به گزارش جام جم آنلاین، بهار حالا یک دختر نوجوان است، اما خاطره آزار و اذیت های خسرو، راننده سرویسی که در کلاس سوم ابتدایی مسئولیت رساندن او از خانه به مدرسه و بالعکس را به عهده داشته رهایش نمی کند. آزار و اذیت هایی که در این سالها بارها و بارها در ذهن بهار جان گرفته و تکرار شده اند و در نهایت او را به مطب روانپزشک رسانده اند. اتفاقی که باعث فاش شدن راز بزرگ زندگی او شده؛ آزار و اذیت هایی که در این چند روز تیتر صفحه حوادث روزنامه ها شده و حالا کار را به شکایت خانواده بهار از این مرد ۶۴ ساله به مراجع قضایی رسانده اند.
ما موضوع این پرونده جدید قضایی را با دکتر جمال یونسی، آسیب شناس اجتماعی مطرح میکنیم و با این استاد دانشگاه به چرایی پنهان کاری این موضوع در قربانیان پرونده هایی می نشینیم که مُهر آزار و اذیت جنسی رویشان خورده؛ قربانیانی که سال ها موضوع تلخ آزار و اذیت را مثل یک راز از خانواده و اطرافیان خود مخفی کرده اند.
آقای دکتر در پرونده بهار چه عاملی بیشتر از همه جلب نظر میکند؟
مسئله ای که نه فقط در این پرونده بلکه در سایر پرونده های آزار و اذیت جنسی هم بطور مشترک ما می بینیم، بحث پنهان کاری است، یعنی قربانیان آزار جنسی به دلایل مختلفی این تجربه دردناک را از دیگران پنهان نگه می دارند.که مهمترین آنها حس شرم و گناه و ترس از طرد شدن توسط اطرافیان می تواند باشد .
ما این پنهان کاری را در پرونده بهار به وضوح می بینیم. این دختر از ۹ سالگی تا ۱۵ سالگی از این موضوع با کسی حرف نزده.
بله درست است این دختر با کسی حرف نزده اما هیچوقت هم این آزارها را فراموش نکرده. با اینکه قربانی این پرونده سن زیادی نداشته یعنی در حقیقت یک کودک بوده که مورد آزار قرار گرفته ، اما این آزارها در ذهنش هیچوقت کمرنگ نشده اند تا جایی که باعث پریشانی روانی او شده اند و در نهایت او را به روانشناس رسانده اند. ما به طور مشترک می توانیم به اختلال هایی مثل افسردگی، ترس، اضطراب ، احساس گناه و گوشه گیری در افرادی مثل بهار اشاره کنیم.
ریشه های این پنهان کاری به کجا می رسد؟ شما در صحبت هایتان به حس شرم و گناه و ترس از طرد شدن اشاره کردید، بجز اینها دلایل دیگری هم وجود دارد؟
دلایل زیادی می تواند باعث این پنهانکاری شود که این دلایل با توجه به شخصی که مورد آزار قرار می گیرد در چه گروه سنی ای قرار دارد متفاوت است. اما به طور کلی حس شرم و گناه و ترس از طرد شدن در همه گروه ها مشترک است. با این حال در افرادی که در کودکی مورد آزار و اذیت قرار می گیرند، ما خیلی وقت ها می بینیم که آنها اصولا درک درستی از اینکه مورد آزار قرار گرفته اند ندارند، وقتی این تصور در ذهن شان وجود ندارد، بحث گله و شکایت هم برایشان مطرح نمی شود. اگر بخواهم واضح تر توضیح بدهم باید بگویم که تجربه جنسی برای بچه ها تجربه مبهمی است، بچه ها از کیفیت عمل جنسی اطلاعی ندارند، اگر هم چیزی بدانند خیلی مبهم است، آنها بعد از این اتفاق دچار یک سردرگمی عجیب می شوند. گرچه از همان ابتدا به این درک می رسند که ماهیت این عمل نادرست است اما فقدان آگاهی باعث می شود که سکوت کنند.
در بازخوانی صحبت های قربانی این پرونده، بحث تهدید راننده سرویس هم مطرح بوده،این تهدید هم می تواند عامل سکوت باشد؟
قطعا همین طور است. تهدید حتی در افراد بزرگسال باعث پنهانکاری می شود چه برسد به بچه ها . در پرونده ای مشابه که برای یک دختر ۱۸ ساله اتفاق افتاده بود، خاطرم است که فرد متجاوز ، قربانی را تهدید کرده بود که اگر از ماجرا به کسی چیزی بگویی آبروی خانواده ات می رود و شوهرخواهرت ، خواهرت را طلاق می دهد و مادرت خودش را می کشد. در این پرونده هم ، به گفته بهار، راننده سرویس او را تهدید کرده بوده که اگر از این موضوع با کسی حرفی بزند، پدرو مادرش را می کشد. نکته اینجاست که آسیب روانی وارد شده به قربانیان آنقدر زیاد است که در بیشتر موارد مغلوب این تهدیدها می شوند و سکوت می کنند.
شما به این موضوع اشاره کردید که تجربه جنسی برای بچه ها تجربه مبهمی است، اگر قرار است در این زمینه به بچه ها اطلاعاتی داده شود، این آگاهی چطور باید صورت بگیرد؟
آگاهی در اینجا به معنی هشدار است، به معنی خودمراقبتی است، ما به کودکان باید هشدار بدهیم که چه خطراتی می تواند آنها را تهدید کند، یعنی همانطور که آنها را از خطرات عبور از خیابان و تصادف با ماشین و ...یا سقوط از ارتفاع و ...آگاه می کنیم، در این زمینه هم باید آنها را آگاه کنیم ، که متاسفانه فکر می کنم خانواده های ما در این مورد ضعیف عمل می کنند و این موضوع را یک خط قرمز می دانند درحالیکه این طور نیست.
کودک باید درباره اندام های جنسی اش اطلاعات داشته باشد و بداند که هیچ کسی، چه غریبه و چه آشنا حق ندارد به محدوده اندام های خصوصی او وارد شود. در اینجا خانواده باید خطرات را به کودکش گوشزد کند و کودک باید مطلع باشد که حریم ممنوعه بدنش کجاست. درحالیکه متاسفانه ما بارها در پرونده های مختلف دیده ایم که کودک به خاطر آگاهی نداشتن، هیچ سازوکاری هم برای دفاع از خودش ندارد و آنقدر این عمل برای او مبهم است که او را در موقعیت یک شوک روانی شدید قرار می دهد. درحالیکه وقتی به کودک در این باره آگاهی داده می شود ، ماهیت آزار را درک می کند و بهتر می تواند درباره آن تصمیم گیری کند، درحالیکه اگر آگاهی نداشته باشد، این اتفاق نمی افتد. البته باید دقت کنیم که اطلاعات به اندازه در اختیار کودک قراربگیرد، چراکه ارائه اطلاعات بصورت شتاب زده و ناشیانه هم می تواند مشکل ساز شود.
اگر کودکی قربانی آزار جنسی شد، خانواده اش باید چطور رفتار کند؟
مساله اول رسیدگی به وضعیت روانی فرد قربانی است، قربانیان آزارهای جنسی شدیدا آسیب پذیر هستند و باید مورد حمایت قرار گیرند، آنها بعد از این اتفاق با یک احساس گناه شدید زندگی می کنند و باید این احساس گناه از بین برود. مسئله بعدی بحث شکایت است ، این موضوع نباید مخفی نگاه داشته شود، مخفی نگه داشتن این موضوع مُهر تاییدی است به گناه کار بودن فرد قربانی و این صحیح نیست، قربانی، مقصر حادثه نبوده و ما باید از او حمایت کنیم. تاکید می کنم که پنهان نگاه داشتن این موضوع از سوی خانواده ها ، روند آسیب را در فرزندشان شدید تر می کند.
مینا مولایی
- 17
- 1