چند روزِ پیش همین تتلیتیها بیش از ۱۶میلیون کامنت پای یک پست اینستاگرامی تتلو ثبت کردند. چیزی بیش از دو برابر رکورد پیشین که متعلق به کیم کارداشیان بود. البته این که چیزی نیست! تتلو الگوی تمامعیار هوادارانش بهشمار میرود. تتلیتیها هم برای امیرشان هر کاری انجام میدهند.
ماجرای «بغ بغو» کردن همین هواداران مجازی در اینستاگرام، یکی از آنهاست. از طبقات بالای جامعه گرفته تا متوسط و پایین در میان هواداران مجازی تتلو حضور فعالی داشتند و «بغ بغوها» کردند!
عرف حاکم بر جامعه ایرانی تتلو را نمیپسندد؛ اما او طرفداران میلیونی و پر و پاقرصی دارد. برایشان بیاهمیت است که تتلو برای انرژی هستهای ترانه بخواند، اما یوکیا آمانو را نشناسد! او انسان مشهوری است که در بین گروههایی محبوبیت بالایی هم دارد و به ادعای خودش «سازنده مغز هوادارانش» شده است. طیفی هم او را دورادور لایک میکنند و تتلو به گیلتی پلژری ارتقا یافته که پدیده تتلوئیسم را خلق میکند.
امیر تتلو از خلاء موجود در جامعه ایرانی که بهشدت در گیرُ و دارِ تاثیرپذیری از الگوهای سفارشی گیرپاژ زده، به خوبی بهره میگیرد. او در هیچ ترازویی همسنگ با ارنستو چگوارا یا الویس پرسلی نیست؛ اما به درست یا غلط سازنده مغز هوادارانش شده و میتواند برایشان حکم صادر کند. جزیره خودمختار تتلو و تتلیتیها مجموعهای ناهمگون از تناقضهاست. از ورود شوکه کننده به انتخابات و اظهار نظرهای تند درباره حجاب گرفته تا تجویز رژیمهای گیاهخواری و ظاهر شدن در نقش یک معلم بهداشت را در نظر بگیرید تا مواضع چرخشی و تغییریافته او در باب همین موارد.
این پایان سناریوهای حاشیهساز تتلو نیست. «رفتار فارغ از خرد» بیشترین نقش را در «تتلو شدن» دارد. او با خلق رفتارهایی ضد اجتماعی که از هیچ عقل سلیمی برنمیآید؛ تا اینجای کار خود را در بورس نگه داشته است. جامعه ما تتلوساز و ایرانی جماعت عاشق ادا و اطوارهای عجیب است. در این مسیر جریانهای منعکسکننده این رفتارها هم به کمک تتلو آمدهاند. از تتلیتیها گرفته تا رسانههای رسمی و غیررسمی، تیتر یکشان را بارها به تتلو اختصاص دادهاند. چیزی که اگر خودش میخواست با صرف میلیاردها تومان به چنین شهرتی برسد، عملا غیرممکن بود.
تتلو دقیقا در روزگاری که رو به افول میرود با سناریویی تازه دوباره اوج میگیرد. خودش را سر زبانها میاندازد و ارتش تتلیتی و رسانهها او را خواسته یا ناخواسته همراهی میکنند.
در سالهای ناکامی پرسپولیس، سرزده با پیراهن شماره ۸ سر تمرین سرخپوشان حاضر شد تا «حلالِ مشکلات» قرمزها لقب بگیرد. پیام صادقیانِ پرحاشیه نیز با تیتر«داش امیرم فوتبالش بد نیست» او را در این مسیر تایید کرد! محمود خردبین، او را محترمانه از تمرین بیرون کرد؛ اما این پایان ماجراجویی تتلو در فوتبال نبود. دو سال بعد آسمانِ فوتبالِ تتلو آبی شد! در دوران افول استقلال، میخواست جای فرهاد مجیدی را بگیرد. با پستی اینستاگرامی مدعی شد که آماده بازی برای آبیهاست تا آنها را قهرمان آسیا کند. جمله آخرش خطاب به منصوریان خارج از دیالوگهای حاکم بر عرف ورزش بود:«اگه قهرمان آسیا نشدیم، تف کن تو صورت من.»
تتلو را نمیشود حذف کرد. هوادارانش را هم نمیتوان نادیده گرفت. تتلیتیها از دستورالعملهای تتلو پیروی میکنند؛ متاثر از او گُل میکشند، تاتو میکنند و دست به هر کاری میزنند تا شبیه به او شوند. تتلو و تتلیتیها محصول «بستر فرهنگی تکسلیقهای» جامعه هستند. جایی که سیاستگذاران فرهنگی با پافشاری بر استراتژیهای خطی، فضا را برای حضور سلایق و تفکرات مختلف محدود کردهاند. تکثرگرایی لازمه مدرنیته و تساهل لازمه سیاستگذاری فرهنگی در جامعه ایرانی است. اگر فرصت عرضه برای تتلو ایجاد میشد، شاید چنین پدیدهای هم شکل نمیگرفت. تتلو در برج میلاد جایی ندارد، اما کنسرتش در خارج از کشور به اندازه دلخواه او فروش میکند. واقعیت تلخی است!
فعلا دور، دورِ تتلوست. او بلد است که چگونه با ایجاد حاشیه خود را بالا بکشد. بار اولی نیست که چنین کاری میکند؛ بار آخرش هم نخواهد بود. در این میان ساختارهای موازی و عریض و طویل فرهنگی عاجزانه صرفا نظارهگر هستند. این نقصان و اصرار به برخوردهای قهری، مهمترین عامل در پرو بال گرفتن گیلتی پلژرهایی در تمِ تتلو بوده است. علیایحال، رگ خواب تتلیتیها در دست تتلوست و روزگار بر وفقِ مراد او. کسی میداند که ماجرای جدید تتلو در چه ژانری خواهد بود؟
مهدی جهاندیده
- 35
- 8
تورج
۱۳۹۹/۱۰/۱۳ - ۲۳:۲۰
Permalink