بهتازگي فيلمي از دو دختري كه چندي پيش در اصفهان خودكشي كردهاند، منتشر شده است. آنان در سرخوشي و مانند يك روز عادي از خودكشي سخن ميگويند. درباره اين فيلم كه سؤالات متعددي را در ذهن به وجود ميآورد، با «عباس عبدي»، جامعهشناس و تحليلگر، صحبت کوتاهی كردهايم.
وقتي اين فيلم را ميديديد، چه واكنشي در برابرش داشتيد؟
واكنش اوليهام تعجب شديد بود. باورم نميشد دو دختر نوجوان بخواهند براي خودكشي بروند و طوري به مرگ نگاه كنند كه انگار براي رفتن به تفریح و شادي ميروند. كاملا راحت و آرام با آن برخورد ميكردند. هنوز هم نميدانم اين واقعا فيلمي است كه آنان قبل از رفتن به خودكشي از خودشان برجا گذاشتهاند يا خير؟ شاید مربوط به روز دیگری بوده و نه روز خودکشی، چراكه اگر اينطور باشد، واقعا موضوع شگفتانگيزی است.
به نظرتان اين فيلم با شكلهاي مرسوم خودكشي فرق دارد؟
همانطور كه ميدانيد، خودكشي دلایل و انواع متنوع و مختلفي برحسب علت دارد. اميل دوركيم اولين كسي است كه در اين زمينه تحقيقات زيادي انجام داده و دستهبنديهاي مختلفي درباره خودكشي داشته است، اما واقعا نميدانم اين نوع خودكشي در كداميك از اين دستهها جا ميگيرد، چراكه ذرهاي استرس مورد انتظار را در فرد نميبينيم، كاملا با آرامش با مرگ برخورد ميكنند. قطعا نميتوان اين نوع خودكشي را با شكلهاي مرسوم مقایسه کرد كه فرد نميتواند با فشارهاي اطرافش خودش را هماهنگ كند و دست به خودکشی میزند. خودکشی سرخوشانهای بود اگر فیلم واقعیت را بازتاب دهد.
آيا واقعا با نسلي روبهرو هستيم كه اطلاعي از ويژگيها و خصوصياتشان نداريم؟
در ابتدا بايد بگويم پاسختان مثبت است، چون وقتي با چنين اتفاقي روبهرو ميشويم و نميتوانيم آن را بفهميم، پس نتوانستهايم اين نسل را بشناسيم، اما چيز ديگري در اين ميان وجود دارد كه ما را به ترديد مياندازد تا بهسرعت قضاوت نكنيم.
نكته اين است كه آيا اين رفتار خاص تبديل به يك روند شده است؟ يا يك پديده خاصي است كه در يك جا و در يك مورد اتفاق افتاده كه حالا بايد علل آن مورد خاص را شناسايي كرد؟ در حوزه اجتماعي نميتوانيم يك پديده را مصداق يك وضعيت و روند در نظر بگيريم، بلكه تكرارش بايد ما را نسبت به آن حساس و نگران كند. نكته ديگر اين است كه يكي از اين دو نفر زنده مانده است. اميدوارم حالش بهبود يابد و با او صحبت کاملی انجام شود و اين اتفاق تجزيه و تحليل شود تا بتوان ريشه اين اتفاق و عملكرد عجیب را شناسايي كرد.
به نظرتان چه نكتهاي سبب ميشود اين نياز را حس میکنند كه عملكرد غيراخلاقي خود را از منظر جامعه ضبط كنند؛ چه اين اتفاق قتل باشد - قتلي كه چهار دوست در يكي از شهرستانها انجام دادند و از لحظات جانسپردن مقتول فيلمبرداري كردند- چه خودكشي اين دو دختر در اصفهان؟
واقعا نميشود تحليل كرد چرا اين فيلم را ضبط كردهاند؟ حتي نميدانم اين فيلم چگونه منتشر شده است؟ اين فيلم يا بايد در اختيار خانواده باشد يا نيروي پليس. بالطبع خانواده نبايد درباره انتشار اين فيلم انگيزهاي داشته باشد. نيروي انتظامي هم طبق قانون حق ندارد اين كار را انجام دهد.
همين انتشار فيلم هم براي من مسئله است. فارغ از اين نكته به نظرم شهرت و تنوعخواهي ميتواند از عواملي باشد كه آنها اين فيلمها را ضبط كردهاند، اما همه اينها تحليلهایی فرضي هستند. از طرفي اصلا نميتوان آن قتلي را كه در كردستان رخ داده است، با اين فيلم خودکشی دختران مقايسه كرد، اینها كاملا متفاوت هستند. آنجور قتلها معمولا مرتبط با مسائل ناموسي است كه كاملا با اين اتفاق فرق دارد.
منظورم همين ماجراي ضبطكردن بود. اول بحث ماجراي بازي نهنگ آبي مطرح شد كه بعدا هم تكذيب شد. آيا به نظر نميرسد كه كلا جامعهشناسان، مسئولان، خانوادهها و... در برابر اتفاقهاي جديد بياطلاع و مبهوت هستند؟
این دو ضبط فیلم هم متفاوت است، حداقل در اهداف با هم فرق دارند، ولی ما با یک پدیده بسیار مهم مواجه شدهایم که ۴۰ سال پیش به مخیله هیچکس خطور نمیکرد و آن توانایی فرد برای تولید و توزیع متن و عکس و فیلم بهصورت همزمان برای همه جهان است. این قدرت وسوسهانگیز است، البته قرار نیست همه مردم وسوسه شوند، کافی است یک در هزار چنین شوند، در این صورت با موجی از اتفاقات عجیبوغریب مواجه خواهیم شد.
الان ظرفیت آن هست که همه آقای دوربینی شوند بدون اینکه نیازی به حضور در جلسه آقای قرائتی داشته باشند. بنابراین وضع جدید نوعی جلوزدن فناوری از قدرت انطباقپذیری انسان است و شاید ما دچار تأخر فرهنگی نسبت به فضای مجازی شدهایم. اگر مردم جوامع پیشرفته دچار این تأخر نباشند، ما به دلیل وضعیت رسانههای رسمی خودمان دچار آن شدهایم.
گيسو فغفوري
- 11
- 1