تصوير اول: توي کافه نشستهاند و صحبت ميکنند؛ با اشتياق درباره واليبال حرف ميزنند، سايت فدراسيون واليبال گزينه خريد بليت براي قسمت زنان را هم به بخش بليتفروشي اضافه کرده، اما وقتي کاربر براي خريد کليک ميکند، اعلام ميشود که سهميه زنان پايان يافته.
آنها ميخواهند درباره واليبالديدن حرف بزنند، ميخواهند در فضاي مجازي درباره اين ماجرا صحبت کنند و از مردان هم بخواهند که آنها را در برابر اين خواسته همراهي کنند. همان روزهاي پرحرارت انتخابات، در بزرگترين گردهمايي طرفداران حسن روحاني در استاديوم آزادي، زنان اينبار بدون واهمه و سهميهبندي وارد استاديوم شدند.
آنها پلاکاردهاي متعددي را در دست داشتند که دغدغههايشان را نشان ميداد، اما پلاکاردهاي زيادي بودند که زنان و دختران رويش نوشته بودند: «بعد از انتخابات هم ميتونم بيام استاديوم؟» سيما يکي از زناني است که ميخواهد هرطور شده وارد استاديوم شود و مسابقات را تماشا کند.
او جامعهشناسي خوانده و حالا کافه کوچک خود را بههمراه برادرش اداره ميکند. سيما ميگويد: «من سياستهاي يکبامودوهوا را هيچوقت نفهميدهام؛ اينکه زنان در ايام انتخابات ميتوانند و مجازند استاديوم بروند، ولي بعد از انتخابات نميتوانند.
زنان ميتوانند در ايام انتخابات و راهپيماييها با پوششهاي مختلف در صحنه تلويزيون ظاهر شوند، اما بعدش نميتوانند. اينکه زنان هروقت لازم است بايد باشند و بعد از آن ديگر نبايد باشند، يعني چه؟ من بهعنوان يک انسان آزاد، اجازه استاديومرفتن دارم، چه کسي ميتواند اين حق را براي من قائل نباشد؟»
چيزي که سيما و آدمهاي شبيه او را عصباني ميکند اين است که در ديدارهاي ملي، زنان مليت تيم مقابل ميتوانند بدون دغدغه وارد استاديوم شوند. سهراب، برادر سيما، ميگويد: «احساس خنگبودن ميکرديم، پارسال که راهمان نميدادند اگر اشتباه نکنم زنان برزيلي با نشاندادن اوراق هويتي وارد استاديوم ميشدند، دخترهاي ما نميتوانستند.
من ذرهذره آبشدن سيما را پشت در ميديدم. دخترها با پرچم زرد کشورشان ذوقزده وارد استاديوم ميشدند و سيما به من ميگفت: «تو برو. من اين پشت ميايستم تا تو برگردي. احساس ميکردم همهمان تحقير شديم...».
تصوير دوم
تصوير دوم در يک گروه دوستانه تلگرامي شکل ميگيرد؛ کسي سؤال ميکند، بچهها کدامتان دلتان ميخواهد مسابقات ملي را همراه با دوستان و خانوادهتان در استاديوم تماشا کنيد؟ هرکدامتان دليل نگاهتان به اين ماجرا را در خصوصي برايم شرح بدهيد... .
آرزو اولين کسي است که جواب ميدهد. او و اميرطاها، پسر ششسالهاش، مدتهاست تنها زندگي ميکنند. همسر آرزو ترکشان کرده و اميرطاها تصوير دقيقي از پدر ندارد. آرزو ميگويد: «من دلم ميخواد برم استاديوم، بچهام را با خودم ببرم. چون اميرطاها که الان در هر صورت پدري در کنارش نداره، اين فضا رو با من تجربه کنه.
اميرطاها مجبوره از خونه با بوق و کلاه مخصوصش تيمهاي محبوبش رو تشويق کنه و من کاري از دستم برنمياد».فرخنده اما ميگويد: «خانمها اگر دغدغه استاديومرفتن دارن، برن تيمهاي مهجور زنان رو تشويق کنند، خيلي واليبال دوست دارن برن تيم دختران رو تشويق کنند تا اين تيم هم از مهجوريت دربياد و کمکي هم به ورزش زنان کرده باشند، حالا چه اصراريه برن با مردا تو استاديوم و فوتبال تماشا کنند؟ من فکر ميکنم اين ماجرا براي اين آنقدر ذهن آدما رو درگير کرده چون ممنوعش کردن. بهخدا اگر ممنوع نبود، هيچ مرد باغيرتي هم اجازه نميداد زنش بره تو اين فضا».
تصوير سوم
پلاکاردهايي که براي فضاي مجازي درست کردهاند، آواتارهايي که براي پروفايل فضاي مجازيشان تهيه شده را منتشر نکردهاند. تکتک ميشود توييتهايي درباره واليبال پيدا کرد. آنها ترجيح دادند به احترام درد مشترک حادثه تروريستي، واليبال را بهعنوان دغدغهشان در فضاي مجازي مطرح نکنند.خبرهايي از خريدهشدن بليت از سوی برخي زنان به گوش ميرسد.
پيامي که روي سايت فدراسيون براي خريد زنان ديده ميشود، با پيام روزهاي پيش فرق دارد. از اطراف خبر ميرسد عدهاي از زنان توانستهاند بليت خريداري کنند، حالا عدهاي اميدوارند که دوباره همهچيز به سالهاي پيش از تابستان ٩٣ بازگردد؛ همان سالهايي که زنان هنوز از ديدن واليبال محروم نشده بودند؛ سالهايي که هنوز درها براي آنها باز بود؛اولين مسابقه جديدترين دوره مسابقات جهاني واليبال؛ بازي ايران و بلژيک.
ساعت کمي مانده به ٩ شب، جلو در سفيد استاديوم ايستاده، زنها تکوتوک ديده ميشوند. مردي که از کارمندان استاديوم است و قول ميگيرد نامش هرگز فاش نشود، ميگويد: «چهارشنبه خبر آمد سايت را براي خانمها باز کنيد، تا جايي که من ميدانم، ٢٥٠ تا خانم الان داخل هستند که فکر کنم بليت خريدهاند، اما بعد از ١٠، ١٥ دقيقه آنقدر آمار خريد زنان بالا رفت که دستور آمد سايت را براي خانمها ببندند.
يکعالمه زن آمدهاند، اگر ميشد بري داخل ميديدي».زن ميانسالي پشت در کنار يک درخت نشسته و قرآن ميخواند؛ مادر محبوبه، دختر ١٧ سالهاي است که بههمراه دو دخترخالهاش توانستهاند بليت بخرند. مادر ميگويد: «والا از داعش ترسيدم، نميخواستم بذارم بيان، ولي بچهها از شوقوذوق خوابشون نبرد، منم اومدم اينجا که ديروقت تنها نرن». ميپرسم ميداند بليت را از کجا گرفتهاند و او ميگويد: «از سايت...».
شهناز اما عصبي پشت در ايستاده، ميگويد بليت دارد و اجازه ورود پيدا نکرده، همسرش هم به خاطر او داخل نرفته، آنها به صورت آنلاين از پشت در استاديوم واليبال را تماشا ميکنند».اما خبرها کمکم منتشر ميشود؛ از ٢٥٠ زني که در ورزشگاه براي بازي ايران و بلژيک حضور داشتهاند، تنها ٣٠ بليت خريداري شده بود و بقيه زنها از اقوام بازيکنان و کارکنان فدراسيون هستند.
اتفاقي گزينشي براي سبکوسنگينکردن حقي که چند سال است از زنان گرفته شده. به گفته يکي از کارکنان استاديوم، آنها ميخواهند جنبه! زنان را در استاديوم محک بزنند.در دو روز بعدي مسابقات، پشت درهاي سفيد زنان بيشتري براي مطالبهشان آمده بودند.
توييتها و فضاي مجازي پر بود از انتشار اين خواسته؛ اما عدهاي ميگفتند زنان دغدغههاي مهمتري از استاديومرفتن دارند. فريبا محمديان، معاون امور ورزش بانوان وزارت ورزشوجوانان که تماسهاي مکرر خبرنگار «شرق» را بيپاسخ گذاشت، در نشستي خبري اين اقدام گزينشي را آغاز راهي براي بازشدن درهاي استاديوم به روي زنان دانسته و گفته است: «اين وزارتخانه درصدد فراهمکردن شرايط فرهنگي مناسب براي حضور زنان در مراکز ورزشي به عنوان تماشاگر است.
براي فراهمکردن شرايط فرهنگي حضور بانوان در ميادين ورزشي به عنوان تماشاگر، بايد به ملاحظات شرعي و شأن زنان توجه شود و از هرگونه حرکت شتابزدهاي در اين مسير خودداري کرد».پروانه سلحشوري، رئيس فراکسيون زنان مجلس شوراي اسلامي، نيز با مثبت ارزيابيکردن اين اتفاق، ميگويد: «بنا بر پيگيريهاي بنده، زنان حاضر در ورزشگاه متشکل از چند گروه مختلف بودهاند که بر اين اساس، گروهي را خانوادههاي ورزشکاران تشکيل ميدادند، بخشي از صندليها به زنان ورزشکار اختصاص يافته بود، گروهي مدعوينی بودند که ازسوي برگزارکنندگان دعوت شدهاند و همچنين ۳۰ نفر از زنان نيز از طريق خريداري بليت موفق به ورود شدند.
درمجموع همين هم اتفاق فرخندهاي است که بايد به فال نيک بگيريم».اما عدهاي از فعالان حوزه زنان، اين اتفاق را فرخنده نميدانند، آنها ميگويند گزينشي عملکردن صرفا به خاطر درخواست فدراسيون جهاني واليبال براي حضور زنان است. آنها فکر ميکنند با اين اتفاق، ميتوانند جلوي محروميتهاي جهاني را بگيرند.
زنان اينبار هم صرفا وسيلهاي براي نمايش هستند تا درهاي جهان روي واليبال ايران بسته نشود.همين حضور گزينشي، امامجمعه مشهد، حجتالاسلام علمالهدي را وادار به اعتراض کرد. او در سخنراني اخير خود اعلام کرد: «ماه رمضان يه عده زن و دختر را ميبرند تماشا. جايشان ته جهنم است».
تصوير آخر/ ممنوعيت زومبا مربوط به ٢ سال پيش است
مسئول صندوق باشگاه ميگويد کلاسهاي زومبا همچنان برقرار است. رويا از تلفن باشگاه به چند باشگاه ديگر هم زنگ ميزند و از آنها هم سؤال ميکند. نتيجه اين ميشود: کلاسهاي زومباي همه باشگاهها برقرار است، مگر آنهايي که زير نظر ادارات دولتي يا متعلق به شهرداري باشند.
رويا ميگويد: «در باشگاههاي شهرداري که توي سراي محلات هستند، زنان حتي اجازه ندارند از لباسهاي ورزشي مثل نيمتنه استفاده کنند. بعد هم شما فکر ميکنيد الان بگن زومبا تعطيل، تعطيل ميشه؟ نه! اسمش ميشه مومبا و کلاسهاش هم دايره...» خنده مليحي ميکند و فهرست ثبتنام جديد باشگاه را نشان ميدهد؛ در يک هفته گذشته ٢١ نفر براي دوره جديد کلاس زومبا ثبتنام کردهاند.
مرجان مروتي، مربي حرفهاي بادي پامپ، بدنسازي، پيلاتس و زومباست. او درباره ممنوعيت اين ورزش به «شرق» ميگويد: «من مغزم سوت ميکشد وقتي به اين فکر ميکنم که احتمالا عدهاي خانم رفتهاند و نسبت به ورزش زومبا اعتراض کردهاند.
اصلا شما فرض کن بخشي از اين ورزش حرکات موزون است، چه اشکالي دارد يک زن در فضايي کاملا زنانه، بدون حضور هيچ مردي، ورزش موزون انجام دهد؟ چه اشکالي دارد با حال خوش به خانه برگردد».در اينترنت در توضيح ورزش زومبا آمده: «حرکات و تکنيکهاي حرکتي ورزش زومبا موجب کشش ماهيچهاي شده و شکل و فرم زيبا و جواني را با توجـه به اسکلت و استخوانبندي افراد موجب ميگردد.
ورزش زومبا که کاملا هوازي است، تمرکز روي تنفس و توجه روي انجام انواع تکنيکهاي حرکتي را بالا برده و موجب کاهش وزن در هر سني و زيبايي اندام با هر نوع استخـوانبندي ميگردد. در مدت انجام اين حرکات، فشار خون بالانس بوده و هيچ فشاري روي مفاصل و مناطق حسـاس مثل زانوها، آرنجها، مچ دست و پا وارد نميشود».
در چند روز گذشته علي مجدآرا، رئيس فدراسيون ورزشهاي همگاني، با ارسال نامهاي به دبير کميسيون ماده ۵ وزارت ورزشوجوانان و مديرکل ورزش و جوانان استان البرز، خواستار «ابلاغ ممنوعيت برخي از فعاليتهاي ورزشي» شد. در اين نامه آمده است: «همانگونه که استحضار داريد، انجمنهاي تحت پوشش فدراسيون ورزشهاي همگاني و کميتههاي زيرمجموعه آنها در راستاي توسعه و تعميم ورزش براي همه در چارچوب مکتب عاليه اسلام و نظام ورزشي جمهوري اسلامي فعاليت مينمايند.
لذا با عنايت به اينکه فعاليتهايي مانند زومبا، اجراي حرکات موزون و رقص به هر شکل و عنوان فاقد وجاهت قانوني ميباشد، خواهشمند است مقرر فرمایيد مراتب ممنوعيت اين قبيل حرکات را ابلاغ فرمايند».علي مجدآرا در پاسخ به خبرنگار «شرق» درباره دليل اين ممنوعيت ميگويد: «اولا که اين ممنوعيت از دو سال پيش اتفاق افتاده و شيطنت عدهاي باعث انتشار بخشنامه دو سال پيش شده است. در ثاني شما در کدام باشگاه ورزشي ديدهايد که کلاس رقص با مجوز برقرار باشد که الان انتظار داريد زومبا را ممنوع نکنيم؟».
وي افزود: «اين تصميم دو سال پيش از سوی فدراسيون ورزشهاي همگاني گرفته شد. ازآنجاکه در مملکت اسلامي کلاس رقص ممنوع است، زومبا هم شامل آن ميشود. اگر شما معتقديد که اين کلاس رقص نيست، ما دقيقا اين حرکات را مصداق رقص ميدانيم. چرا دو سال پيش نيامديد؟ تاريخ اين بخشنامه مال دوسال پيش است، الان با شيطنت عدهاي اين بخشنامه منتشر شده است».
وي در پاسخ به اين سؤال که پس چرا با گذشت دو سال از انتشار بخشنامه، کلاسهاي زومبا همچنان برقرار است، ميگويد: «هيچ باشگاهي زير نظر فدراسيون و سازمان تربيت بدني کلاس زومبا در اين دو سال نداشته است و اگر کلاسشان برقرار بوده، غيرقانوني بوده است. اگر شما کلاسي پيدا کرديد که زومبا داشته باشد، به شما جايزه ميدهيم».
وي در پايان اظهار کرد: «خيلي چيزها ممکن است خوب باشد؛ اما آن چيزي که با شرايط اقليمي و فرهنگ ما مغايرت داشته باشد، اجازه برگزارياش را ندارم. در کشور اسلامي ما اگر جايي کلاس رقص براي خانمها باشد، ميشود زومبا را هم آزاد کرد. شما هم اگر ميگوييد زومبا رقص نيست، قطعا اين ورزش را نميشناسيد».
در سالهاي گذشته زنان همچنان به شيوه خودشان با اين ممنوعيتها مبارزه کردهاند. آنها به مسابقات جهاني راه پيدا ميکنند و مدال جهاني ميگيرند، آنها در جشن صعود تيم ملي کشور به جام جهاني سنگ تمام ميگذارند. آنها در فعاليت سياسي دغدغههاي زنانهشان را مطرح ميکنند، آنها ميخواهند حضور داشته باشند، آنها ميگويند سالهاست از حضورهاي مناسبتيشان خستهاند.
شهرزاد همتی
- 15
- 3