چهارشنبه ۰۳ مرداد ۱۴۰۳
۱۱:۴۱ - ۰۲ اسفند ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۲۰۰۳۱۱
سایر حوزه های اجتماعی

«دیس لایک» برای ایرانی ها، بس که جان ندارند و می میرند

سوگواری,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,جامعه
ما ایرانی ها می میریم خیلی زود نه برای اینکه جنس مان خوب نیست نه برای اینکه مرگ را دوست داریم و نه برای اینکه از از دنیا دل بریده ایم . ما می میریم ، بی دلیل، بی بهانه !

مهران مدیری راست می گوید که اگر روزی بلیط هواپیمایتان کنسل شد نه فقط نباید ناراحت شوید بلکه باید جانتان را بردارید و فرار کنید . صحبت کردن درباره آنچه این روزها بر ما می گذرد اصلا در قاعده غر غر کردن همیشگی ما ایرانی ها قرار نمی گیرد .بهانه ای که بسیاری از مدیران ما وقتی از آنها انتقاد می شود آن را به عنوان یک اصل در نظر می گیرند و می گویند :«مردم ما همین اند همیشه ناراضی اند و غر می زنند حتی اگر تو خیلی خوب باشی؛ حتی اگر تو خیلی مدیر باشی.» لایک اول را همین ابتدا می زنیم به افتخار این مدیران!

 

پس کی نوبت رخت شادی ؟

چقدر روزهای بدی است . رخت عزای دلمان را برای پلاسکو هنوز سفید نکرده بودیم و رخت به رخت نشده بودیم که داغ سانچی نشست روی دلمان. نشست روی خاکستر آتش نشان هایی که گونی کرده و تحویل خانواده هایشان داده بودیم . انگار همین دیروز بود . حالا هم که دیگر خیال همه راحت شده نه کسی زنده مانده و نه معجزه ای رخ داده؛ همه مرده اند ؛ نه در خیابان ، نه وسط اقیانوس؛ این بار بالای یک کوه . خودشان رخت سفید پوشیده اند و برتن و دل کلی آدم لباس سیاه کرده اند.

 

خاک اما سرد است ، «امروز» از همین فردا «دیروز» است . مثل «دیروز» پلاسکو مثل «دیروز» سانچی . آب هم از آب تکانی نمی خورد . عجالتا دنبال شعر غمگین باشیم برای اینستاگرام ؛ عکس جنازه ها در راه است!

 

شیاطین روزگار ما!

همین چند وقت پیش در یکی از جلسات که برای هماهنگی های رسانه ای برگزار شده بود یک تازه صاحب منصب شده ای که از کرامات و سخنان گرانبارش می شد فهمید از فضلایی است که فضل اش نامکشوف باقی مانده هنوز، کار را تمام کرد. او می گفت :«همیشه از این حادثه ها بود ، نکته اینجاست که شبکه های اجتماعی گسترش پیدا کرده و مردم به لحظه در جریان این حوادث قرار می گیرند با کلی عکس و با کلی جزییات . همین است که منقلب می شوند و ناراحت. قبلا نهایتا چند باری بخش های خبری پخش می کردند و السلام ».

 

او راست می گوید : مقصر اصلی شبکه های اجتماعی هستند ، بس که شیطان اند ؛ بس که پلید اند . اگر نبودند کسی نمی فهمید!

 

لایک دوم را به همراه این کامنت برای این مدیر فاضل ثبت می کنیم:«مدیر شایسته کی بودی تو! »

 

سوگواری برای خودمان!

یک هواپیما افتاده ، اما فقط یک هواپیما نیافتاده ، کلی آدم هم با آن هواپیما افتاده با کلی آرزویی که هم بر دل خودشان مانده و هم بر دل عزیزان دل شان . از همان لحظه اول هم همه به هم نامه زده اند ؛ قرار است گزارش حادثه هم سریع منتشر شود، مثل گزارش حادثه قطار که سریع منتشر شد ، مثل گزارش همه حادثه هایی که قبل از این سریع منتشر شدند. قرار است مسئولان فاجعه هم مشخص شوند مثل هم مسئولان حوادث قبلی که همگی مشخص شدند و الان در صف بیکاران جامعه قرار گرفتند از بس که با آنها برخورد شده ؛ از بس که اخراج شده اند !

 

اصلا چرا شلوغ اش می کنیم ؛ مرگ حق است ، شتری است که در خانه همه ما می نشیند . حالا قسمت این ها همین بوده . اگر کسی را بیکار کنیم دلمان خنک می شود ؟ اصلا چه اصرار بی جایی داریم ما؟!

 

شاید ایراد نه از مدیران باشد و نه از ناکارآمدی آنها . جنس ما ایرانی ها خوب نیست . مثل جنس کالاهای چینی که زود خراب می شوند وعمرشان به سر می رسد جنس ما ایرانی ها هم لابد خوب نیست که این همه زود می میریم. باید یک دیس لایک برای خودمان در نظر بگیریم بس که جان نداریم ، بس که می میریم.

 

سفر به خیر قهرمان!

درمیان تمام فیلم هایی که در این چند روز در شبکه های اجتماعی از پای کوه مخابره می شد یک فیلم بود که در آن یک نفر از یک نفر دیگر یک سوال مهم پرسید . آن یک نفر گفت :«خودت حاضر بودی سوار بر این هواپیما شوی؟ » آن یک نفر دیگر که وزیر بود حرفی برای گفتن نداشت . خیره به دور شد و دلش را سپرد به محافظانی که شاید بتوانند به سختی او را از این موقعیت سخت خارج کنند.

 

اما نه خوب که فکر کنیم این سوال ، پرسش خوبی نبوده است. آن یک نفر که سوال پرسید خبر نداشت که دیگر دوره دوره تکنولوژی است . عصر تلگرام است و واتس آپ . مگر عهد قدیم است که مدیران سوار بر طیاره شوند و از این شهر به آن شهر سرکشی کنند.می توان خیلی راحت تر از این حرف ها گزارش گرفت و از اوضاع و احوال حوزه های مدیریتی آگاه شد.

 

آن یک نفر که سوال پرسید، اگر کمی بیشتر فکر می کرد نمی پرسید . اگر نه آن مدیر بلکه حتی یک مدیر دیگر هم وارد فرودگاه های ما شود، نه فرودگاهای شهرستان ها که در همین تهران از همان سرویس های بهداشتی می تواند بفهمد که اوضاع صنعت هوایی ما چگونه است . از همان سالن ورودی می فهمد نیازی به رد شدن از گیت برای ورود برای هواپیما و دیدن اوضاع پرواز ها نیست.

 

خلاصه اینکه مساله اساسی این است :«مدیران ما دل به تکنولوژی های ارتباطی بسته اند و نیازی به طیاره سواری نمی بینند».

 

حالا اگر کسی سوار بر هواپیماهای این روزهای ما شد باید به او گفت :«سفر به خیر قهرمان»!

 

لایک دیگر را هم به آن یک فرد می دهیم که حرفش را زد سقلمه هایش را هم نوش جان کرد!

 

این مدیر را به فرانسه ببرید!

بعد از لعن و نفرینی که حواله شبکه های مجازی کردیم بهتر است کمی هم دعایشان کنیم که باعث شده اند برخی مدیران تحت فشار قرار گرفته و پاسخگوی مردم باشند .

 

یکی از همین مدیران عزیز همین یکی دو شب پیش میهمان پخش زنده یک شبکه تلویزیونی بود . از قاب تلویزیون به مردم خیره شده و با همان خیرگی مثال زدنی اش می گفت :« بسیاری از کشورها خواهان خرید هواپیماهایATR ما هستند با اینکه عمر سنّی آن ها زیاد است .حتی خود فرانسوی ها هم خواهان خریدن مجدد این هواپیما ها از ما هستند»

 

صمیمانه از فرانسوی ها درخواست می کنیم بیایند هم این چند هواپیمای اسقاطی را ببرند و هم البته این مدیر عزیز را. باور کنید ما طاقت دوری ایشان را داریم. البته در این میان قبل از رفتن و خداحافظی با این مدیر ، عاجزانه تقاضا داریم نام کشورهایی که خواهان خرید این هواپیماهای پیر و اسقاطی هستند را به ما هم بگویند تا شاید اندکی از ملال ما کاسته شود. به هر حال لایک این بخش را به فرانسوی ها خواهیم داد اگر مجال دوری از این مدیر عزیز را برای ما فراهم کنند.

 

زنده باد کاپیتان!

نگارنده به نمایندگی از تمام مردم از خانواده بزرگوار خلبان قهرمان این پرواز عذر خواهی می کنم که همین روزها حتما به عنوان مقصر اصلی معرفی خواهد شد . همه می دانند که این کاپیتان جزو بهترین های این کشور بوده اند و آنچه باعث شد که این هواپیما سی متر مانده به نوک با دیواره برخورد کند نه دانش کم و نه تجربه کوتاه ایشان بوده است . کاپیتان آخرین قله را ندید ، چون خیلی چیزها برای اینکه قله آخر را هم بییند فراهم نبود . کاپیتان آخرین صدایی که شنید بسیار بلند و مهیب بود . کاش این صدا حتی با فرکانس بسیار پایین تر لاله های گوش برخی را تکانی هر چند مختصر دهد.

 

 کاپیتان شما آسمانی شدی !

مخلص کلام

ما ایرانی ها می میریم خیلی زود نه برای اینکه جنس مان خوب نیست نه برای اینکه مرگ را دوست داریم و نه برای اینکه از از دنیا دل بریده ایم . ما می میریم ، بی دلیل، بی بهانه ! لایک آخر را اختصاص می دهیم به همه ایرانی هایی که بی دلیل و بهانه می میرند.

 

 

مصطفی صادقی

 

 

 

namehnews.ir
  • 19
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش