عوام فریبی
شخصی که برای اثبات یک عقیده به جای استدلال و اقامهٔ برهان( منطق)، سعی می کند نوعی تصدیق جمعی نسبت به نتیجهٔ مطلوب خود از راه تحریک احساسات و هیجان های جمعی و توسل به عواطف و جوّ حاکم بدستآورد ، به چنین حالتی عوام فریبی می گویند. هر کدام از افراد در این روش بر این تصورند که به نوعی یگانگی با گروه از روش پذیرش عقیده رسیده اند و آن ها با این یگانگی به امنیت و قدرتی دست می یابند و درصورت مخالفت کسی با عقیدهٔ جمع، امنیت و قدرت به او نمی دهند.
گروه زیادی از مردم در عوام فریبی توسط شخص، مخاطب قرار داده می شوند و این شخص، احساسات و عواطف آنان را با بیاناتی هیجان آور و شورانگیز، تحریک می کند و آنها را با تکیه بر همین شور و هیجان عوام، نسبت به نتیجه و مدعایشان متقاعد می کند. گاهی وقت ها از وسایل دیگری برای افزایش تأثیر روی تک تک افراد در عوام فریبی استفاده میشود که از آن ها می توان به برافراشتن پرچم ها و نواختن موسیقی مناسب اشاره کرد.
احساس درونی به عنوان حربه اصلی عوام فریبی به شمار میرود که هر شخصی از این راه، قصد مورد تحسین قرار گرفتن در نزد دیگران را دارد تا ارزش و احترامش ارتقاء یابد. این احساس باعث میشود که افراد، تمایل پیدا کنند که شبیه افراد مشهور شوند. افردی که حداکثر بهره را از این روحیه میبرند؛ تهیه کنندگان تبلیغات و آگهی های تجاری هستند؛ مانند پوستری میباشد که نشاندهنده ی شخصیت معروفی در حال نوشیدن چای مخصوصی است. علاوه بر این، تلاش به برقراری ارتباط در میان کالای مورد تبلیغ و امور مورد علاقه مخاطب، دارد؛ بدین ترتیب صحنه هایی از طبیعت یا صحنه های مهیج ورزشی در تبلیغات تصویری، در پی تبلیغ یک کالا استفاده می شود.
دماگوگ کیست؟
کسی که میخواهد مردم را با تحریف حقایق از طریق دروغ گفتن و وعده های بی پایه و بدون پشتوانه ، بسوی خود جذب کند و موجب جلب موافقت و تحسین و پشتیبانی آنان شود ؛ دماگوگ یا عوام فریب نامیده میشود. حکومت ها یا دولت های دارای مشروعیت در بین توده مردم و بیرون آمده از بطن جامعه به دماگوژی احتیاج ندارند. هنگامی که حکومت ها ملی نباشند و بخواهند حقانیت و مشروعیتشان را ثابت کنند؛ به عوام فریبی دست می زنند.
ریشه کلمه در زبان های لاتین
دماگوژی در لغت به معنای« عوام فریبی» یا« مردم فریبی » میباشد و در اصطلاح در این روش با وعده ها و شعارهای دروغین، مردم را گمراه می کنند.
روش های دماگوژیست ها
دماگوژیست ها در میان توده های تحقیرشده اجتماع و در جوامع عقب افتاده ، روش هایی را به کار می گیرند که در ادامه شرح داده شده است:مردم را به چند گروه قومی یا زبانی یا دینی یا تاریخی تقسیم می کنند و از این طریق، میان ساکنان جوامع مجاور یکدیگر، نزاع و تفرقه ایجاد میکنند. از طریق برگزاری سخنرانی های شورانگیز، موزیک ها و سرودهای مهیج، احساسات جوامع رشدنیافته را پرورش می دهند. به هر یک از آن ها حس خوشایند افتخارات دروغین و غرور کاذب و نژادپرستی را تلقین می کنند.
برای برگزاری تظاهر و تفاخر و اعمال نمایشی و کلی بافی ها و شعارگویی های پوچ بجای این که گردهمایی های اجتماعی و جلسات علمی یا کاربردی تشکیل دهند؛ مکانی را ایجاد کنند. از اقامه برهان و ارائه استدلال و نحوه تفکر علمی، جلوگیری می کنند و اگر نیاز بود در پوسته عالم نمایانه و عوام پسند ، ادعاهای بی اساس و خرافات را بیان میکنند. برای کسب حمایت مردم به عواطف میهنی یا مذهبی آنان متوسل میشوند. اندکی از حقیقت را با انبوهی از موهومات، ترکیب می کنند.
پوپولیسم و عوام فریبی
پوپولیسم با عوام فریبی رابطه تنگاتنگی دارد. ریشه ی این واژه، برگرفته از کلمه ی یونانی demos به معنای مردم و agein به معنای رهبری کردن می باشد. سیاست عوام فریبانه، قصد دارد که بطور دائم، احساسات مردم را تحریک کند تا آن ها شعار بدهند و به دموکراسی، اعتقاد ندارد. حاکمان در سیاست عوام فریبانه، اعتقادات خود را با یک نگاه ساده بینانه به نفع مردم معرفی می کند. در واقع عوام فریبی، بیان کننده ی حقایق به شکل نادرست میباشد و بر این باور است که نیاز بشر با این سیاست، رفع میشود. این تفکرات با یک پوپولیست، ارتباط خوبی برقرار می کنند. همانطور که مردم، یک پوپولیست را بالا می برند؛ یک پوپولیست نیز از نظر خودش در جایگاه بالا و خوبی قرار دارد.
شاید پوپولیسم و دماگوژی به هم شباهت داشته باشند ولی تنها به یک دلیل با هم تفاوت دارند. یک سیاست مدار پوپولیست به گفته های خودش باور دارد و قصد عملی کردن ادعاهایش را دارد ولی درواقع شعارهای پوپولیستی به لحاظ کلیت و جامعیتش، غیرعملیاتی هستند ولی یک دماگوک یا سیاست مدار عوام فریب به گفته های خودش هیچ اعتقادی ندارد و باتوجه به نادرست بودن عملکردش، مردم آن را بر نمی تابند و بطور واضح، حقایق را وارونه جلوه میدهند و تلاش می کنند که با دروغ گفتن های پی در پی، حقیقت را مخفی کنند.
« گوبلز» براساس عقیده ی بسیاری از افراد، به عنوان بزرگترین دروغ گوی عالم سیاست شناخته میشود. او با استفاده از مشی« دروغ بزرگ» در سیاست تبلیغاتی خویش بر این باور بود که یکی از دلایل کارایی زیاد دروغ های بزرگ اینست که مردم به کسی که قادر به گفتن چنین دروغی باشد نمیتوانند اطمینان داشته باشند. به همین خاطر، وقتی که چنین دروغ هایی را میشنوند؛ شوک زده و غافلگیر میشوند و به محض این که بخواهند واکنشی نشان دهند؛ خیلی دیر شده است.
تاثیر عوام فریبی در توسعه نیافتگی
از محوری ترین عوامل عقب ماندگی و عدم توسعه در جوامع در حال رشد می توان به عوام فریبی اشاره کرد. براساس نوع خواسته ها و مطالبات مردم هر جامعه می توان به مستمسک عوام فریبان پی برد. در جامعه ای که معیارهای دینی و ارزشهای اعتقادی وعلمی و خدمت به مردم از اولویت بسیاری برخوردار باشد؛ عوام فریبان برای حفظ وضع موجود با تظاهر به پایبندی به این معیارها مردم را فریب میدهند و پایه های توسعه یافتگی را متزلزل تر از قبل می کنند.
واقعه بر سر نیزه کردن قرآنها توسط عمروعاص در زمان معاویه به عنوان بارزترین نمونه عوام فریبی با اعتقادات مردم محسوب میشد و این دسیسه ی جذب کننده باعث شد که یاران امام علی( ع)، امام را بخاطر التزام و اعتقاد به آن قرانها ترک کنند و اقدام به ایجاد جریان حکمیت با آن همه پیامدش بکنند ولی عاقبت چهره پلید آن ها در تاریخ برملا شد و اکنون تاریخ برای تشبیه چنین کسانی در جامعه ما مجددا تکرار میشود و داوری خواهد کرد.
گردآوری: بخش جامعه سرپوش
- 12
- 5