ايرانيان در ليست عصبانيترين كشورهاي جهان قرار گرفتهاند. از سوي ديگر حسن قاضيزاده هاشمي، وزير مستعفي بهداشت، درمان و آموزش پزشكي سال گذشته اعلام كرد: «طي ۲۶سال گذشته شیوع بيماري افسردگی در ایران دو برابر شده است و افسردگی رتبه چهارم را به خود اختصاص داده است. ۱۶.۸ درصد زنان و بیش از ۱۰ درصد مردان ايراني دچار بيماري افسردگي هستند». طبيعتا پيرو مشكلات رواني «خشونت» نيز افزايش خواهد يافت.ديروز نهمین همایش علمی سالانه سلامت روان و رسانه به همت کرسی یونسکو و انجمن علمی روانپزشکان ایران در سازمان جمعيت هلال احمر برگزار شد تا بررسي دقيق تري از آخرين وضعيت خشونت ميان ايرانيان داشته باشد.
دکتر احمدعلی نوربالا، روانپزشك در اين همايش آمارهاي تكاندهندهاي را درباره خشونت در جامعه اعلام كرده و ميگويد: «خشونت در جهان رو به افزایش است و در ایران عامل خطر خشونت، بیشتر خانگی است. ۵۰ درصد خشونتها در ايران خشونتهاي كلامي است و افرادي كه خشونتها را اعمال ميكنند از سلامت رواني كافي برخوردار نيستند».
وي با اشاره به اين كه ممكن است خشونت بين فرد با خانواده يا جامعه باشد، به تعريف خشونت پرداخته و تاكيد ميكند: استفاده عامدانه از زور يا براي تهديد عليه شخص يا گروهي از افراد، منجر به جراحت يا زيان روانشناختي در افراد ميشود. خشونت ممکن است بین فرد یا خانواده یا اجتماع باشد، همچنین از نظر ماهیت میتواند جنبه فیزیکی یا عاطفی داشته باشد. پرخاشگري رفتاري براي صدمه زدن جسمي يا زباني به افراد به قصد نابود كردن دارايي ديگران انجام ميگيرد و منجر به بروز آسيبهاي جسمي ميشود.
خشونت ۲۳ درصدي ايرانيان در خانواده
اين روانپزشك به رتبهبندي خشونت در جهان و تهران پرداخته و ميافزايد: «حدود ۲۳ درصد مردم رفتار خشونت آمیز در خانواده دارند و زنان تنها ۲۲درصد اقدامات پرخاشگرانه و خشونتآمیز را در خانواده خود انجام میدهند. حدود ۲۱ درصد مردم تهران تجربه رفتار خشونتآمیز در خانه را داشتهاند و به طور کلی خشونت خانگی در کشور حدود ۲۳ درصد است». اما اين خشونت در تمام كشور يكسان نيست . نوربالا به تفكيك آن پرداخته و اعلام ميكند: «اگر بخواهيم استانها را تفكيك كنيم، استانهای لرستان، ایلام و کرمانشاه بیشترین و استان قم کمترین میزان خشونت خانگی را به ثبت رساندهاند».
وي در تشريح علل خشونت در ايران، تاكيد ميكند: «بیشتر ما در انتقال مطلب و مفهوم به ویژه موضوع مخالف نظرمان مهارت كمي داريم. این کم مهارتی در برخورد با خانواده، جامعه و دنیا خود را نشان ميدهد كه نه در شأن ایرانیت و نه در شأن اسلامیت است و در حقيقت قابل گذشت نیست». وي با تاكيد بر اين كه خشونت یکی از آفتهای برجسته فرهنگی و سرمنشاء خشونتهاي ديگر است، ميافزايد: «نحوه بيان برخی از احزاب و گروههاي سياسي، منابع، تربیون ها، و حتي شخصیتهای مهم تحلیلگر با خشونتهاي کلامی همراه است. اين خشونت یک آفت محسوب ميشود».
به جامعه استرس وارد نكنيد
آمارها به گفتههاي نوربالا ختم نميشود. نهادهاي حمايتي همچون سازمان بهزيستي، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، انجمنهاي روانپزشكي و... هم آمارهاي خود را دارند. از جمله اين آمارها «شروع ۷۵درصد اختلالات رواني در كمتر از ۲۴ سال است» كه توسط حبیب ا... مسعودی فرید، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کشور اعلام شده است.همچنین ۵۰ درصد اختلالات روانی در سنین زیر ۱۴ سال در کشور شروع می شود که باید این مساله مورد توجه قرار گیرد».
معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با اشاره به ضرورت ارتقای سلامت روان افراد جامعه و هزينه بيشتر در در حوزه پیشگیری ميگويد: «در حال حاضر چهار درصد بودجه سلامت در این حوزه صرف میشود اما کافی نیست. به نظر ميرسد ترویج گفتمان به ویژه گفتمان عاری از خشونت در جامعه ضرورت دارد و بايد با انجام اقدامات پیشگیرانه گفتمان عاری از خشونت در جامعه را ترویج کنیم».
وی با تاكيد بر اين كه بايد محيطهاي دوستدار خانواده ايجاد كنيم و مهارتهاي زندگي را آموزش دهيم، ميافزايد: «۹۶ درصد مراکز خدمات سلامت در کشور خدمات سلامت روان را به عموم ارائه می دهند. در سیاستهای کلان باید روی عواملی که باعث خشونت و اختلالات رواني میشوند، بيشتر تمركز كرده و در جهت پيشگيري از بروز اختلالات رواني سرمایهگذاری کرد».
وي با تاكيد بر اين كه نباید استرس زیاد را به خانواده ها در کشور وارد کنیم، ميگويد: «خانوادههایی که در دهکهای پایین جامعه یا در حاشیه شهرها زندگی میکنند، بیشتر در معرض خشونت هستند و باید حساسیت بیشتری نسبت به این خانوادهها وجود داشته باشند.مسعودی فرید با بيان اين كه بيش از يك ميليون تماس در سال ۹۷ با اورژانس اجتماعي تماس گرفتهاند، ميافزايد: «امسال تاکنون ۸۲۵ هزار کودک از طریق اورژانس اجتماعی در مراکز بهزیستی پذیرش شدند. بیشتر این کودکان به دلیل اعتیاد والدینشان مورد خشونت خانگي قرار گرفته بودند. بايد ارتباط پایدار و ایمني برای زنان و کودکان کشور ايجاد كنيم و در راستاي از بين بردن هنجارها و باورهای نادرست فرهنگی و اجتماعی در مورد خشونت و نحوه تعامل با همسر و فرزندان قدم برداريم».
ترك محل كار ۱۹درصد زنان به دليل آزار جنسي
خشونتهاي رفتاري تنها به كلام و زد و خورد جسمي محدود نيست و آزارهاي جنسي نيز گونه اي ديگر از خشونتهايي است كه در جامعه رواج دارد. ناهيد خداكرمي، عضو شوراي شهر تهران در مورد خشونتهايي كه عليه زنان رخ ميدهد، معتقد است بیشتر آزارهای جنسی زنان گزارش نمیشود. او تاكيد ميكند: «گاهی زنان فقط تصور میکنند که مورد تبعیض جنسی قرار گرفتهاند در حالی که ممکن است تبعیضی رخ نداده باشد اما برخی مواقع نيز تبعیض جنسیتی براساس تجربه زنان است.
ممکن است آزارها از نوع آزارهاي کلامی، غیرکلامی، فیزیکی یا جنسی باشد اما بیشتر موارد، خانم ها از آزارهای جنسی کلامی رنج میبرند. ۶٠ درصد از زنان بر اين باورند كه در محیط ناسالمی کار میکنند و ١٩درصد هم به دلیل آزارهای جنسی مجبور به ترک محل کار خود میشوند. در مجموع بايد گفت كه ۶۴ درصد از خشونتها در محیط کار، کلامی است. عضو شورای شهر تهران به شرايط زناني كه آزار ديدهاند پرداخته و ميافزايد: «متاسفانه بسیاری از موارد فرد آزار دیده مورد قضاوت قرار ميگيرد و به او برچسب میخورد. به همین دلیل افرادي كه قرباني آزار هستند، آسيبي كه ديدهاند را بيان نميكنند.
خداكرمي به یک تحقیق جهانی در سال ٢٠١۵ اشاره كرده و ميگويد: «طبق اين تحقيق از هر سه زن در گروه سنی ١۵ تا ٣۴ سال، یک نفر مورد آزار جنسی قرار گرفته است. بنابراين بايد با توانمندسازی زنان، تقویت شایسته سالاری، توزیع عادلانه فرصتها و اصلاح نگرش درباره تفاوتهای جنسیتی در جامعه شرايطي فراهم كرد كه زنان به راحتی و با قاطعیت به تقاضاهای آزاردهنده «نه» بگویند و با خواستههای مغایر قانون و اخلاق برخورد کنند.
دختران قرباني، پسران قلدر
خشونت علاوه بر فضاهاي حقيقي و واقعي در فضاهاي مجازي هم موج ميزند و به دنبال قرباني ميگردد. بسياري از كساني كه خجالتي هستند، در اين فضاها بهتر نمود پيدا ميكنند چرا كه طرف مقابل خود را نميبينند. از سوي ديگر در فضاي مجازي فريبهاي بسياري هم دارد، چرا كه شخصيتها مجازي است نه حقيقي. کتایون رازجویان، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی درباره خشونتهاي مجازي به تحقيقي اشاره ميكند كه گروه هدف آن ۵۰۵ دانشآموز دبيرستاني (۲۱۲ دانشآموز دختر و ۲۹۳دانشآموز پسر) است.
وي در تشريح نتايج اين تحقيق ميگويد: «۳۴درصد دانشآموزان قربانی خشونت مجازی شدهاند. ۴۶درصد شاهد خشونت بودند و ۲۷ درصد از دانشآموزان مرتکب خشونت علیه دیگران شدند. دختران بیش از پسران قربانی خشونت و قلدری مجازي هستند و پسران معمولا بیشتر به قلدری ميپردازند».عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به اين كه هم قربانیان خشونت مجازی و هم کسانی که خشونت را مرتکب میشوند، به كمك نياز دارند، به قانون ميگويد: «باید بستري فراهم كنيم كه قربانيان بتوانند خشونتي را كه متحمل شدهاند، بيان كنند. چرا كه بسیاری از افرادی که اقدام به خشونت عليه ديگران ميكنند، خودشان قربانی هستند.
سکوت شاهدان خشونت مجازی بايد شكسته شود، چرا كه شاهدان خشونت و جامعه باید از قربانيان در مقابل خشونت در فضای مجازی و نفرت پراکنی حمایت كنند. اين حمايتهاست كه از گسترش خشونت مجازي پيشگيري ميکند». وي به باورهاي غلط درباره استفاده از موبايل، تبلت و اينترنت اشاره كرده و ميافزايد: «نبايد موبایل فرزندانمان را خاموش يا دسترسی به فضای مجازی آنها را محدود كنيم. چرا كه مشکلات حل نخواهد شد، بلکه واقعیت این است که همه ما مصرف کننده اینترنت هستیم و باید برای حضور مفید و صحیح در این فضا آموزشهای لازم را ببینیم.
نوجوانان در این فضا رشد کردهاند پس بايد ياد بگيرند كه چگونه ميتوانند يك شهروند خوب باشند و پيامدهاي يك پيام آنها چه خواهد بود. چرا كه پيام را يك نفر ميفرستد اما احتمال دارد كه چندين نفر آن را فوروارد كنند. فرزندانمان بايد بدانند كه در عين مراقبت از خود، چگونه از فضاي مجازي بهره ببرند. بنابراين بايد سواد رسانهای خود و فرزندانمان را ارتقا دهيم.»
اين عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی به نقش معلمها و مدرسه هم اشاره كرده و تاكيد ميكند: «معلمها گروه هدف خوبی برای قربانی شدن هستند. به همين دليل بايد هم آموزش ببینند و هم آموزش بدهند. آموزش و پرورش برای کلاس دهم و یازدهم دو کتاب سواد رسانهای را در دروس اين دوره تحصيلي گنجانده است. در وهله اول كلاس دهم و يازدهم براي يادگيري سواد رسانهاي بسيار دير است. از سوي ديگر ميتوان گفت كه در این کتابها تقريبا اشارهای به خشونت مجازی نشده است.
پس دانشآموزان از كجا یاد بگیرند که چگونه در فضای مجازی مراقب خود باشند یا به دیگران آسیب نرسانند؟ مدارس برای مصونيت بيشتر دانشآموزان از آسیبهای فضای مجازی، باید با اولیای دانشآموزان و پلیس فتا در ارتباط باشند.متاسفانه بسیاری از والدین به كم بودن سواد مجازی خود نسبت به فرزندانشان اعتراف ميكنند، در حالي كه اين نوعي سهلانگاري است و امروزه داشتن سواد مجازي لازم است و باید اطلاعات لازم را به سرعت كسب كنند و همگام با فرزندان خود پیش روند».زنگهاي هشدار يكي پس از ديگري به صدا ميآيند.
با اين حال هنوز عزمي براي درمان اختلالات رواني جزم نشده است و بيمههاي درماني حاضر نيستند، داروهاي روانپزشكي و رواني را تحت پوشش قرار دهند. مسلما اكثر قريب به اتفاق افرادي كه با مشكلات و بيماريهاي رواني دست به گريبانند، استطاعت مالي براي تامين هزينه داروهاي رواني را ندارند و بيماريها حادتر ميشود. تا اقدام بنيادين، چرخ سيكل معيوب شيوع بيماريهاي رواني همچنان خواهد ميچرخد.
- 13
- 3