جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳
۱۵:۳۰ - ۳۰ آبان ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۸۳۱۴۶
رفاه و آسیب های اجتماعی

برای موی دختران «شورآباد» و آرزوهایی که فروخته‌ می‌شود/ از ۶۰۰ هزار تومان تا ۸ میلیون تومان

موی دختران,فروش موی دختران
به تیر‌های برق شورآباد تبلیغی چسبانده‌اند: «خریدار موی طبیعی شما با بهترین قیمت اگر قد موی شما بلندتر از ۵۵ سانت است.» خانم تبلیغ‌کننده، دختر جوانی از اهالی کردستان است که به دلیل استیصال از بیکاری و بی‌پولی، به فکر افتاده از موی طبیعی کلاه‌گیس بسازد و به مغازه‌ها بفروشد. می‌گوید که از شورآباد، فروشنده زیاد داشته؛ دختران و زنانی که موی سرشان را به ازای پول فروخته‌اند. قیمت خرید از ۶۰۰ هزار تومان شروع می‌شود و تا ۸ میلیون تومان هم می‌رسد؛ ۸ میلیون تومان برای مو‌هایی پرپشت و به قد یک متر.

از متروی کهریزک تا تنها خیابان شورآباد ۵ دقیقه فاصله است؛ حدود ۸ کیلومتر. ولی آسمان بالای سر کهریزک و شورآباد، دو رنگ متفاوت است؛ آسمان کهریزک، رنگ خاک آفتاب خورده است و آسمان شورآباد، رنگ ماسه نم کشیده. هوای آسمان خاکی‌رنگ، خشک است و سرد. هوای آسمان ماسه‌ای رنگ، غلیظ است و متعفن.

به گزارش اعتماد، هر دقیقه که در جاده منتهی به شورآباد پیش‌تر می‌رویم، ترشی و تلخی بوی گازوییل و لجن، تندتر می‌شود. راننده مسافربر، مرد ۴۵ ساله و فرزند شورآباد است و تا یادش می‌آید؛ از آن زمان که شورآباد یک روستای به چشم نیامدنی در حاشیه جاده اصلی تهران قم بود تا امروز که بارانداز ترابری کالا به مقصد ۱۹ منطقه تهران شده، بوی دود و لجن نفس کشیده و هوای تمیز برایش یک رویاست.

گزارش ناسا درباره تراوش گاز متان از مرکز دفن زباله «آراد کوه» را هم شنیده. همه مردم شورآباد شنیده‌اند. شورآبادی‌ها، بخش زیادی از ساعت‌های زندگی‌شان به شنیدن اخبار شبکه‌های فارسی زبان خارج از ایران می‌گذرد و از ریز و درشت اتفاقات کشور، باخبرند. خبر نشت متان از زباله‌های آرادکوه را هم از همین شبکه‌ها شنیده‌اند. 

۶۰ سال زندگی با بوی زباله

شورآباد، نزدیک‌ترین منطقه مسکونی تا مجتمع جمع‌آوری زباله «آرادکوه» است. روی نقشه گوگل، فاصله شورآباد تا مجتمع آرادکوه ۷.۸ کیلومتر است، اما از خیابان اصلی شورآباد هیچ اثری از آرادکوه معلوم نیست. خیابان اصلی که تمام می‌شود، از دوربرگردان وسط جاده باید به سمت چپ بپیچید و وارد جاده فرعی بشوید تا به سایت دفن زباله تهران برسید؛ محوطه‌ای به وسعت ۱۴۰۰ هکتار که ۶۰ سال عمر دارد و روزانه حدود ۸ هزار تن زباله در مخزن‌هایش تخلیه می‌شود.

نه از خیابان اصلی شورآباد و نه حتی در ابتدای دوربرگردان، اثری از کوه زباله‌های آرادکوه معلوم نیست. «کوه زباله‌ها» البته شباهتی به کوه ندارد. وجه تسمیه‌اش، تلنبار روزانه هزاران کیلو زباله متعفن در فضای باز است.

در اینکه قله این کوه، امروز به چند ده متر رسیده حرف‌ها فراوان است، اما طبق حدس و گمان‌هایی از ارتفاع ۶۰ متری کوه هم گفته شده است. کوه زباله‌ها که چند سال قبل گفته می‌شد معادل بیش از ۶ تن زباله است را، غیرخودی‌ها نمی‌بینند.

آنچه به غیرخودی‌ها نشان داده می‌شود، چند ردیف پشته‌های افقی سه الی چهار متری از دپوی ده‌ها کیلو زباله‌تر در محوطه باز مجتمع و در جوار سوله‌های تفکیک است؛ در این محل که تلاش شده یک فرآیند طبیعی و معمول جلوه کند، زباله‌های تر، زیر آفتاب و آسمان می‌ماند و ظرف ۴۰ تا ۶۰ روز، شیرابه پس می‌دهد و می‌خشکد و خشکیده‌اش بابت قوت گرفتن فضای سبز شهری و خانگی مصرف می‌شود.

ابتدای تابستان ۱۳۹۷ که به بازدید سایت دفن پسماند بیمارستانی آرادکوه رفتم، مدیر روابط عمومی مجتمع، دودکش ۶۰ متری تنها نیروگاه زباله‌سوز تهران را از فاصله‌ای دور نشانم داد. این نیروگاه زباله غیرقابل بازیافت می‌سوزاند و هر ساعت ۳ مگاوات برق تولید می‌کرد. مدیر روابط عمومی آرادکوه گفت اگر جریان وزش باد، مخالف باشد، دود سفیدی که از دودکش نیروگاه بیرون می‌آید و تفاله زباله‌سوزی است، تا خانه اهالی کهریزک هم می‌رسد.

همان زمان؛ تیر ۱۳۹۷، وحید؛ کارگری که ۱۵ سال در بخش پردازش و تخمیر زباله آرادکوه کار کرده بود، برایم تعریف کرد که گاز‌های سیال در هوای سوله‌ها و بخش پردازش؛ گاز‌های حاصل از تبخیر اسید زباله‌های تر، ۳۰ درصد حجم ریه‌اش را از بین برده و ۷۰ درصد باقیمانده از حجم ریه هم، عفونت زده و معتاد به آنتی‌بیوتیک‌های قوی است. وحید می‌گفت هر بار که سرفه می‌کند، انگار تکه‌ای از ریه‌اش کنده می‌شود و راه حلق و نفسش را می‌بندد.

وحید گفت: «پزشک تایید کرده که کل محیط آرادکوه آلوده است. اینجا ۱۳۶۴ هکتاره و کلش آلوده است.»

جایی برای رفتن نداریم

شورآباد، یک خیابان است و ده‌ها کوچه تودرتو. برِ خیابان، مغازه‌های خرده‌فروشی و انبار‌ها و گاراژ‌های خرید ضایعات و دپوی کالاست و محدوده بسیار کوچکی پشت انبار‌ها و گاراژها، مسکونی است با آپارتمان‌های دو یا سه طبقه که آشکار و بی‌سلیقه، از قالب بافت روستایی و فرسوده تغییر چهره داده و نونوار شده‌اند.

در همین کوچه‌های تودرتو و به موازات دیوار بیرونی همین آپارتمان‌های قوطی کبریتی بزک‌شده با قاب پنجره‌های آلومینیومی رنگارنگ، هنوز گنداب‌رو‌ها برقرار است و بوی کوچه‌ها بوی دود و لجن است.

صاحب بنگاه املاک می‌گوید قیمت ملک و اجاره‌خانه‌ها وابسته بضاعت مردم شورآباد است. خانه‌های نوساز و بازسازی شده از متری ۱۰ میلیون تومان گران‌تر نیست و اجاره خانه‌ها از ۵ یا ۶ میلیون تومان و ودیعه‌ها از ۵۰ یا ۱۰۰ میلیون تومان بالاتر نمی‌رود. هنوز نیمی از ساکنان شورآباد، بومی‌هایی هستند که تا سه دهه قبل، از طریق کشاورزی و صیفی‌کاری در مزارع حدفاصل کهریزک و شورآباد امرار معاش می‌کردند و حالا به خرده‌فروشی در بازار‌های مناطقی مثل عبدل‌آباد و شهرری روی آورده‌اند، یا از جوانی به کسب خانوادگی چسبیده‌اند و به کارخانه‌داری و انبارداری در همین منطقه مشغول شده‌اند.

یکی از ساکنان که خانه‌اش نزدیک خیابان اصلی است، با اشاره دست در هوا کروکی می‌کشد و از «کوچه ۸ متری» نشانی می‌دهد؛ کوچه‌ای که محل زندگی متمول‌های شورآباد است؛ صاحبان چند کارخانه و انبار و گاراژ که بچه همین محل بودند و حاضر به فروش ملک و تغییر شغل و کوچ به مناطق بالاتر نشده‌اند.

غیر از ساکنان «کوچه ۸ متری» و غیر از افغانی‌های مهاجری که کارگر و نگهبان گاراژ‌ها و انبار‌های شورآبادند، بقیه اهالی از قشر ضعیف هستند و با وجود مشکلات فراوان این منطقه، توان جابه‌جایی حتی به ۱۰ کیلومتر دورتر و بالاتر را ندارند.

خانمی از ساکنان یکی از خانه‌های بازسازی شده، از احوال ناجور خودش و باقی همسایه‌هایش می‌گوید؛ از سردرد‌های لرزآور و سرفه‌های خشکی که تمام شدنی نیست و خواب و آرامش را در ساعات شب و نیمه شب بر مردم منطقه حرام می‌کند. شب‌ها موعد بازگشت به مقصد ده‌ها کامیون حمل زباله از ۲۲ منطقه تهران است. کامیون‌هایی که در ایستگاه‌های میانی مناطق، بارگیری کرده‌اند و‌تر و خشک را به آراد کوه می‌آورند و مسیر تردد همه‌شان هم خیابان اصلی شورآباد است.

صاحب یک مغازه ابزارفروشی برِ خیابان می‌گوید: «از ساعت ۸ و ۹ شب، بوی زباله رو قشنگ می‌فهمی. انگار نشسته باشی کنار یه سطل زباله پر. در طول روز هم بو کم نیست. وسط بوی گازوییل و روغن سوخته، میشه بوی زباله رو فهمید.»

صاحب این مغازه، ساکن شهرری است، اما همچنان مایل است سرقفلی ۱۵ ساله‌اش را در همین محل حفظ کند، چون توان مالی نقل کسب به منطقه گرانی مثل شهرری را ندارد. با بوی زباله و دود گلوسوز گازوییل می‌سازد تا مشتری‌های ثابتش که صاحبان همین ده‌ها کارگاه و انبار و گاراژ و کارخانه شورآباد هستند را از دست ندهد.

بسیاری از اهالی شورآباد، اما برخلاف این کاسب، هیچ اشتیاقی برای حفظ ارزش ملک‌شان در این روستای تازه به دوران رسیده ندارند ولی حباب گرانی‌ها در سال‌های اخیر چنان از توان آینده‌نگری‌شان کاسته که به آنچه فعلا کف دست دارند، تسلیمند.

یکی از ساکنان که اواخر دهه ۱۳۷۰ به شورآباد آمده و حالا مالک یک آپارتمان دو طبقه ۷۰ متری است، می‌گوید: «تابستونا جرات نداریم کولر روشن کنیم، چون بوی گند زباله کل خونه رو پر می‌کنه. بارون که می‌باره، بوی گند و بخار زباله خفه‌مون می‌کنه. اعتراض هم بی‌فایده بوده. ۲۰ سال قبل تجمع کردیم و خیابون اصلی رو بستیم که کامیونا نتونن به سایت زباله برسن، به شورای شهر و شهرداری نامه نوشتیم، رفتیم پیش نماینده‌های مجلس، جواب آخر به ما این بود که آرادکوه جابه‌جا نمیشه تا وقتی مخزنش پر بشه و معلوم هم نیست پر شدن مخزن چند سال دیگه طول می‌کشه.»

آخرین سوالی که از ساکنان شورآباد می‌پرسیدم: «چرا جابه‌جا نمیشین؟ خونه‌تون رو بفروشین و برین منطقه بالاتر.»

اولین جوابی که می‌گفتند: «کجا بریم؟ چطوری؟»

برای شورآبادی‌ها، کهریزک و شهرری، مثل مناطق بالای شهر است. کهریزک فقط ۷ کیلومتر دورتر از شورآباد است و شهرری، ۲۵ کیلومتر. کهریزک هم مشکل قطع گاز و آب شرب دارد و علاوه بر اینکه فرسودگی لوله‌هایش هر از گاهی به مردم سور می‌زند و قطع آب؛ همان آب جرم‌دار مضر برای کلیه‌ها و دستگاه گوارش، غافلگیرشان می‌کند، آن‌ها هم از بوی گند آرادکوه بی‌نصیب نمانده‌اند، اما اهالی شورآباد می‌گویند حداقل آسفالت خیابان‌های کهریزک، بر و روی آبرومندانه‌ای دارد، چون شیرابه سرازیر از گلوی ده‌ها کامیون زباله‌کش به مقصد آرادکوه، اگر در خیابان‌های کهریزک جاری شود هم، در جهت شیب خیابان‌ها به مسیل‌های فاضلاب می‌رود برخلاف خیابان‌های شورآباد که آسفالتش، مثل اسفنج عمل می‌کند و کل شیرابه را می‌بلعد تا در اولین بارندگی، مثل لایه‌ای از قیر ولرم، چسبناک شود و مثل مخزنی از کثافت، متعفن ..

موی دختران,فروش موی دختران

به تیر‌های برق شورآباد تبلیغی چسبانده‌اند: «خریدار موی طبیعی شما با بهترین قیمت اگر قد موی شما بلندتر از ۵۵ سانت است.»

خانم تبلیغ‌کننده، دختر جوانی از اهالی کردستان است که به دلیل استیصال از بیکاری و بی‌پولی، به فکر افتاده از موی طبیعی کلاه‌گیس بسازد و به مغازه‌ها بفروشد. می‌گوید که از شورآباد، فروشنده زیاد داشته؛ دختران و زنانی که موی سرشان را به ازای پول فروخته‌اند. قیمت خرید از ۶۰۰ هزار تومان شروع می‌شود و تا ۸ میلیون تومان هم می‌رسد؛ ۸ میلیون تومان برای مو‌هایی پرپشت و به قد یک متر.

خانم تبلیغ‌کننده می‌گوید که تبلیغاتش را در مناطق شمال شهر و جنوب شهر نصب کرده، اما شمال شهری‌ها برای تغییر ذایقه و کنجکاوی و مد، موی سرشان را فروخته‌اند و جنوب شهری‌ها برای نان شب و لباس تن و اجاره‌خانه.

  • 11
  • 9
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۶
غیر قابل انتشار: ۸
جدیدترین
قدیمی ترین
آقایان باغیرت ( البته اگه غیرتی داشته باشند ) از خواندن این مقاله رگ غیرتتان به جوش نیامده یا اینکه اصلا چنین چیزی ندارید یا اینکه نانی برای شما ندارد
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش