قرار دهند. بسیار جای خرسندی خواهد داشت اگر به مرحلهای از تکامل اجتماعی برسیم که وقتی زنی بعد از سالهای طولانی مصرف، از دست دادن خانواده و حامیان و تخریب همه پلهای پشت سر، به سلامت و بهبود بازگشت، بتوانیم با ایجاد شرایط امن و پایدار برای او، راه لغزش و عقبگرد به جهان پر از آسیب اعتیاد را سد کنیم.»
- 19
- 4