لباسهاي خيسِ آويزان بر حصارهاي زنجيري، ديوارهاي فروريخته، شيشههاي شکسته و بوي نا و کهنگي، تنها چيزي است که با ورود به فرودگاه مخروبهاي که حالا اردوگاه تعداد زيادي از پناهندگان يونان است، به آدمها هجوم ميآورد. تعدادشان بيش از ۶۲ هزار نفر است؛ پناهندگاني که بيشترشان افغان هستند و از مرزهاي سراسر بالکان، خودشان را به يونان رساندهاند و سوداي مهاجرت به کشورهاي اروپايي را داشتند.
حوالي ماه مارس ۲۰۱۶ بود که مرزهاي سراسري بالکان را بستند. دولتمردان کشورهاي اطراف با اين ايده که تعداد مهاجران بيش از حد انتظار و بهشدت غيرقابل کنترل شده است، تصميم گرفتند راه را بر آنها ببندند. آمار ارائهشده از سوي اداره کميسارياي عالي سازمان ملل متحد در امور پناهندگان در يونان نشان ميدهد از آغاز سال ۲۰۱۶ تا ۲۷ فوريه، چيزي نزديک به ۱۱۷ هزار مهاجر به جزيرههاي يونان وارد شدهاند. نتيجه تحقيقات ميگويد فقط در ماه فوريه تعداد پناهندگاني که از يونان عبور کردهاند تا خودشان را به کشورهاي غرب اروپا برسانند، نزديک ۵۰ هزار نفر بوده است.
همان روزها بود که کاتارينا کيتيچي، عضو اداره اطلاعات عامه کميساريايي عالي سازمان ملل متحد در امور پناهندگان در صحبت با خبرگزاريهاي مختلف اعلام کرد که از مجموع مهاجراني که راهي يونان شدهاند، ۳۶ درصد آنها کودکان، ۴۳ درصد مردان و ۲۱ درصد را زنان تشکيل ميدهند. بستن راه اما هيچگاه باري از دوش مشکلات آنها برنداشت و تنها حاصلش اين بود که همهچيز به طرز فاجعهآميزي بدتر شد.
حالا بعد از گذشت نزديک به چندينماه از آن تصميم کذايي، تعداد زيادي از آنها در مرز ايدومني آواره هستند، عدهاي در بندر پيرائوس، زير آسمان بيسقف، روزها را به شب ميرسانند و بقيهشان در مخروبههايي که نامش اردوگاه است، زندگي را از سر گرفتهاند. اينجا اردوگاه الينيکو است؛ فرودگاه مخروبهاي که روزگاري محل پرواز بوده و حالا نمادي است براي نمايش اسارت آدمهايي که از خاک خود دست کشيدهاند.
آنهايي که با هزار اميد روي آن قايقهاي کمجان، دل به آشفتگي درياي مديترانه سپردند و راهي شدند. اينکه چند هزار و حتي چند ميليون نفر از آنها در جريان مهاجرت از طريق درياي مديترانه، جانشان را به موجهاي دريا باختند، بماند. قصه آنهايي که زنده ماندند تا زندگي ديگري بسازند، حالا حکايت تلخي است که روزي صدبار با آن ميميرند و زنده ميشوند. پاتريک استريکلند، يکي از عکاسان خبرگزاري الجزيره است که تصميم ميگيرد چند روزي را مهمان اردوگاه الينيکو شود. ميرود که قصه زندگي پناهندگان آن اردوگاه را از نزديک ببيند و به زبان تصوير روايت کند. او ميگويد: «از در که وارد شدم، دو پسر افغان را ديدم که دو طرف يک ماشين مخروبه ايستاده بودند و انگار با هم واليبال بازي ميکردند. توپ را بيهدف براي يکديگر پرتاپ ميکردند. نه امتيازي در کار بود و نه بُرد و باختي. آنها مشغول انجام يک بازي بيپايان بودند.
بسياري از ساکنان الينيکو در چادر زندگي ميکنند زيرا درون ساختمان آنقدر خراب است که جاي نفسکشيدن هم ندارد.» لوسي کريگان، مسئول هماهنگي منطقهاي کميته بينالمللي نجات ميگويد: «نداشتن حس مالکيت به محل زندگي که نامش همان آوارگي است، ميزان خشم و سرخوردگي پناهندگان و مهاجران را در اردوگاه بيشتر ميکند. آنها هنوز بعد از گذشت چندينماه، هر روز با اين حس از خواب بيدار ميشوند که هيچ تعلقخاطري به هيچجايي ندارند؛ حسي مانند معلقبودن! اين حس بهشدت آزاردهنده است.» او در صحبت با خبرنگار الجزيره ميگويد: «مهم نيست قبل از فرار چه کسي بودند و چهکار ميکردند.
شايد قبل از اينکه تصميم به مهاجرت گرفته باشند، دکتري موفق، وکيلي خوب يا يک استاد دانشگاه بوده باشند اما وقتي پایشان را روي آن قايقها گذاشتند و راهي يونان شدند، از ديد بقيه با ديگران هيچ تفاوتي ندارند. همه، آنها را به يک چشم نگاه ميکنند و يک اسم مشترک دارند: پناهنده! اين موضوع علاوهبراينکه در حال روحيشان تأثير بسيار زيادي ميگذارد، سرگرداني غريبي ناشي از بيهويتي در آنها بهوجود ميآورد که کُشنده است. تمام اين افراد روزي که راهي يونان شدهاند، قطعا انتظارات زيادي از زندگي آيندهشان داشتهاند اما همهشان حالا در حال دستوپازدن هستند.»
آخرين خبرها از وضعيت پناهندگان و مهاجران، حاکي از آن است که وزارت مهاجرت يونان از اظهارنظر درباره شرايط اردوگاهها و ساير محلهاي اقامت آنها سر باز ميزند؛ اينها بخشي از روايت استريکلند از تصاويري است که از اردوگاه الينيکو گرفته است.
- 14
- 2