یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
۱۷:۵۹ - ۳۰ شهریور ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۰۶۰۱۹۰۲
رفاه و آسیب های اجتماعی

معضلی به نام شوگرددی و شوگرمامی در ایران/ جوانانی که یک شبه راه صد ساله را میروند!

سشافزایش روابط شوگرددی یا شوگرمامی در ایران,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,آسیب های اجتماعی
در ایران شاهد افزایش شمار روابط به اصطلاح شوگرددی یا شوگرمامی هستیم که در این ارتباط، افراد با پرداخت پول و دادن خرج و هزینه فرد جوان‌تر، با او وارد رابطه می‌شوند!

اسمش را «شوگرددی» و« شوگرمامی» گذاشته اند و این روزها در شوخی های روزمره ای که ریشه در وضعیت اقتصادی دارد زیاد از این اصطلاحات استفاده می کنند! ولی در بعضی از موارد این شوخی ها ابعاد واقعی بخود میگیرند و افراد برای رفع نیاز های شخصی خودشان تن به روابط و ازدواج هایی می دهند که در آن کمتر توجهی به احساس طرفین و حتی فاصله سنی خيلي زیادشان می شود! و غرایز و نیازهای مالی دلیل اصلی شکل گیری این نوع ازدواج ها و روابط است! بارها شنیده ایم که در شوخی های روزمره وقتی پای شرایط اقتصادی، بی کاری و جیب خالی به میان می آید طنازان جمع معتقد هستند که باید یک پیر پولدار را به همسری بگیرند تا زندگیشان را تغییر دهد؛ این مسأله هم در دختران جوان به چشم میخورد و هم در پسران، ولی نکته حائز اهمیت بُعد واقعی ماجرا است که با شرایط اقتصادی رابطه مستقیم دارد! یعنی هر چه دایره اقتصاد تنگ تر شود جوانان بیشتر برای رفع نیازشان به سمت این نوع روابط میروند و در حال حاضر نیز که بیکاری بیداد می کند و سفره ها روز به روز کوچکتر می شود شاهدیم که افراد بیشتری برای این نوع ازدواج ها اقدام می کنند!

دلم می خواست پولدار باشم!

اسمش الهام است و ۲۴ سال سن دارد، در یکی از خانه های اعیانی شهرک غرب با همسرش زندگی می کند. همسرش ۳۶ سال با او اختلاف سن دارد و ۶۰ سالگی را تجربه می کند! الهام در خانه ای لوکس زندگی می کند ماشینش هم یکی از ماشین های گران قیمت آلمانی است. زندگی اش در دوره مهمانی های زنانه و خانوادگی سپری می شود و سفر های خارج از کشورش هر فصل ادامه دارد! او در رابطه با زندگی اش می گوید: «خيلي ها ما را مسخره می کنند و یا من را تحقیر می کنند که چرا با وجود جوانی محسن را برای زندگی مشترکمان انتخاب کرده ام! نمی گویم علاقه بود، ولی شرایط زندگی من جوری بود که تنها راه نجاتم را در زندگی با محسن دیدم! خانه پدری من در جنوب تهران است ولی من همیشه آرزوی خانه های لوکس بالای شهر را داشتم، دوستانم معمولاً از قشر مرفه جامعه بودند و من هم میخواستم مثل آن ها زندگی کنم! دوست داشتم به مهمانی های آنچنانی بروم و لباس مد روز بپوشم! لذت می بردم از اینکه سوار ماشین های گران قیمت بشوم و در شهر گردش کنم ولی توان مالی پدرم این اجازه را به من نمی داد!»

کمی مکث می کند، سرش را پائین می اندازد و می گوید: «آن زمان ها من خيلي جوان بودم، توی دانشگاه با پسری آشنا شده بودم که از نظر سطح مالی مثل خودمان بود، دوستش داشتم ولی برایم کافی نبود! من نمی خواستم در سطح خودمان بمانم! می خواستم بزرگ بشوم و برای بزرگ شدن نیاز به آدمهای بزرگ داشتم! رامین خيلي دوستم داشت! همه تلاشش را برای زندگی با من کرد! ولی من حتی اجازه ندادم به خواستگاریم بیاید! من اگر می خواستم سوار ماشین پراید شوم که خانه پدرم می ماندم چه لزومی داشت که اصلاً ازدواج کنم!

بعد از آشنایی با رامین سعی می کردم انتخاب هایم پسرهای پول دار باشد ولی من انگار من انتخاب خوبی برای آنها نبودم چون در سه آشنایی که با پسرهای پولدار داشتم فهمیدم آنها نه قابل اعتمادند و نه پول خرج کن! تمامی اینها توی فیلمها و فضای مجازی است که می بینید یک پسر پولدار دخترهای سطح متوسط و ضعیف جامعه را انتخاب می کند و با آنها ازدواج می کند یا پول خرجشان می کند» کمی مکث می کند، سیگاری از پاکت سیگارش در می آورد، آتش می زند (!) و همانطور که فوت می کند، می گوید: «نمی دانم شاید هم شانس من اینطوری بود! در هر صورت شرایط برام طوری بود که وقتی یکی از دوستانم محسن را به من معرفی کرد و از شرایط مالی اش گفت بدون برو و برگرد قبول کردم!»

می خندد ادامه می دهد: «خانواده ام کاملا مخالف هستند چون محسن همسر و فرزند دارد اما همه شان خارج زندگی می کنند! پسر هایش از من بزرگ تر هستند تقریباً ۳۰ سال به بالا هستند! ولی محسن برای کارش نیاز داشت که در ایران هم زندگی داشته باشد و من هم پذیرفتم که همسرش باشم! پدرم همیشه مخالف بود و الان هم رفت و آمدی با هم نداریم! فقط گاهی اوقات مادرم تماس می گیرد و حالم را می پرسد.»

وقتی از او می پرسم آیا حس رضایت از این زندگی دارد در جواب لبخندی می زند و می گوید: «بستگی دارد حس رضایت را چگونه معنی کنی! من به همه آن چیز هایی که در زندگی ام می خواستم رسیدم اما در این راه خیلی چیز هایم را هم فدا کردم! الان زندگی ای دارم که می خواستم! ۴ سال است ازدواج کرده ایم و تا حالا من هر چه می خواستم برایم فراهم شده است! تنها چیزی که می خواهم بچه است ولی محسن دوست ندارد بچه دار شویم! من هم وقتی می بینم این همه رفاه برایم فراهم کرده ترجیح می دهم به حرفش گوش کنم و آن گونه که او می خواهد رفتار کنم! ولی تحمل خیلی چیز ها برایم سخت است، توی جمع مهمانی ها نگاهی که اطرافیان به ما دارند خيلي زجر آور است! خیلی وقت ها گوشه و کنایه های جمع را نمی توانم تحمل کنم به همین دلیل هم به غیر نزدیک ترین اشخاص خودم سعی می کنم زیاد با کسی رابطه نداشته باشم! شاید اوایل زندگی علاقه ای به محسن نداشتم ولی الان دوستش دارم! هر چند که تقریباً هم سن پدرم است!»

می خندد و ادامه می دهد: «خيلي وقتا پیش آمده که حتی من را از محسن خواستگاری کرده اند چون فکر کردند پدرم است! حتی بعضی ها فکر می کنند که من نوه اش هستم! حق هم دارند چون ظاهر محسن کامل نشان می دهد که تا چه اندازه تفاوت سنی داریم! اما خب مهم این است که من به هر چیزی که در زندگی ام می خواستم رسیدم! من هیچ وقت با هیچ کس دیگر نمی توانستم چنین زندگی ای را تجربه کنم بنابر این از زندگی و رفاهی که دارم راضیم!»

زندگی لاکچری آرزوی من بود!

علی ۳۰ ساله است و در یکی از خانه های فرمانیه در کنار همسرش زندگی می کند، او زنی را به همسری برگزیده که دهه ۵۰ زندگی اش را سپری می کند و معتقد است که زندگی برایش بر وفق مراد است! او می گوید: «من هم مثل خيلي از جوانان امروز مشکل مالی داشتم، مغازه لباس فروشی داشتم ولی خرج و دخلم با هم نمی خواند! من هم دلم می خواست مثل خيلي از پسران امروزی به تیپ و قیافه ام برسم و جوانی کنم ولی مشکلات زندگی آنقدر بر سرم هوار بود که وقت این چیزها را نداشتم! همیشه بین دوستانم می گفتم که آخرش هم یک شوگر مامی میگیرم و خوشبخت می شوم ولی آنها فکر می کردند که من شوخی می کنم تا این که با زهره آشنا شدم!

زهره ۲۰ سالی از من بزرگ تر است و به لطف شوهر فوت کرده اش زندگی مرفهی دارد! روزی که با او آشنا شدم فهمیدم که این زن میتواند من را از تمامی سختی هایم نجات دهد و همین هم شد! خانه، ماشین لوکس و زندگی لاکچری چیزی بود که من دنبالش می کردم و زهره تمامی اینها را به من داد! تصمیم گرفتیم که ازدواج کنیم و به خواست من ازدواج موقت کردیم! الان نزدیک به یک سال و نیم است که با زهره زندگی می کنم و خيلي با هم خوبیم! البته خانواده ام نمی دانند که ما ازدواج موقت کردیم، آنها اصلاً نمی دانند که من با زهره زندگی می کنم! ولی خب من به همه چیز هایی که در خواب هم نمی دیدمش رسیدم!» می خندد، سری تکان می دهد، می گوید: «ببین پول چی کار می کند! من سر یک هفته ماشین پراید قراضه ام را دادم رفت و به جایش هیوندا کوپه گرفتم! چیزی که اگر تمام عمرم هم کار می کردم نمی توانستم به آن برسم! الان دیگه زندگی پوله! همه چیز پوله! شما اگر پول داشته باشید همه دکتر و مهندس صدایت می کنند مثل امروز من» بعد هم با صدای بلند می خندد!

اشخاص زيادي هستند که تفکرشان شبیه الهام و علی است و این نوع زندگی را ترجیح می‌دهند و برای رسیدن هدفشان، وسیله ای انتخاب می کنند که یک شبه بتوانند راه صد ساله را طی کنند؛ این مسأله با اینکه در جامعه ما وجود دارد و جمعیت تقریبا زيادي را شامل می شود ولی این تفکر همه افراد جامعه نیست! برای بررسی این موضوع و برای این که دید جوانان را نسبت به این موضوع بدانیم با چند نفر از جوانان به گفتگو نشستیم.

گاهی افرادی که مشکلات روحی یا اقتصادی شدید دارند این کار را انجام می‌دهند!

پرهام ۲۴ ساله است و در رشته نرم‌افزار در حال تحصیل است، او مجرد است و در رابطه با این موضوع می گوید: «مشخصا من جزء آن دسته از افرادی هستم که زندگی با عشق را ترجیح میدم بی شک چون من فکر می کنم که مرد باید حس مسوولیت پذیری داشته باشد چون او نگهدار و نگهبان خانواده است! در نتیجه حتی خوشم هم نمی آید همسر آینده من پولی که در می آورد را در خانه خرج کند! برای اینکه بر این باورم که حتی اگر همسرم به خواست خودش کار کرد و پولی درآورد آن پول را باید برای خودش خرج کند و من نباید هیچ دخالتی در خرج کردن آن پول داشته باشم! اصلاً نمی توانم این نوع تفکراتی که نتیجه اش می شود «شوگر مامی» فکر کنم! چون از نظر من این کار نوعی تن فروشی است! ولی این چیزی است که بار ها در جمع دوستانم به شوخی و خنده درباره آن صحبت کرده ایم، البته در جمع دوستانم یکی بود که خيلي نسبت به این موضوع ابراز علاقه می کرد و فهمیدیم به دلیل شکست عشقی است که متحمل شده! بدون شک منی که زندگی ام روی روال طبیعی خودش است و برای زندگی ام هدف دارم، تمام سعی ام را می کنم که زندگی ام نرمال باشد و به این موضوع حتی فکر هم نمی کنم! بنظر من افرادی که مشکلات روحی یا اقتصادی شدید دارند این کار را انجام می‌دهند!»

دنیایی که پرستیژ ادم ها با خونه، ماشین و لباس گران قیمت ارزش‌گذاری می شود!

دانیال ۲۷ ساله است لیسانس معماری دارد، مجرد است و در یک شرکت مشغول کار است؛ او در رابطه با این موضوع می گوید: «به نظرم پدیده شوگرددی یا شوگرمامی بیشتر از هرچیز نشان می دهد که مادی گرایی تا چه اندازه تو دنیا گسترش پیدا کرده است! و این موضوع مثل خیلی اشکالات دیگه منحصر به فرهنگ ما نیست بلکه کل دنیا به سمتی حرکت کرده که پول حرف اول را می زند! زندگی در کنار یک مرد یا زن سن دار که از قضا وضع مالی خوبی دارد نشون می دهد برای خيلي از ادم ها دیگر پول از احساسات و این دست مسایل مهمتر است به طوریکه حاضر هستند برای پول قید عشق و علاقه را بزنند! قطعاً تعداد اینجور ادم ها زیاد نیست اما مطمئنا خیلی از پسرها و دخترها هم بدشان نمی آید با یک شوگرددی یا شوگرمامی آشنا شوند تا از رفاه مالی او بهره مند شوند! در دنیایی که پرستیژ آدم ها با خونه، ماشین و لباس گرانقیمت ارزش گذاری می شود، هیچ تعجب آور نیست که پسران و دختران جوانی بخواهند از نظر رفاهی و مالی به سطح مطلوبی برسند و در این بین دست رد به سینه شوگرمامی ها و شوگرددی ها نزده و با کمال میل پیشنهادات شان را قبول کنند!»

سشافزایش روابط شوگرددی یا شوگرمامی در ایران,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,آسیب های اجتماعی

بعضی از افرادی که این کار را می کنند احتمالا زخم بزرگی در دل دارند!

سونیا دختری تقریباً ۳۰ ساله است، مجرد است و لیسانس دارد و در یک شرکت مشغول بکار است. او در رابطه با این موضوع می گوید: «من قطعاً نمی توانم زندگی با این روال را تحمل کنم و خيلي برایم ناراحت کننده است که جوانان به چنین شرایطی تن می‌دهند!  با این اوصاف خیلی از دوستان نزدیک هم به این کار تن داده اند! حتی یکی از دوستانم با مردی ۷۰ ساله ازدواج کرده است و آن مرد برایش پول خرج می کند اما دوستم واقعا به او علاقمند است! این کار اصلا برای من پذیرفته شده نیست و فکر می کنم کسانی که به این کار تن می‌دهند احتمالا یک زخم عمیق در دل دارند و نا امید شده اند از این که دیگر بتوانند کسی را دوست داشته باشند و یا این که خودشان را دوست ندارند به همین دلیل هم به زندگی اینچنینی تن داده اند!

ریشه همه این ازدواج ها مشکلات مالی است

زینب دختر ۲۵ ساله و مجردی است که لیسانس دارد ولی بیکار است، او در رابطه با این موضوع می گوید:« من به طور کلی مخالف چنین زندگی هایی هستم. فکر می کنم در این رابطه ها شخص هیچ لذت و آرامشی ندارد و تنها از نظر مالی می توانی تامین شوی! خب پول بدون آرامش به چه درد آدم می خورد؟! ریشه همه این ازدواج ها مشکلات مالی است چون جامعه ما در حال رفتن به سمت مادی گرایی است! وقتی یک دختر به دلیل ماشین پسر با او ازدواج بر قرار می کند یعنی جامعه ما مادی گرا شده و در چنین جامعه ای این روابط هم شکل می گیرد! به نظر من تنها در چند سال اول است که فرد از زندگی اش راضی و خوشحال است و مسلما در سال های بعد این حس را نخواهد داشت!»

ارزش ها بی ارزش شده اند!

احمد ۲۹ ساله و مجرد است و فارغ التحصیل مهندسی است و در حال حاضر بیکار است. او در رابطه با این موضوع می گوید: «ریشه این موضوع برمیگردد به جامعه امروز ما چرا‌که در جامعه امروزمان خیلی چیزهایی که در گذشته قبح بوده امروز تطهیر شده است! خيلي از ارزش ها در حال حاضر بی ارزش شده اند. از طرف دیگر مشکلات اقتصادی هم مزید بر علت شده و عده ای به علت مشکلات مادی به سمت چنین روابطی جذب میشوند! البته من فکر می کنم این موضوع در خانم‌ها بیشتر باشد! من در حال حاضر بیکار هستم ولی فکر می کنم اگر شرایط و موقعیت و کیس مناسبی داشته باشم این کار را خواهم کرد!»

جوانانی که یک شبه راه صد ساله را میروند!

لیلا زنی ۴۰ ساله و مطلقه است، او دارای تحصیلات و شغلی مناسب است و در این مورد می گوید: «من هیچ جوره این کار را نمی پسندم! نه اینکه بخواهم این را بگویم که آدم ها برای ارتباط باید یک رنج سنی مناسب داشته باشند یا این که حتما باید در موقعیت خاص اجتماعی قرار داشته باشند، ممکن است دو نفر همدیگر را دوست داشته باشند ولی شرایط اجتماعی و سنی آنها با هم متفاوت باشد! بحث من آن دسته از آدم هایی هستند که صرفا برای پول وارد چنین ارتباط هایی میشوند! من نه این موضوع را برای خودم می پسندم و نه برای دخترم! متأسفانه جوانان امروز وقتی به دور و برشان نگاه می کنند و وقتی فضای مجازی را باز می کنند با دنیایی مواجه می شوند که نمی توانند به آن دسترسی داشته باشند! شاید جوان نیاز باشد برای رسیدن به یک دهم خواسته هایش سالها زحمت بکشد! بنابر این یک شبه راه صد ساله را می رود و با تن دادن به چنین ازدواج هایی زندگی دور از دسترس را برای خودش هموار می سازد!

این روابط هیچ پشتوانه عاطفی هم نمی تواند داشته باشد

نغمه ۴۵ ساله است، او یکی از زنان امروزی است و مطلقه است و با این که سواد آنچنانی ندارد سعی می کند که گلیم خود را از آب بیرون بکشد، نغمه در یک آرایشگاه زنانه کار می کند و در رابطه با این موضوع می گوید: «نه من هیچ جوره این موضوع را نمی پذیرم، به نظر من فاصله سنی چند ده ساله را برای زنان و مردان موضوعی نیست که به همین راحتی بتوان از آن گذشت و از طرف دیگر هیچ پشتوانه عاطفی هم نمی تواند داشته باشد! بنابر این مسلما پشتوانه چنین ارتباطی مسائل مالی است. بله پول در زندگی مهم است و جزء اولویت ها محسوب می شود ولی اولویت اول نیست که بتوان برای یک زندگی آن را پشتوانه قرار داد! من نمی توانم شرایط دیگر را نادیده بگیرم و صرفا به مسائل مالی فکر کنم! بنظر من خیلی باید خودت را نادیده بگیری و پول همه زندگی ات باشد که بتوانی به چنین ازدواجی تن بدهی!»

سشافزایش روابط شوگرددی یا شوگرمامی در ایران,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,آسیب های اجتماعی

نگاه به این مسائل ریشه در آموزش های غلط جامعه دارد

لعیا دختری ۳۵ ساله و مجرد است، فوق لیسانس دارد و مشغول بکار است. او در رابطه با این موضوع می گوید: «به نظر من در دو حالت این موضوع نشأت از یک اعتماد به نفس پائین است! اما اینکه امروز حضور پسران در این عرصه پر رنگ تر کرده بر گرفته از تفکرات قدیمی توی جامعه ما است که می گوید مردی که پول دارد و قدرت دارد و مرد باید حامی یک خانواده باشد، در جامعه فعلی ما به دلیل مشکلات اقتصادی این موارد با چالش روبرو شده بنابر این ما با روابطی از این دست رو به رو می شویم! این که ما مدل این نوع روابط را در زندگی سلبریتی ها می بینیم خيلي فرق می کند با زندگی واقعی آم ها! به نظرم نگاه به این مسائل ریشه در آموزش های غلط جامعه دارد که به ما گفته اند فردی که پول دارد یعنی قدرت دارد و هر کاری که می خواهد، می تواند انجام دهد بنابراین جوانان ناخودآگاه به این سمت میروند که پول دار شوند و چه راهی بهتر از این برای پولدار شدن؟!»

هدف وسیله را توجیه می کند!

مهرناز ۲۷ ساله و دانشجوی کارشناسی ارشد رشته روانشناسی است، او مجرد است و در رابطه با این موضوع می گوید: «بنظر من آدم ها علایق متفاوتی دارند، ما نمی توانیم از همه انتظار داشته باشیم که حتما عاشق افرادی هم سن و سال خودشان و با شرایط زندگی خودشان بشوند! آدم ها آنقدر تفاوت های زیادی دارند که نمی توان در رابطه با عواطف آن ها کنکاش کرد! هدف وسیله را برای خيلي ها توجیه می کند! چون بالاخره هرکس در زندگی اش یک هدفی دارد که برای آن تلاش می کند! وقتی هدف کسی در زندگی اش پولدار شدن باشد چه فرقی می کند که کلاهبر داری کند یا برای به دست آوردن پول به یک ازدواج این چنینی بدهد! تازه زمانی که کلاهبرداری می کنید به چند نفر ضربه می زنید ولی وقتی به خاطر پول وارد یک ازدواج اینچنینی می شوید خودتان ضربه می خورید! بنظر من اصلا اشکالی ندارد و اگر هدف من در زندگی ام پول بود ممکن بود که به چنین ازدواج هایی هم تن بدهم!»

خيلي از پسران خوش خیال به دنبال دختر جوان پول دار می گردند!

محمد ۲۹ ساله است، مجرد است و لیسانس زبان دارد، او در رابطه با این موضوع می گوید: «توی کشور های خارجی خيلي مواقع رویکردی که به این موضوع دارند صرفا تامین مالی نیست و در خيلي از مواقع چنین ازدواج هایی را هم دوست دارند، مخصوصا به این دلیل که رابطه بین پدرها و مادرها با فرزندانشان هم خیلی خوب نیست! ولی در کشور ما اینگونه نیست به این موضوع صرفا برای تامین منابع مالی استفاده می کنند! بنابر این سن خیلی در این بین مهم نیست و خيلي از پسران خوش خیال به دنبال دختر جوان پولدار می گردند! به نظر من بطور کلی هر گونه چشمداشت به دارایی هر فرد و تن دادن به ازدواج اینچنینی برای استفاده از منابع مالی فرد مقابل به هیچ وجه قابل بخشش نیست!»

اکثریت افرادی که در این گزارش با آنها مصاحبه شده با این موضوع مخالف هستند و آن را موضوعی تقبیح شده می دانند ولی سوالی که در این بین مطرح می شود این است که پس چطور آمار چنین روابط و ازدواج هایی در جامعه ما روز به روز در حال افزایش است؟!

aftabeyazd.ir
  • 16
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱۰
غیر قابل انتشار: ۱۳
جدیدترین
قدیمی ترین
این هم از حکومت اسلامی ما
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش