کودکان اولین قربانیان آسیبهای اجتماعی هستند و شاید به همین دلیل است که هر وقت پای یک آسیب اجتماعی به میان میآید کودکان زیادی در خلل آن قربانی میشوند! فاصله گرفتن از دوران کودکی در سنین کودکی و پرداختن به رفتارهای بزرگسالان در این سنین آبستن بزرگترین آسیبهای اجتماعی است چرا که کارشناسان بر این باورند که خشت اول زندگی هر فرد در کودکی گذاشته میشود، این در حالی است که ما شاهدیم در حال حاضر خیلی از والدین سعی دارند به دلایل واهی کودکانشان را از سنین کودکی دور کنند و شخصیت آنها را وارد دنیای بزرگسالی کنند!
بزرگسالی در سن کودکی
چند وقت پیش در برنامه عصر جدید شاهد بودیم که دختر بچه ای برای نقاله خوانی و نمایش استعدادش به این برنامه آمد اما در خلال برنامه شاهد بودیم که نوع رفتار و عملکرد این دختر بچه با دنیای کودکان فاصله زیادی دارد! حتی داوران این برنامه نیز متوجه این موضوع شدند و بر آن صحه گذاشتند چرا که متاسفانه این کودک باز هم مورد تشویق قرار گرفت!
از طرف دیگر فضای مجازی پر شده است از تبلیغات آتلیههایی که کودکان را برای تبلیغاتشان انتخاب کردهاند و همین موضوع کودکان را از کودکی به سمت و سوی بزرگسالی سوق میدهد! کودکانی که در همان سن کودکی مجبورند ژستهای بزرگسالانه ای که در برخی از موارد نیز مصداق سوء استفاده جنسی و استفاده ابزاری از آنها به شمار میآید، انجام دهند! در اینکه رفتار این آتلیهها خارج از عرف و ناقض حقوق کودکان است و باید با آنها برخورد شود هیچ شکی نیست اما موضوع حائز اهمیت این است که خانوادهها چطور اجازه میدهند کودکانشان در همین سن پایین وارد دنیای بزرگسالی شوند!؟
این کودکان روز به روز از دنیای کودکیشان بیشتر فاصله میگیرند و در برخی موارد دیده میشود که خانوادهها حتی از این موضوع خوشحال هم هستند! برای بررسی بیشتر عواقب و آسیبهای این موضوع با جعفر بای، آسیب شناس اجتماعی به گفت و گو نشستیم .
این بزرگترین خطایی است که در تربیت کودکان وارد میشود
بای معتقد است: «فرآیند رشد دارای مواردی است که باید بر اساس شرایط رشد مسیر خود را طی کرده و مختصات لازم برای آن لحاظ شود تا شاهد فرآیند رشد واقعی باشیم؛ اما متاسفانه چند سالی است که در کشور ما این فرآیند رشد به دلیل رفتارهای خانواده دچار اختلالاتی شده است؛ خانوادهها به دلیل تعجیل در رشد شخصیتی فرزندانشان آنها را وارد دنیایی میکنند که با بحرانهای زیادی همراه است، از آنجایی که خانوادهها نمیتوانند رشد جسمانی فرزندانشان را افزایش دهند بنابراین از بعد شخصیتی رشد آنها را مورد تعجیل قرار میدهند! این بزرگترین خطایی است که در تربیت کودکان وارد میشود چرا که عجله در فرآیند رشد بچهها را با آسیبها جدی روبه رو میسازد! یکی از دلایل این موضوع میتواند ژستهایی باشد که خانواده سعی دارند در رابطه با فرزندانشان به دیگران نشان دهند! این موضوع سبب به وجود آوردن ارزشهای کاذب میشود که در بزرگسالی کودک را دچار بحران میکند، چشم و هم چشمی سبب شده تا خانوادهها برای اینکه بچههای شان را بیشتر در معرض نمایش قرار دهند آنها را از دوران کودکی جدا کنند و به سمت دنیایی سوق دهند که نه دنیای کودکی محسوب میشود و نه دنیای بزرگسالی! همین موضوع سبب میشود تا کودک نه از کودکی خود لذت ببرد و کودکی کند و نه دنیای بزرگسالی اش را آن طور که باید داشته باشد.»
روند رشد، یکی از مهمترین موضوعات جامعه محسوب میشود
این آسیب شناس افزود: «همانطور که میدانیم رشد حتی در عرصه اقتصادی نیز باید در روند درست پیش برود تا منجر به رشد درست فرهنگی و اقتصادی شود، بنابراین روند رشد یکی از مهمترین موضوعات جامعه محسوب میشود،جهش در فرآیند رشد باعث تاخیر در یادگیری فرهنگی میشود و این موضوع بحرانهای زیادی را برای نسل آینده به وجود میآورد! متاسفانه این روزها بچهها قربانی خواستههای خانوادهها میشوند، دوران کودکی لازم است که به درستی و با دقت طی شود تا روند رشد دچار چالش نشود. همان خاطره بازیها و یاد گیریهایی که در بازیهای کودکان اتفاق میافتد زیرساختهای شخصیتی فرد را به وجود میآورد. جهش در فرآیند رشد کودکان سبب میشود تا آنها در بزرگسالی توانمندیهای لازم را برای زندگی نداشته باشند، این کودکان هم از نظر جسمانی دچار آسیب میشوند و هم از نظر روحی و روانی و شخصیتی دچار چالش میشوند.»
ابرعقدهها در بزرگسالی
او تصریح کرد:« این نوع دید خانوادهها نه تنها در کودکان بلکه در جوانان هم این روزها دیده میشود، جوانهایی که به دلیل خواستههای خانواده شان راهی که خودشان میخواستند را انتخاب نکردند و این دقیقاً نشات گرفته از تصور غلطی است که خانوادهها دارند و فکر میکنند که این رفتارها لازمه تربیت است ولی نمیدانند که ضربههای مهلکی را به کودکان و جوانان وارد میکنند که سبب به وجود آمدن ابر عقدهها در بزرگسالی میشود، متاسفانه کودکانی که دچار چنین چالشهایی در دوران کودکی هستند و روند رشد خود را آنطور که باید طی نکردند در بزرگسالی حسرت روزهای کودکی را میخورند! بارها دیده شده که کودکان و نوجوانانی علاقه به مسائل هنری داشتهاند به خواسته خانواده پا در راهی گذاشتهاند که هیچ علاقه ای به آن نداشتهاند و این بزرگترین جنایت در حق کودکان و نوجوانان است! این موضوع شاید در رابطه با جوانان و راههای غلطی که به آنها نشان داده میشود جبران پذیر باشد و جوان بتواند در دوره دیگری از زندگی خود به علایقش بپردازد اما در رابطه با کودکان قابل جبران نیست! چون جامعه نمیپذیرد که فرد به دوران خردسالی برگردد و برای خود فرد نیز این امکان وجود ندارد! اگر بخواهیم درجه آسیب رسانی این نوع نگاه را اندازه گیری کنیم قطعاً خانوادهها برای این کودکان جرم و جنایتی را مرتکب شدهاند که غیر قابل بخشش و غیر قابل جبران است!»
تفاخر اجتماعی یا جنایت!؟
بای تاکید کرد: «متاسفانه این نوع نگاه بیشتر در خانوادههای تحصیلکرده نیز دیده میشود و خانوادهها به غلط این کار را یک تفاخر اجتماعی میدانند. بارها دیده شده که همین خانوادهها به جای این که اجازه دهند کودکشان کودکی کنند آن را به کارهایی وا میدارند که از دوران کودکی فاصله بگیرند! از آنجایی که کودک در این نوع کارها مورد تشویق قرار میگیرد در همان دوران کودکی سعی دارد برای تشویق بیشتر این رفتار را بیشتر انجام دهند تا توسط خانواده مورد تایید بیشتری قرار بگیرد، اما واقعیت ماجرا این است که این رفتارها با خلق و خوی کودکی فاصله دارد و در واقع آسیبهای بسیاری را به کودک وارد میکند که عوارض آن در بزرگسالی مشخص میشود.»
خدا روزی را نیاورد که خشت اول کج گذاشته شود
او افزود: «بارها یک سری رفتارهای غیر طبیعی از بزرگسالان دیده ایم که اگر روانکاوانه ریشه این رفتارها را جست و جو کنیم درخواهیم یافت که متاسفانه ریشه در دوران کودکی دارد و فرد نتوانسته است که کودکی کند و آن فضای شیرین کودکانه را تجربه کند، به همین دلیل این اختلالهای رفتاری در بزرگسالی از او سر میزند! آسیبهای روحی و روانی و شخصیتی در این نوع رفتارها به شدت دیده میشود ولی از آنجایی که این آسیبها در بزرگسالی خودشان را نشان میدهند در کودکی خانوادهها فکر نمیکنند که رفتارشان غلط و اشتباه است تا آن را تصحیح کنند، به رفتار غلط شان ادامه میدهند و آسیبهای جبران ناپذیری را به کودکانشان وارد میکنند. جهش در روند رشد کودکان سبب میشود تا با ابرچالشهایی روبهرو شوند و این چالشها در بزرگسالی خود را چنان به نمایش میگذارند که در برخی از موارد حتی روانشناسان و روانکاوها هم نمیتوانند آنها را درمان کنند. به قول فروید کودکی آنقدر دارای اهمیت است که میتوان گفت کودکی پدربزرگ بزرگسالی است؛ اهمیت دوران کودکی از اهمیت دوران بزرگسالی نیز بیشتر است، چون کودکی خشت اول زندگی هر فرد است و خدا روزی را نیاورد که خشت اول کج گذاشته شود.»
- 19
- 3