«خانه نداریم و فعلاً با برادرم در یک ۴۰ متری قدیمی دور و بر اسلامشهر زندگی میکنیم، ۷ نفر در ۴۰ متر...». او را در مسیر رفت و برگشت در محدودههای غرب تهران هر روز میبینم؛ کارگر پاکبان شهرداری که حداقلبگیر است و درآمد کم و بیماری فرزندش، امانش را بریده. حیدر ماههاست که دیگر توان پرداخت اجاره خانه ندارد و برادرش لطف کرده خانه کوچک اجارهایاش را با او شریک شده و به قول خودش «همه با هم در یک بیغوله به سر میبریم».
بیغولهای در حوالی تهران، شهری که دستکم یک میلیون خانواده در آن از صبح تا شب با شرافت تمام زحمت میکشند و با پول کارگری نمیتوانند سرپناه فراهم کنند؛ شهری که در آن چند صد هزار نفر از راه زبالهگردی، زندگی خود را میگذرانند و هر شب سر بر خشت سرد و نیمکت پارک میگذارند. اینها همه در همین تهران زندگی میکنند؛ شهری که در آن، لامبورگینی ۲۵ میلیارد تومانی یا آپارتمان ۹۰۰ میلیارد تومانی به سادگی آب خوردن معامله میشود.
دولتها قبل از روی کار آمدن شعار حمایت از محرومین و فرودستان سر میدهند اما بعد حامی ثروتمندان میشوند. در واقع اول راهنما به چپ میزنند اما بعد با سرعت به راست میپیچند!
شهری تکهتکه شده
تهران انگار یک شهر نیست و چند شهر است با چند فضای کاملاً منفک و مجزا که هیچ همپوشانی خاصی با هم ندارند. در همان شهری که حیدر نمیتواند یک سقف در حاشیهها بالای سر فرزندانش داشته باشد، آپارتمانهای ۹۰۰ میلیارد تومانی در زعفرانیه و فرشته معامله میشوند و خریداران و معاملهگران آنها که مشخص نیست واقعاً در عمرشان کار کرده باشند، اصلاً نمیدانند که امثال حیدر هر چه کار میکنند باز هم زورشان به نان خالی و خانهای ۳۰ متری نمیرسد. نمیدانند که کارگران چطور با ماهی ۱۱ میلیون تومان حقوق زندگی میکنند یا به عبارت درستتر زنده میمانند که سالش میشود ۱۳۲ میلیون تومان و اگر خودشان و فرزندان و نوههایشان تمام عمر جان بکنند باز هم نه یک اتاق از آن آپارتمانهای لاکچری، که حتی سرپناهی ۵۰ متری در تهران هم نصیبشان نمیشود!
«محمدحسین روانبخش»، جامعهشناس، چند نمای نزدیک از این شهر دوقطبیشده را رو کرده است: «کنسرو خوراک گوشت آبدار مخصوص سگهای بالغ ۸۵۰هزار تومان، کنسرو مخصوص سگ با طعم مرغ و بوقلمون ۶۸۰هزار تومان، خوراک ویژه پروبیوتیک به همراه حشرات خشک شده مخصوص همستر ۵۲۰هزار تومان، یونجه معطر تهیه شده در کوههای آلپ و کاملاً طبیعی مخصوص جوندگان خانگی ۴۰۰هزار تومان، قلاده چرم طبیعی در سه سایز ۸۰۰هزار تومان و.... اینها قیمت برخی از محصولات موجود در یک فروشگاه حیوانات خانگی زنجیرهای (پتشاپ) در خیابان فرشته تهران است! به گونهای که پول چند وعده خوراک یک حیوان خانگی در شهر تهران، تمام درآمد ماهانه دستکم یک میلیون خانوار چهار نفره در همان شهر است».
نمایش عریان بیعدالتی در تهران
این نماهای نزدیک از شهر، چیزی جز بیعدالتی را به نمایش نمیگذارند. غذای حیوان خانگی پولدارها بیشتر از دستمزد ماهانه دستکم یک میلیون نفر در تهران است. از این یک میلیون نفر، خوشبختترینها آنهایی هستند که کارگر رسمی و بیمهشده به حساب میآیند و در بهترین حالت، تمام مزایای مزدی را میگیرند و حقوق ماهانهشان حدود ۱۱ یا ۱۲ میلیون تومان است!
این یک میلیون نفر در سختترین شرایط ممکن به سرمیبرند اما مجبورند نیروی کار خود را به ارزانترین قیمت و تقریباً به رایگان بفروشند و با این حال، دولت ارادهای برای بهبود وضعیت ندارد. دستمزد این کارگران اصلاح نمیشود، حقشان بر بازنشستگی پیش از موعد در حال نابودیست و محکوماند به جان کندن تا زمان پیری و ازکارافتادگی با دستمزد بیگاری و هزار شرط و شروط جدید برای چندرغاز مقرری بیمه بیکاریشان گذاشتهاند!
دوقطبی خطرناک به زیان اکثریت
این دوقطبی دردناک، به ضرر اکثریت و به نفع یک درصدیهاست. به گفته «بهرام حسنینژاد» فعال کارگری، ساختار دولت و وزارت کار به گونهای است که چهارنعل علیه کارگران میتازند آن هم در جامعهای که در آن اختلاف طبقاتی بیداد میکند.
حسنینژاد ادامه میدهد: آدمهایی که در آن فضای دیگر زندگی میکنند درکی از شرایط زندگی طبقات پایینتر ندارند. نمیفهمند میلیونها نفر فقط با ۱۰ میلیون تومان در ماه زندگی میکنند و نمیفهمند درد زندگی مشترک چند خانواده در یک خانه ۳۰ یا ۴۰ متری، چه درد سنگینیست.
دبیر اسبق انجمن صنفی کارگران معدن چادرملوی یزد، حذف طبقه متوسط را معلول دوقطبیسازی جامعه میداند و اضافه میکند: از کارگران غیرحداقلبگیر حقوقزدایی کردهاند و طبقه متوسط به کام مرگ فرو رفته است. شما تغییرات تخریبی قانون کار را ببینید. قرارداد سفیدامضا را به رسمیت شناختهاند یا میخواهند بازنشستگی پیش از موعد را قلم بگیرند تا کارگران مجبور به بردگی تا آخرین نفس شوند.
روانبخش: قیمت برخی از محصولات عرضه شده در فروشگاهها نشان میدهد پول چند وعده خوراک یک حیوان خانگی در تهران، تمام درآمد ماهانه دستکم یک میلیون خانوار چهار نفره در همین شهر است
این فعال کارگری تاکید دارد که در شرایط فعلی هر نوع دستاورد کارگری در معرض خطر قرار گرفته است: «هر چیزی که میتواند تکیهگاه کارگران برای بهبود وضعیت باشد، در حال نابودی و انقراض است. هر آنچه طبقه کارگر در صد ساله اخیر و در انقلاب به دست آورده، قرار است با رویکردهای تعدیلی از بین برود. مثلاً تعاونیها دستاورد انقلاب برای تامین مسکن کارگری بودند ولی حالا ببینید به کجا رسیدهاند؟! متاسفانه دولتها فقط قبل روی کار آمدن شعار حمایت از محرومین و فرودستان سر میدهند اما بعد حامی ثروتمندان و یکدرصدیها میشوند. در واقع اول راهنما به چپ میزنند اما بعد با سرعت به راست میپیچند!».
- 10
- 6