در حالی مردم برای تخلیه استان خوزستان که در معرض سیلابهای بیامان قرار گرفته است مقاومت میکنند که گفته میشود خطر سیلاب برای استان خوزستان بیش از سایر استانهاست. وجود رودخانههای متعددی همچون کارون، کرخه، مارون و سایر رودخانههای استان و سرریز شدن سیلاب استانهای همجوار، خوزستان را در وضعیت بحرانی قرار داده است.
سدهای استان به گفته مسئولان احتمال سرریز شدن دارد و حتی همجواری با خلیجفارس و مواج پیشبینی شدن آن، شرایط خطر را برای خوزستانیها صد چندان کرده است. با اینحال نباید از نظر دور داشت که چند سال گذشته، سالهای سختی برای سراسر کشور بوده است، سالهایی که از یکسو تحریم و فشارهای اقتصادی بر مردم فشار وارد کرد و از سوی دیگر مخاطرات طبیعی همچون سیل و زلزله و دیگر حوادث طبیعی امان مردم را برید.
در همه این مشکلات نیز نیز مردم پا به پای دستاندرکاران تلاش کردند تا با ایجاد روحیه امید و همدلی شرایط بحرانی و سخت را پشت سر بگذارند. حالا اما در ابتدای سال ۱۳۹۸ سیل و سیلاب و برخی از سهل انگاریها در رعایت قوانین و ضوابط ساخت و ساز هم در بخش عمرانی و هم سازهای و هم واحدهای مسکونی، اثرات ناشی از سیلاب را دو چندان کرده است.
پیشتر بخشی از بدنه متخصص جامعه همچون جامعهشناسان نسبت به جلب اعتماد عمومی توصیههایی کرده بودند که بهنظر میرسد چندان مورد اقبال قرار نگرفت. با این حال، به گفته برخی از جامعهشناسان بخش عمدهای از مشکلات ناشی از سلب اعتماد عمومی در عمل نشدن به وعدههایی است که به مردم در بحرانهای بیشماری داده شده است؛ وعدههایی که بعضا جامه عمل نپوشیدند و حالا نتایج آن به سلب اعتماد عمومی منجر شده است.
اعتماد عمومی خدشهدارشده است
در همین ارتباط سعید معیدفر جامعهشناس به «آرمان» گفته است: سلب اعتماد عمومی متاسفانه واقعیتی است که در طی سالیان و با عمل نشدن به وعدههایی که داده شده رقم خورده است. از دید ما جامعهشناسان زمانیکه معادلهای چند مجهولی است قابلحل است اما وقتی معادلهای سراسر مجهول باشد و معلومی نداشته باشد امکان حل آن عملا غیرممکن است.
عوارض جبران ناپذیر بیاعتمادی
این جامعهشناس ادامه میدهد: سالهای سال است که هشدارهایی که عموما از سوی جامعهشناسان و منتقدان داده میشود و راهکارهایی که گروههای متخصص عنوان میکنند، نادیده گرفته میشود. در عینحال، رسانه ملی و رسانههایی که رابط بین مردم با دستاندرکاران هستند همواره به جای بیان واقعیتها و سعی در حل مشکلات، به بیان برخی از مطالبی پرداختهاند که موردنظر بخش عمدهای از مردم نبوده است و همین سهلانگاریها به نتایجی ختم شده است که امروز شاهد هستیم به رغم تذکرات بیشماری که برای تخلیه استان خوزستان و سایر شهرها و روستاهاداده میشود، بخشی از مردم آن را نادیده میگیرند و در برابر آن مقاومت میکنند.
وی خاطر نشان میکند: شاید قطع ارتباط واقعی مردم و بیان نکردن خواستهای به حق آنها دلیلی باشد بر سلب اعتماد عمومی. به واقع نادیده گرفتن درخواستهای به حق جامعه به سلب اعتماد عمومی میانجامد و این واقعیتی غیرقابل انکار و بدیهی است. معیدفر توصیه میکند: بیان دقیقی از واقعیتهای موجود، استفاده بهینه از ظرفیتهای تخصصی و نخبگان، نظارت بر عملکردهایی که مستقیما با زندگی مردم در ارتباط است میتواند به ترمیم بخشی از زخمهایی که طی سالیان بر بخشی از بدنه جامعه وارد آمده است، بینجامد. ولی قطعا این موضوع، زمانبر است. این جامعه شناس تصریح میکند: پذیرش مصیبتهای دائمی و زندگی همواره دشوار برای انسان امروزی بسیار دشوار است.
وقتی آسیب دیدگان از سیل و سایر حوادث طبیعی این تصور را دارند که سرمایه اندوخته شده آنها که با مرارت نیز همراه بوده است به آنها بازگردانده نمیشود، انتخابشان ماندن در خانه هایشان که زمانی مامنی بر دردهایشان بوده است، خواهد بود.
امان از وعدههای توخالی
وی به زبان راندن مکرر وعدهها را و عمل نشدن به وعدهها را دلیلی بر بیاعتبار شدن تدریجی وعده دهندگان برمیشمارد و میگوید: وقتی وعده دادن و عمل نکردن به وعدهها امری رایج میشود، بیآنکه نظارتی بر آنها باشد، بیاعتبار شدن نتیجهای طبیعی و منطقی است که میتوان انتظار داشت. معید فر با اعلام اینکه جامعه آیینهای از آنچه است که به آن تابانده شده، توضیح میدهد: ماجرای امروز برخی ماجرای چوپان دروغگوست. وعدههای توخالی داده شد و آنقدر رسانه ملی تکرار کرد که دیگر افراد به هم اعتمادی ندارند، این هم نتیجهاش که در شرایط بحران، مردم جان خود را نادیده میگیرند. وی در پایان با انتقاد از به حاشیه راندن برخی از نخبگان و منتقدان، بیاعتمادی را محصول عملکرد دستاندرکاران برمیشمارد.
- 16
- 5