مایک تایسون از این گفته که موفقیت با چه درد و رنجی برایش همراه بوده است و اینکه چطور در زندگی به اعتماد به نفس دست یافته است. زندگی تایسون انگار یک فیلم سینمایی است. او در اواخر دهه ۱۹۸۰ و در کل دهه ۱۹۹۰، یکی از مشهورترین شخصیتهای ورزشی دنیا بود. او به دلیل این تصویر مخوفش بود که توانست رازهای تاریکش را از ذرهبینها پنهان کند اما حتی «مایک آهنین» هم میگوید که زیر فشار سختیها، ویران شده است.
او در نوجوانی از یک خلافکار تبدیل به مشتزنی آماتور شد و زندگیاش را به دست کاس دیآماتو، مربی و استاد سابقش سپرد. دیآماتو بود که اعتماد به نفس تایسون را ساخت و او در نهایت از نوجوانی خام تبدیل به هیولایی ترسناک در داخل رینگ شد. تایسون در پادکستی به نام «مصلحتی» حضور یافته و درباره زندگیاش صحبت کرده است. او میگوید: «زمانی که زندگی را آغاز کردم، هیچ اعتماد به نفسی نداشتم. قلدرها زیاد به من زور میگفتند. فاجعه بود اما بعد، با کاس دیآماتو آشنا شدم. او از نظر روانشناختی من را تجزیه کرد اما سپس به من اعتماد به نفس بخشید. اعتماد به نفس برای من یعنی همه چیز.»
او با درسهایی که از دیآماتو آموخت، جوانترین قهرمان بوکس سنگینوزن دنیا شد. او خود را با شرایط جدید وفق داد و توانست یکی از مشهورترین ورزشکاران دنیا شود اما روزهای خوش تایسون، مانند هر افسانه دیگری، با موانعی روبهرو شد. افرادی که او به آنها اعتماد داشت به او خیانت کردند و این مشتزن که زمانی پدیده دنیا بود، در سال ۲۰۰۵ سرانجام از این ورزش خداحافظی کرد.
هنگامی که تایسون از ورزشی که در آن حاکم مطلق بود کناره گرفت، چندین اتفاق تأسفبار برایش روی داد و او حتی زمانی بیخانمان شد. بسیاری بر این باور بودند که سقوط تایسون در بوکس سختترین بخش زندگی او بوده است اما در واقع، سختیهایی که او پیش از مشتزنی کشیده هنوز هم برایش دردناک است.
مادر تایسون زمانی درگذشت که او تنها ۱۶ سال داشت. از آن هنگام بود که تایسون یاد گرفت بدون او زندگی کند. او توانست دردش را پشت موفقیتهایش پنهان کند اما گفت: «نبود مادرم من را خرد میکند. هرگز نشد که مادرم از من راضی باشد یا به خاطر کاری که کردهام به من افتخار کند. او من را تنها در زمانی دیده بود که بچهای وحشی بودم که در خیابانها میدویدم و با لباسهای تازه به خانه برمیگشتم و او میدانست که بابت آنها پولی ندادهام. من هرگز فرصت آن را نداشتم که با او صحبت کنم یا او را بشناسم. از نظر حرفهای این روی من تأثیری نداشت اما از نظر احساسی و شخصی، من را نابود میکند.»
- 9
- 3