به گزارش ایران، برهمین اساس اگر به آرایشگاههای مردانه سری بزنیم متوجه این عزم جدی برای متفاوت نشان دادن خواهیم شد. جایی که در آن آرایشگرهای حرفهای برای اصلاح موهای سر پسران به شکلهای بسیار خاص و متفاوت با عموم جامعه، پولهای فوقالعادهای دریافت میکنند و نوجوانان و گاه جوانان هم برای تحقق این اتفاق با کمال میل میپردازند.
این در حالی است که علاوه بر اصلاح سر به شکلهای متفاوت، برخی آرایشگرها که به صورت مخفیانه تری هم فعالیت میکنند و حتی آرایشگاههای آنها در امان مسکونی است اصلاح ویژه مناسبتی هم انجام میدهند.
از مدل ولنتاین تا عید نوروز
ولنتاین، شب یلدا، عید نوروز و کریسمس تنها بخشی از مناسبتهایی است که به گفته همین آرایشگرها درآن هم نرخها ویژهتر میشود و هم نوع اصلاحها و آرایشها متفاوتتر و مرتبط تر با آن مناسبت میشود. به گونهای که حتی در مناسبتی مانند ولنتاین برخی از نوجوانان و جوانان با مراجعه به این آرایشگرها از آنها میخواهند اسامی افراد خاصی را روی سرشان دربیاروند. یا به طور مثال در آستانه عید نوروز از سوی این افراد درخواست میشود تا طرحها و مدلهایی روی سرشان با توجه به شکل اصلاح سر پیدا باشد و دیده شود.
تبی جدید که هر سال گسترش پیدا میکند و افراد بیشتری به آن تمایل پیدا میکنند. موضوعی که از منظر بسیاری با فرهنگ و سبک زندگی ایرانی تفاوتهایی دارد. هرچند که ممکن است این مسأله بیاهمیت به نظر برسد اما کارشناسان براین باورند که آنقدر هم که برخی فکر میکنند بیاهمیت نیست.
دوست دارند متمایز باشند
جامعه شناسان، این اتفاق از سوی برخی جوانان و نوجوانان ایرانی را در چارچوب همان مقولهای تعریف میکنند که شکلهای خاص لباس پوشیدن و پیروی از مد در آن گنجانده میشود. آنچنان که به تعبیر این دست از صاحب نظران این افراد دوست دارند به شکل متفاوت تری از دیگر اعضای جامعه دیده شوند و حتی برند باشند و هرجایی که حضور پیدا میکنند نظرها به سوی آنها جلب شود، چرا که در حالت معمول افرادی که میخواهند یک زندگی طبیعی و نرمال داشته باشند چنین کاری را انجام نمیدهند، چرا که میدانند در صورت انجام چنین کاری روی ظاهرشان، از سوی دیگر فردی نامعقول شناخته میشوند. پس این نوع اصلاح و آرایشهای عجیب در راستای همان دیده شدن و بویژه متمایز شناخته شدن است.
سؤالهایی برای پاسخ
در همین زمینه روانشناسان برچند مسأله که سؤالاتی هم درپی دارد، تأکید دارند: اول آنکه اگر پتانسیل شکوفایی استعدادهای هر فرد در جامعه به شکلی معقول و مناسب و در خدمت جامعه فراهم بود آیا ما باز هم شاهد سیر تصاعدی گرایش به چنین مسائلی بودیم؟ دوم آنکه چرا اینقدر این فراد در جامعه به جای تمایل به سبک زندگی عمومی به سبک زندگی متفاوت و به طور متفاوت بودن از دیگر اعضای جامعه علاقه دارند؟
در کنار این سؤالات به عقیده کارشناسان افرادی که بهدنبال چنین مسائلی هستند انجام رفتارهای غیرطبیعی در جامعه را نسبت به دیگر اعضای جامعه عادیتر تلقی میکنند. یعنی این دست افراد همان طور که در گذر زمان به ظاهری متفاوتتر گرایش پیدا میکنند به رفتاری متفاوت با اعضای جامعه هم سوق پیدا میکنند، چرا که بعد از مدتی این تغییرات ظاهری آنها را برای متفاوتتر بودن اقناع نمیکند. از همین رو آنان بهدنبال برندهای رفتاری میروند که میتواند آنها را متمایز با عموم جامعه نشان دهد و این یعنی تحمیل هزینههای تازه به یک جامعه! چرا که این افراد میتوانند زمینههای بروز اتفاقاتی باشند که جامعه آنها را نمیپسندد و نامعقول میداند و حتی آن را به نوعی ضدهنجاری تلقی میکند.
سرمایه سوزی در نبود برنامهریزی برای نسل
روانشناسان همیشه در مورد چنین افرادی تأکید دارند که اگر به سراغ همین افراد رفته و با آنها به گفتوگو بنشینیم متوجه نوعی سرگشتگی در یافتن مسیر خود و البته زمینهای که بتوانند در جامعه مؤثر باشند میشویم. یعنی جایی که نقش نهادهای آموزشی برای ایجاد زمینههای کشف درست استعدادها پررنگ میشود.
مسألهای که با نگاهی به آن میتوان به عمق کم کاری این نهادها پی برد. اتفاقی که سبب میشود همین نوجوانان و جوانان، استعدادهای خود را کشف نکرده رها کنند و انرژی و توان آنها به سمت انجام چنین کارهایی به هدر رود.
در مجموع به نظر میرسد عدم برنامهریزی برای استفاده از نیروی انسانی در جامعه ایرانی و ایجاد شرایطی برای کشف پتانسیلهای هر فرد در جامعه به صورت صحیح سبب هدررفت هنگفتی در این روزها شده است. اتفاقی که میتواند به تدریج یک نسل را نسبت به آینده بدبین تر و دلسردتر کند و این نسل برای آنکه بیشتر دیده شود مجبور خواهد بود به سمت انجام چنین کارهایی گرایش پیدا کند. پس میتوان گفت که همین مسأله هم ریشه در برنامهریزیهای اشتباه برای استفاده از نیروی انسانی دارد. نیروی انسانی که در بسیاری از کشورهای جهان آنقدر درگیر انجام کارهای سازنده است که فرصتی برای گرایش به چنین مسائلی ندارد.
- 14
- 5