کارشناسان امور اجتماعی، براساس آمار هشدار میدهند افزایش فرار دختران نوجوان از فضای رنجبار و پرتنش خانوادهها نگرانکننده است.
۲۰ درصد از این فراریان، از میان دخترانی هستند که در نوجوانی حتی از سنین کودکی و به اجبار پدران، تن به ازدواجی ناخواسته دادهاند و اغلب برای رهایی از شکنجهگاههای شوهران تحمیلی راه نجات میجویند. این در حالی است که طبق آمار هر ساله تا ۱۵ درصد از جمع دختران در سنین ۱۲ تا ۱۸ سالگی از فضای رنجبار خانه پدری یا شوهران اجباری میگریزند، دخترانی که وصف حالشان این است: «جوانی نکرده پیر میشویم!!» و همین محدوده سنی، آسیبپذیرترین دوره زندگی دختران است. دورهای که در آن شاهد آمارهای نگرانکنندهای از فرار، افزایش مشکلات روانی از جمله افسردگی و اضطراب و خودکشی بودهایم که ازدواجهای اجباری دختران کمسن و سال یکی از علل و انگیزههای چنین واکنشها و عارضههایی است.
ازدواجهایی در حال افزایش است؛ به عنوان نمونه براساس آمار، در بهار سه ماهه امسال هفت هزار دختر ۱۰ تا ۱۴ ساله به تصمیم خانوادهها تن به ازدواج دادهاند.
در حقیقت این آمار مربوط به ازدواج دختران نوجوانی است که واقعه عقدشان در دفاتر رسمی و سازمان ثبتاحوال به ثبت رسیده و دختران کمسن و سالتری هم بودهاند که واقعه ازدواجشان جنبه قانونی نداشته است.
با افزایش فرار دختران، نگاهی به سایتهای پیامرسان نشان میدهد بیشترین پیامهای اضطراری، متعلق به خانوادهها و مادران مضطرب و نگرانی است که از دختران فراریشان درخواست بازگشت به خانه را دارند یا از دیگران درخواست میکنند، آنها را در یافتن دختران گمشدهشان یاری کنند. این مادران نگران این هستند که مبادا دختر فراریشان در دام فریب تبهکاران، قاچاقچیان مواد مخدر یا گردانندگان باندهای فساد و فحشا گرفتار شوند.
در این میان، زنان فریبکاری از باندهای فحشا هستند که در ایستگاههای مترو یا در ایستگاههای حملونقل مسافرتی کمین میکنند تا طعمههایشان را از میان دختران فراری به دام بیندازند و به خانههای فساد و فحشا بکشانند، چون میدانند بیشتر دختران فراری از شهرهای کوچک و بزرگ روی به پایتخت میآورند و در وحشت پیدا کردن جا و مکان بهسر میبرند و آسان میتوان این فراریان بیپناه و سرگشته را به دام کشاند.
پروندههای مربوط به دختران فراری و گمشده در اداره آگاهی پلیس تهران نشان میدهد دختران دیگری هم هستند که هر یک در رویای رسیدن به سعادت و خوشبختی با وعده ازدواج همراه با پسری در گریز از خانه روی به پایتخت میآورند اما فریبخورده و رهاشده گرفتار سرنوشت غمانگیزی میشوند که با آلودهدامنی، روی بازگشت به خانه را ندارند. در این میان بسیاری از دختران فراری در بازگشت به خانواده یا خانه همسری ناخواسته روی خوش نمیبینند، با آزار و شکنجه و تحقیر یا طرد از خانه روبهرو میشوند.
برخی از این فراریهای بازگشته به خانه پدر یا همسر در محاکم خانگی تحتتاثیر باورها یا تعصبات خشونتبار قومی محکوم به مرگ میشوند و به عنوان قربانیان «قتلهای ناموسی» در اوج شقاوت و بیرحمی کشته میشوند که عاملان جنایت کشتن این دختران را «پاک کردن لکه ننگ از دامن خانواده» تلقی میکنند. براساس آمار طی دو سال بیش از ۶۰ دختر و زن نوجوان در خوزستان قربانی «قتلهای ناموسی» شدهاند که در میان این قربانیان یک دختر ۱۰ ساله و یک دختر ۱۵ ساله بودهاند. در چنین جنایاتی معمولا عاملان قتلها به علت بستگی فامیلی یا خانوادگی، با زن یا دختر فراری به قتلرسیده و گذشت شاکیان از مجازات دور میمانند. طی جنایتی که در نیمه بهمنماه گذشته در اهواز اتفاق افتاد با قتل دختر ۱۷ساله فراری به دست شوهر کینهتوز اوج شقاوت و بیرحمی در قتلهای به اصطلاح ناموسی، خانوادهها را تکان داد و این واقعه تلخ و ناگوار همچنین یادآوری کرد دختران کمسن و سالی را که به اجبار پای سفره عقد مینشانند در زندگی زناشویی آنها احتمال وقوع هر واقعه ناگوار و تاسفباری را فراهم میآورند.
نویسنده: محمد بلوری
- 14
- 4