مدتی است که موضوع راننده اسنپ و دختر مسافر نقل محافل شده استٰ، چه در دنیای واقعی و چه در فضای مجازی این رویداد تبدیل به صحنه تقابل دو طیف فکری شده، گروهی که التزام به حجاب را برای زنان امری اجباری، ارزشی و قانونی فارغ از تفکر خاص آنان میدانند و گروهی که حجاب را نه یک اجبار بلکه یک انتخاب دانسته و معتقدند زنان در پذیرش یا عدم پذیرش این مساله باید آزادی عمل داشته باشند و با اعتقاد به حجاب اختیاری، موضوع را بخشی از حریم خصوصی فرد تلقی میکنند.
ماجرا را کمتر کسی نمیداند، روز ۱۶ خرداد خانم پویه نوریان در حساب توئیتری خود مشخصات یکی از رانندگان اسنپ «سعید عابد» را منتشر و اعلام میکند که راننده او را به دلیل عدم رعایت حجاب وسط اتوبان پیاده کرده است او از کاربران میخواهد که در صورت مشاهده این حساب از این راننده برای سفرهای خود استفاده نکنند.
بعد از انتشار این خبر از سوی مسافر شاکی، موجی در فضای مجازی راه میافتد که به تدریج به جامعه هم کشیده میشود ارزشیها حق را به راننده اسنپ میدهند و میگویند طبق قانون عمل کرده است و دخترک حق نداشته مشخصات او را منتشر کند و باید حجابش را رعایت میکرده و سایرین حق را به مسافر میدهند که راننده اسنپ حق دخالت دراین مورد را نداشته و نباید او را وسط راه رها میکرده است.
روز بعد اما در اتفاقی عجیب پویه نوریان در توییتی از راننده اسنپ عذرخواهی کرد اما افکار عمومی نسبت به این اتفاق موضع همدلانهای نداشتند و معتقد بودند این واکنش تحت فشار صورت گرفته است. کاربران شبکههای مجازی هشتگ تحریم اسنپ را راهاندازی کردند اما اسنپ با انتشار بیانیهای اعلام کرد که از راننده به خاطر انتشار اطلاعات شخصیاش دلجویی شده و او همچنان به همکاری خود با این شرکت ادامه خواهد داد و تاکید میکند که آقای عابد رفتاری قانونمند داشته و در عین حال بر اساس قانون مشتریمداری از مسافر به دلیل ناتمام ماندن سفرش دلجویی شده است.
این بیانیه نیز نتوانست موج بلند شده را بر ساحل آرامش بنشاند و اینبار طرفداران مسافر معترض اسنپ را تهدید به تحریم میکنند ماجرا تا جایی پیش میرود که موج واکنشها به صدا و سیما هم میرسد و شبکه ۳ سیما در اقدامی جانبدارانه سعید عابد را دعوت میکند تا او درباره آنچه پیش آمده توضیح دهد. در آن برنامه گفته شد راننده آتش به اختیار عمل کرده است.
ماجرا تمام نمیشود و و اینبار سردار حاجی زاده یکی از فرماندهان ارشد سپاه با راننده اسنپ دیدار کرد و حمایت خود را از این فرد اعلام میکند. از سوی دیگر روز ۲۲ خرداد پویه نوریان و سعید عابد با یکدیگر دیدار میکنند، در این دیدار مسافر شاکی از راننده عذرخواهی میکند و راننده هم به او قرآن، مفاتیح، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، اشعارحافظ و کتاب سلام برابراهیم را هدیه میدهد.
انتشار تصویر این دیدار که در آن دختر و مادرش چهرههایی عبوس و مستاصل داشته و تنها سعید عابد خندان است واکنش مردم را به دنبال داشت و بسیاری از کاربران فضای مجازی احساسات منفی خود نسبت به عکس منتشر شده را اعلام کردند. یکی از کاربران درباره عکس نوشت «چه برسر این خانواده آوردید؟» و دیگری نوشت «فقط چهره مادر!»
جامعه توان تشخیص خوب و بد را دارد
کامل دلپسند جامعهشناس توسعه اجتماعی به رویداد۲۴ میگوید: رویدادهایی از این دست با توجه به اینکه بازتاب و واکنشهای رسانهای زیادی داشته است قطعا پتانسیل تبدیل شدن به یک مساله اجتماعی مرتبط با اخلاق جمعی در جامعه را دارد؛ به این معنا که مساله اجتماعی مسالهای است که تعداد افراد درگیر در موضوع زیاد بوده وتعدادی حس کنند که باید برای موضوع کاری کرد و یک جای کار ایراد دارد.
وی با اشاره به اینکه واکنش ارزشی راننده اسنپ و رسانهای شدن آن از سوی مسافر یک مساله اخلاق عمومی را در جامعه پررنگتر و آن موضوع را تبدیل به یک مساله اجتماعی کرد، میگوید: ما در جامعه مسالهای داریم به عنوان حجاب یا مساله ارزشهای اخلاقی مرتبط با حجاب و این سوال مطرح است که نظر عموم جامعه درباره مساله حجاب در محیطهای عمومی یا بیرونی به چه صورت است.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه بخشی از کنشگران اجتماعی حجاب را موضوعی در حیطه اختیارهای فردی یا شهروندی میدانند، اما حاکمیت به استناد قانون آن را بخشی از الزامات رفتاری تلقی میکند، میافزاید: در این موضوع شیوه مواجهه نهادهایی مانند صدا و سیما، دادستانی و حتی واکنشهای اجتماعی کاربران به ویژه کاربران فضای مجازی بسیار جدی است و این مساله را مطرح میکند که حق شهروندی چیست.
این جامعهشناس با تاکید براینکه واکنش شهروندان به تصویر منتشر شده از خانم مسافر و راننده اسنپ واکنش مثبتی نبوده است، زیرا تفسیر زبان بدن خانم و مادرش در عکس نشان میدهد که آنچه رخ داده مبتنی بر اختیار فردی نبوده، عنوان میکند: شعور جمعی جامعه توان تمیز درست از نادرست را دارد و در رویدادهایی از این دست که وجدان جمعی جامعه بیدار میشود واکنشهایی نیز نشان داده میشود، بنابراین وجود تفاوت آرا نسبت به این موضوع ایرادی ندارد، زیرا جامعه متکثر جامعهای است که در آن تضارب و تقابل آرا وجود دارد.
او تاکید میکند: اتفاقاتی از این دست باید قانونگذاران و برنامهریزان فرهنگی و اجتماعی را وادارد تا به چنین موضوعاتی از منظر اجتماعی نگاه کنند نه اینکه پدیدهای را که فرصت رسانهای داشته باشد تبدیل به پدیدهای سیاسی کنند.
دلپسند با بیان اینکه چنین اتفاقاتی نشان دهنده بخشی از تنشهای زیرپوستی مرتبط با مسائل اجتماعی جامعه ایرانی است، خاطرنشان میکند: قاعدتا موضوعاتی از این دست اجتماعی بوده و نیازمند مشارکت همه جانبه سیاستگذاران فرهنگی و اجتماعی است.
وی با تاکید بر اهمیت واکنش مبتنی بر عدالت رسانهای در این موارد تصریح میکند: مردم شعور جمعی داشته و میتوانند تحلیل کنند که آیا این شیوه مواجهه درست بوده یا خیر و این سوال درباره عملکرد صدا و سیما نسبت به مسائل سیاسی فرهنگی و اجتماعی وجود دارد که چرا مواجهه رسانه ملی در چنین مواردی به صورت یکطرفه، جانبدارانه و بدون در نظر گرفتن نظر جمعی جامعه است، انگار فهمی که از اقتضائات جامعه وجود دارد فهمی یکسویه و صرفا مبتنی بر کارگزاران مسلط در رسانه ملی است.
این آسیبشناس اجتماعی میگوید: این یک جابنه گرایی پیامدهای اجتماعی ناخواسته و جدی دارد که سلب اعتماد عمومی نسبت به رسانه ملی، سلب اعتماد عمومی نسبت به سیاستگزاران فرهنگی و اجتماعی جامعه و سلب اعتماد عمومی نسبت به حقوق شهروندی که سالها برای احقاق آن تلاشهای جدی رخ داده از آن جمله است.
به اعتقاد وی چنین رویدادهایی فرصتی مناسب برای افزایش آگاهی جمعی نسبت به حقوق شهروندی و آگاهی قانونگذاران نسبت به مسائلی از این دست بوده همچنین میتواند باعث بهبود روابط شرکتهای خدماتی و خدمت گیرندگان شود و تحریم اسنپ به عنوان بخشی از واکنش جمعی نسبت به این ماجرا بیانگر حساسیت اجتماعی مردم نسبت به چنین مسائلی است که میتواند به ارتقا حقوق شهروندی بینجامد.
دلپسند میگوید: مسائل اجتماعی همیشه در جامعه وجود دارند و اگر ساختار اجتماعی جامعه قوی بوده و امکان تعامل و گفتگو را فراهم کند تضارب آرا ایرادی ندارد و حافظه اجتماعی جامعه ایرانی نیز در تحلیل رویدادهایی از این دست بسیار قوی عمل میکند.
فارغ از اینکه مسافر معترض نباید مشخصات راننده اسنپ را در فضای مجازی منتشر میکرد، اما واکنشهای یکجانبهگرایانه برخی از افراد و نهادها از جمله رسانه ملی و نهادهای نظامی میتواند جامعه را به ورطه بحران و ایجاد شکافی عمیق میان دو گروه فکری بکشاند موضوعی که ممکن است یک گروه را در رفتارهای تند و افراطی نسبت به گروه دیگر جری کرده و گروه مقابل را به انزوا یا مهاجرت سوق دهد موضوعی که در نهایت میتواند وحدت ملی را به چالش کشیده و دود آن به چشم جامعهای رود که برای ادامه حیات خود به همکاری و همدلی تمامی طیفهای اجتماعی نیاز دارد. از سوی دیگر این سوال همچنان باقی است که چرا باید به پدیدهای کاملا اجتماعی که تاحدودی زیادی مرتبط به اخلاقیات فردی و نگاه اجتماعی هر شخص و بهویژه زنان است رنگ و لعاب جناحی داد و چنین رویکرد قرار است به چه نتیجه مثبتی برای تمامی ایرانیان منجر شود.
- 15
- 3