روزنامه جهان صنعت نوشت: به تازگی آمارهای سازمان پزشکی قانونی نشان میدهد، مردم غمگین و عصبانی هستند؛ از خیابان و کوچه و بازار گرفته تا در محل کار و فروشگاه و حتی پارک به بهانههای کوچک و حتی خندهدار ناگهان از کوره در میروند. خشم برخی به گفتن چند ناسزای زیر لب آن هم پشت فرمان و در ترافیک ختم میشود. برخی کنترل اوضاع از دستشان در میرود و قفل فرمان به دست، میخواهند رانندههای خاطی را ادب کنند. عدهای بعد از مسابقه فوتبال به جان هم و صندلیهای ورزشگاه و اتوبوسها میافتند، برخی هم عصبانیت و نارضایتیشان را بر سر شبکههای اجتماعی خالی میکنند، کامنتهای توهینآمیز میگذارند و تهدید میکنند و قلدربازی مجازی در میآورند!
سیاستمداران هم از خشم در امان نماندهاند. گاهی آن را بر سر مامور فلکزده یک سازمان خالی میکنند، گاهی در خانه ملت با هم دست به یقه میشوند، گاهی میکروفن خبرنگار را پرت میکنند و گاهی هم از رسانهها برای تهدید و هشدار و خط و نشان کشیدن برای همدیگر بهره میبرند. خشم هنگامی که تبدیل به خشونت میشود چهره فردی و اجتماعی بدی دارد. هیچکدام ما از شنیدن مشاجره دیگران در خیابان لذت نمیبریم، تمام روزمان خراب میشود. برای هیچکس خواندن الفاظ رکیک و زشت پای پستهای سیاستمداران و سلبریتیها و ورزشکاران خوشایند نیست. خشم بدون خشونت کمعارضه نیست؛ آنجا که میتواند سلامت جسمی و روانی افراد را به خطر بیندازد، روی روابط و تعاملات اجتماعی و خانوادگیشان تاثیر منفی بگذارد، تصمیمگیری و کارشان را مخدوش کرده یا بدتر از همه به دیگران سرایت کند و جامعه را به آنفلوآنزای خشم مبتلا کند. حال بررسی دادههای سازمان پزشکی قانون نشان میدهد در پنج ماهه نخست سال جاری بیش از ۲۷۹ هزار نفر برای نزاع به این سازمان مراجعه کردهاند. این آمار نزاع فقط برای مواردی است که ثبت رسمی شدهاند. بنا بر آمارهای سازمان پزشکی قانونی ایران، سال گذشته بیش از ۵۹۱ هزار نفر برای نزاع به این سازمان مراجعه کردهاند که نسبت به سال ۱۴۰۰ افزایش داشته است.
در برخی استانها مانند تهران آمار مراجعهکنندگان نسبت به سایر مناطق بیشتر است، اما باید برای تحلیل دقیقتر این آمارها جمعیت استانها را هم در نظر گرفت. در این صورت آمارها تصویر روشنتری از وضعیت این شاخص میدهند. مهر سال جاری به مناسبت روز جهانی سلامت روان همایشی با همین عنوان در دانشگاه علوم پزشکی ایران برگزار شد. در این همایش علی فتحیآشتیانی رییس سازمان نظام روانشناسی ایران با بررسی وضعیت اختلالات روانی در ایران گفت: آسیبهای اجتماعی زمینهساز اختلالات روانی هستند. رییس سازمان نظام روانشناسی ایران در این همایش آماری از عصبانیترین استانها در کشور ارائه کرد. رتبه استانها براساس تعداد مراجعهکنندگان نزاع به سازمان پزشکی قانونی نسبت به جمعیت بررسی و محاسبه شده است. براساس آمارهایی که فتحیآشتیانی ارائه داد، اردبیل، آذربایجان غربی، زنجان، همدان و خراسان شمالی به ترتیب عصبانیترین استانها در سال ۱۴۰۰ بودند. البرز، قزوین، کهگیلویهوبویراحمد، چهارمحال و بختیاری و گیلان در رتبههای بعد قرار دارند.
استانهای سیستانوبلوچستان، هرمزگان، بوشهر، خوزستان و خراسانجنوبی نیز کمترین آمار نزاع را نسبت به جمعیت ثبت کردهاند. تاکید میشود رتبهبندی عصبانیترین استانها نسبت به جمعیت محاسبه شده است.
یکسوم جمعیت ایران اختلالات روانی دارند
پیشتر در سلسله گزارشهایی به روند افزایشی آسیبهای اجتماعی و اختلالات روانی در کشور پرداخته شد. بر این اساس، آمار نزاع فردی، قمهکشی و سرقت در دهه ۹۰ به ترتیب ۹۹ درصد، ۶۵ درصد و ۳۹ درصد افزایش داشت. فتحیآشتیانی درباره وضعیت سلامت روان در کشور گفته حدود یکسوم جمعیت ایران با اختلالات روانشناسی مواجه هستند. او گفت که آمارها نشان میدهند رسیدگی به وضعیت سلامت روان در کشور نیاز به توجه بیشتر دارد.
خطر ابتلا به اختلالات روانی در شرایط نامطلوب اجتماعی
سلامت روان به حالتی از رفاه روانی گفته میشود که افراد بتوانند با استرسهای زندگی خود کنار بیایند، تواناییهای خود را درک کرده و خوب کار کنند. عوامل متعدد فردی و اجتماعی میتواند موجب تقویت یا تضعیف سلامت روان افراد شود. دانشگاه علوم پزشکی ایران در اطلاعرسانی درباره وضعیت سلامت روان و اهمیت آن آورده که قرار گرفتن در معرض شرایط نامطلوب اجتماعی، اقتصادی، ژئوپلیتیکی و محیطی از جمله فقر، خشونت، نابرابری و محرومیت محیطی میتواند خطر ابتلا به اختلالات روانی را افزایش دهد.
آموزش بدون پرورش معنی ندارد
دکتر «محمدرضا ایمانی» روانشناس اجتماعی و مشاوره خانواده با اشاره به دلایل و تبعات افزایش عصبانیت در جامعه بیان کرد: به نظرم مشکل اصلی این است که گویی در این سالها تنها راهی که برای جلوگیری از خشونت به ذهنمان رسیده اقدامات پلیسی و بعد اقدامات قضایی است. بسیاری از افراد حرفهای و ارزشمند در پلیس باید درگیر پروسههای اجتماعی شوند، یعنی در همه ابعاد در جامعه که دچار اختلالی است اول اقدام پلیسی و بعد قضایی راهحل شده و اتفاقا با این اقدامات افرادی که زمینه پرخطرتری در حوزه سلامت روان دارند را پایدار میکنیم چون آن فرد وقتی پایش به زندان میرسد در چرخه مشکلات بیشتری میافتد.
وی افزود: بخش بزرگتری از موضوعات را در نهاد خانواده و آموزشوپرورش و تعلم و تربیت رها کردهایم. به جرات میشود گفت مدتهاست وزارت آموزشوپرورش نداریم و وزارت آموزش داریم که به سمت مدارس غیردولتی سوق دارد و درآمدزایی از مباحث آموزشی. در حالی که مدرسه جایی است که افراد جز سواد خواندن و نوشتن، باید رفتار زیستی و ارتباطات اجتماعی و بهکارگیری هوش هیجانی را بیاموزند. اینکه چطور مهارت کنترل خشم پیدا کنند، مورد انتقاد بودن را تاب بیاورند و پاسخگویی سالم یا استقلال داشتن را یاد بگیرند باید در مدارس رخ بدهد.
این روانشناس با طرح این موضوع که زمینههای متعدد و متکثری در بحث سلامت روان مطرح است، ادامه داد: مردم ما باید یاد بگیرند همانطور که سلامت جسمی خود را پایش میکنند، سلامت روان خود را هم پایش کنند. یعنی ببینند در دسته افراد آسیبرسان یا آسیبدیده قرار میگیرند و اگر چنین است برای ارتقای سلامت روان خود اقدام کنند. اگر کسی احساس افسردگی و ناراحتی دارد برای رفع آن اقدام کند وگرنه میشود کسی که بلوکهای سیمانی را به سمت خیابان و اتوبان پرتاب میکند نمیتواند محیط را تحلیل و مشکلات درون روانی خود را هضم کند و شروع به انتقام گرفتن میکند بدون اینکه در نظر بگیرد کسی که دارد هیجان خود را سرش خالی میکند چه کسی است و چه آسیبی ممکن است ببیند. این افراد اصلا آموزش ندیدهاند و یاد نگرفتهاند که اگر عصبانی هستی نمیتوانی از هر کسی انتقام بگیری.
دکتر ایمانی با اشاره به اینکه عوامل متعددی در بحثهای عدمکنترل هیجانها از جمله خشم دخیل هستند مانند مشکلات اقتصادی، اما باید دانست که این موضوع یکشبه حل نمیشود و باید افراد مسوولیتپذیری در قبال رفتار خود آموزش دیده باشند، گفت: اگر در خانواده و از کودکی پدر و مادر شروع به درک احساس فرزندان و گفتوگو با آنها بکنند بسیاری از مشکلات پیش نمیآید، مثل اینکه دخترم، پسرم وقتی عصبانی هستی نباید به کسی صدمه بزنی و پیامدهای آن را برایش تشریح کنیم و او را به سمتی ببریم که درک کند ترمز روی سیستم اعصابش باید فعال شدن باشد. در دل نابسامانیهای سلامت خود را حفظ کند. ببیند زنجیره یک رفتار معیوب چه آسیبهایی دارد.
وی درباره اینکه اگر بخواهیم همین امروز چند راهحل ساده برای آموزش و بالا بردن آگهی مردم و ارتقای سلامت روان مردم پیشنهاد بدهیم آنها چه میتواند باشد میگوید: وقتی به آموزش برمیگردیم در کتابهای درسی و در کنار مسائل درسی، میشود مهارتها و دانشها را افزایش داد. میتوان طرحی ریخت که اولیا این دانشها را یاد بگیرند. صدا و سیما و شبکههای اجتماعی فعال شوند. یک کلیپ صدثانیهای که سرانجام یک نزاع را نشان بدهد میتواند به صورت فراگیر در جامعه پخش شود و اثرگذاری دارد. خانوادهها به رفتار کودک و نوجوان و جوانشان بیشتر باید توجه کنند. وقتی بچهای مداد را محکم روی دفتر میکشد دارد خشم خود را نشان میدهد یا در نقاشی کودکان این احساسات منعکس میشود و در همین نقطه میتوان با دیدن این هیجانها با فرزندان حرف زد تا به گره کور تبدیل نشود.
دکتر ایمانی با تاکید بر اینکه هنوز هم ما به افرادی که به هر دلیل دچار ناپایداری روانی شدهاند انگ میزنیم، ادامه داد: یک نفر احساس تنهایی یا افسردگی میکند و باید از مشاوره استفاده کند اما جامعه به او انگ میزند. بخشی از رفع مشکلات هر فرد در شرایط ناپایدار روانی میتواند با ورزش کردن یا موسیقی گوش دادن یا دعا و نیایش و… حل شود و بخشی هم نیاز است با یک متخصص اعصاب و روان صحبت شود. ریشه بسیاری از مشکلات امروز جامعه این است که افراد سواد رابطه را بلد نیستند. رابطه با همکار، رابطه با پدر و مادر، رابطه با فرزندان و…
وی درباره اینکه چقدر از این وظایف به عهده سازمانهایی مثل سازمان نظام روانشناسی است و شاید اگر در ابعاد سلامت روان دچار ارتقا نشدهایم یکی از مسوولانش همین سازمانها و نهادهاست گفت: هستند در جامعه کسانی که مسوولیت اجتماعی را به عهده میگیرند، اما تعدادشان کم است. همانطور که گفتم بحث مسوولیت اجتماعی کمرنگ شده و افراد دنبال کارهای کلینیکال و دستمزد هستند. نظام روانشناسی هم مانند نظام مهندسی و… در انجام مسوولیتهای اجتماعی کمرنگ فعالیت میکند. باید همه ما مسوولانهتر رفتار کنیم.
- 15
- 4