تا به حال به جلسات هفتگی هیأت مدیره باشگاهها بخصوص پرسپولیس و استقلال فکر کردهاید؟ اعضایی که هفته به هفته جلسه میگذارند و بدون اینکه درباره مساله مهمی تصمیمگیری کنند، هر هفته این جلسات بدون خروجی را ادامه میدهند. بهعنوان بالاترین نهاد یک باشگاه هم معرفی میشوند و گاهی آنقدر درباره وظایف خود سردرگم هستند که درباره مسائل فنی و هزار و یک موضوع دیگر اظهارنظر میکنند جز آنچه باید. در نهایت هم وضعیت همین میشود که میبینیم و هیأت مدیره باشگاهها بدون هیچ آوردهای به حضور بیحاصل خود ادامه میدهند
هیأت مدیره در فوتبال ایران، مفهوم گنگ و تعریف نشدهای دارد. اگر اسم و رسمش را کنار بگذاریم و از پز تأثیرگذاری اعضایش بگذریم، شاید حتی بتوانیم جمله معروفی که یکبار درباره کمیته فنی در این فوتبال زده شده را درباره هیأت مدیره باشگاهها هم تکرار کنیم و بگوییم همان «کشک» است. نه کمتر و نه بیشتر! در باب نقش منفعل هیأت مدیرههای فوتبالی اما عمق فاجعه آنجاست که دو باشگاه بزرگ ایران که به تعبیری ویترین فوتبال ایران هستند، در هیأت مدیرههای خود از حضور اعضای تأثیرگذار بیبهره هستند.
باشگاه پرسپولیس را در نظر بگیرید که اعضای هیأت مدیرهاش نه تنها گرهی از مشکلات اقتصادی این تیم باز نکردهاند، بلکه اعضای هیأت مدیره با مصاحبههایی علیه سرمربی تیم و دخالت در امور فنی، گاهی حتی تیم را به حاشیه هم میبرند و مشکلاتی هم برای پرسپولیس به وجود میآورند. تیم بدون حضور آنها شاید حتی مسیر موفقیت را راحتتر و بیحاشیهتر طی کند.
بعد از رفتن گرشاسبی به دلیل ممنوعیت فعالیت بازنشستگان در مناصب دولتی، در ترکیب هیأت مدیره باشگاه هم تغییراتی ایجاد شد. حضور محمد نبی در هیأت مدیره باشگاه که همزمان رییس شرکت پیشکسوتان باشگاه هم هست، یکی از عجیبترین انتخابها برای هیأت مدیره بود. او ریاست شرکتی را برعهده داشت که با حضور علی پروین و عدهای از پیشکسوتان باشگاه، بحث خرید پرسپولیس را مطرح کرده بودند.
نبی را حتی اگر بهعنوان یک فعال اقتصادی به جمع اعضای هیأت مدیره پرسپولیس اضافه کرده بودند، باز هم او نتوانست نقش خود را به خوبی ایفا کند و صرفاً انتخاب پرابهامش با توجه به موضع مخالفی که گفته میشود نسبت به برانکو دارد، به خودی خود یک حاشیه برای تیم بود. ضمن اینکه همچنان این سوال بزرگ درباره نبی مطرح است که چرا نتوانسته بهعنوان یکی از اعضای هیأت مدیره که با اهداف اقتصادی انتخاب شده است، آوردهای برای این باشگاه داشته باشد یا دستکم خبری درباره این نوع فعالیتهایش اعلام نشده است.
او در کنار جعفر کاشانی که سالهاست بدون اینکه کار مثبتی انجام داده باشد، هر بار بهعنوان رییس هیأت مدیره انتخاب میشود، به دامن زدن به حاشیهها کمک کردند. برآیند همه حاشیهها هم این شد که زمزمهها درباره پرداخت نشدن پول برانکو به خاطر این است که او را خسته کنند تا خودش از پرسپولیس جدا شود و برود. هرچند که این فرضیه از سوی اعضای هیأت مدیره رد میشود اما مصاحبههای گاه و بیگاه جعفر کاشانی علیه برانکو در کنار ادعای حمایت از کادرفنی، جنبه حمایتی هیأت مدیره را قدری غیرقابل باور میکند.
فارغ از همه این بحثها اما مروری بر عملکرد هیأت مدیره باشگاه پرسپولیس به وضوح نشان میدهد که هیچگاه نتوانستهاند نقش خود را به معنی دقیق کلمه بهعنوان هیأت مدیره باشگاه ایفا کنند. آن هم در شرایطی که در بسیاری از باشگاههای حرفهای دنیا، اعضای هیأت مدیره معمولاً افرادی هستند که از نظر اقتصادی میتوانند به باشگاه کمک کنند اما در ایران بخصوص در دو باشگاه پرسپولیس و استقلال تا کنون چنین مفهومی بیمعنی بوده است. اعضای هیأت مدیره بیشتر برای خرج کردن پولهایی که به باشگاهها تزریق میشود، انتخاب میشوند. بدون اینکه برنامهای برای درآمدزایی داشته باشند یا ارتباطی برای تزریق پول.
در این امر وضعیت استقلال از پرسپولیس هم بدتر است. استقلال احمد سعادتمند را در سمت ریاست هیأت مدیرهاش دارد. سمت او تا پیش از حضور در هیأت مدیره باشگاه چه بوده؟ مدیرکل دفتر توسعه آموزش پایه و استعدادیابی وزارت ورزش. او اما حتی در زمینه تخصصش هم نتوانسته در باشگاه استقلال تأثیرگذار باشد و دل استقلالیها حداقل به این خوش باشد که بعد از حضور او در زمینه تیمهای پایه رشد قابل توجهی داشتهاند یا رویکرد تازهای را الگو کردهاند.
اسماعیل خلیلزاده دیگر عضو هیأت مدیره باشگاه استقلال است که با توجه به سابقه کاریاش میتوان حدس زد که با هدف پیشبرد اهداف اقتصادی به تیم اضافه شده است. او نایبرییس اتاق تعاون تهران و عضو شورای عالی پول بوده است اما آخرین مصاحبه امیرحسین فتحی بهعنوان مدیرعامل باشگاه، درباره مشکلات متعدد مالی است که استقلالیها با آن دست به گریبان هستند و این یعنی هیأت مدیره این باشگاه هم نتوانسته گرهی از مشکلات مالی باز کند و در این زمینه تأثیرگذار باشد.
خلیلزاده در فوتبال رشت بهعنوان کسی که بابت کمکهای چند ده میلیونیاش به سپیدرود شناخته شده، بعید است توان اقتصادی در حد کمکهای موثر به استقلال را داشته باشد. او بارها برای خرید سپیدرود در لیگ ۲ و لیگ یک موفق به انجام معامله نشد.
میرشاد ماجدی و کامران منزوی هم که شناخته شدهتر هستند و سالهاست در فوتبال فعالیت میکنند، هنوز نتوانستهاند نقش تأثیرگذاری در جایگاهی که هستند، داشته باشند. کامران منزوی البته اخیرا در مصاحبههایش درباره فعالیتهایی جدیتر حرف زده و باید منتظر بمانیم تا رویکرد تازه او را ببینیم.
هیأت مدیره باشگاههای بزرگی چون استقلال و پرسپولیس که بالاترین بخش باشگاه است، وقتی این چنین سردرگم و بیبرنامه است و وظایف خود را نمیداند، دیگر چه انتظاری میتوان از باشگاههای دیگر یا سایر بخشهای باشگاه داشت؟ چطور میتوان انتظار اصلاح در باشگاهها و فوتبال داشت؟
بهناز میر مطهریان
- 11
- 6