کاری با این نداریم که چنین اتفاقی اگر در حرفه ای ترین کشورهای دنیا رخ دهد ممکن است هیچوقت برای ورزشگاه مدنظر راه بازگشتی وجود نداشته باشد، بلکه قصد داریم مروری روی علل به وجود آمدن چنین پدیده ای در ورزش ایران داشته باشیم. لباس تیم های ملی رشته های مختلف ورزشی برای هر ورزشکاری مقدس است. این را می توان از اشک هایی فهمید که هر کدام آنها بعد از بالا رفتن پرچم ایران می ریزند. در سمت مقابل اما برای هر کدام آنها ممکن است شرایط به قدری دشوار شود که تنها راه پیش روی شان قهر کردن باشد! گاهی وقت ها یکی از دلایل خروج از شرایط تیم ملی و به اصطلاح قهر کردن، آماده نبودن امکانات است. درست مثل اتفاقی که برای احسان حدادی رخ داد. احسان بعد از رقابت های آسیایی و کسب مدال طلا راهی را پیش گرفت که در گذشته تعدادی از ورزشکاران ایرانی رفته بودند. او به دلیل مشکلات با رئیس فدراسیون دوومیدانی قهر کرد و ترجیح داد از این طریق به خواسته خودش برسد. در آن زمان به دلیل بالا رفتن قیمت دلار، هزینه های تمرینی احسان هم به شدت بالا رفت. طوری که در طول هر ماه برای او نزدیک به ۱۵۰ میلیون باید خرج می شد. در مقابل فدراسیون نشین ها اعتقاد داشتند با توجه به بودجه ۷ میلیاردی در سال دلیلی ندارد فقط یک ورزشکار نزدیک بیش از یک میلیارد از این پول را در اختیار داشته باشد. خیلی ها بر این باورند که ورزشکارانی مثل احسان از این طریق می خواهند به همه نشان دهند شرایط چقدر سخت است و با چه امکاناتی باید به جنگ مسابقات بروند.
این قهر و دعواها اما همیشه هم اینطور پیش نمی روند که مردم حتی درصد کمی حق را به ورزشکار بدهند. این روزها اتفاقی که برای کیانوش رستمی رخ داده نمونه بارز یک رفتار غیرحرفه ای است. کیانوش به دلیل مشکلاتی که با سرمربی تیم ملی دارد، ترجیح می دهد به طور انفرادی تمرین کند و این خودش به نوعی قهر محسوب می شود. در مقابل رئیس فدراسیون وزنه برداری تا حدی با این رفتار مخالف است و همین کشمکش ها باعث به وجود آمدن قهر بین کیانوش، انوشیروانی و سایر افراد شده. در این مورد کمتر کسی پیدا می شود که حق را به ورزشکار بدهد.
دو ورزشکار دیگری که شاید بهانه این گزارش بودند، حامد حدادی و صمد نیکخواه بهرامی هستند. این دو بسکتبالیست ارزنده ایران که در دیدار روز گذشته مقابل ژاپن در مقدماتی جام جهانی حضور نداشتند و ادامه غیبت شان ممکن است برای بکستبال ایران گران تمام شود. همه چیز از آنجا شروع شد که همه به اختلاف بین حامد و مهران شاهین طبع پی بردند و عدم حضور حدادی در بازی های حساس ایران قطعی شد. همین شد که بعد از کنار گذاشتن حامد، صمد نیکخواه بهرامی هم چند روز پیش از حضور در اردوهای تیم ملی سر باز زد و به کشور آمریکا سفر کرد. این رفتار صمد و حامد هم می تواند شبیه به رفتار احسان حدادی باشد. با این تفاوت که اینجا دیگر زیاد بحث امکانات نیست. هر دو بسکتبالیست تیم ملی در حمایت از همدیگر و البته سایر بازیکنان با فدراسیون و سرمربی به نوعی به مشکل خوردند. اما سوال اصلی اینجاست که از چنین بازیکنان حرفه ای انتظار می رود تیم ملی را در این مقطع حساس تنها بگذارند و سراغ تسویه حساب های شخصی بروند؟ آیا حامد و صمد اگر در تیم های مطرح خارجی خودشان چنین رفتاری انجام می دادند با برخورد تندی از سوی باشگاه مواجه نمی شدند؟
داستان قهر و قهربازی در ورزش حرفه ای ایران فقط در این رشته ها خلاصه نمی شود. همه ما اتفاقات مربوط به اردوی اتریش تیم ملی تحت افشین قطبی و قهر علی کریمی را به خاطر داریم. یا حتی اختلافات مهدی رحمتی و هادی عقیلی که در نهایت منجر به کنار گذاشته شدن آنها از تیم ملی فوتبال شد. نزدیک ترین نمونه هم که سردار آزمون است. او که بعد از جام جهانی با تیم ملی قهر کرد و دوباره توسط کی روش برگردانده شد. به راستی دلیل این رفتار می توان گفت غیرحرفه ای از سوی ورزشکاران ایرانی چیست؟ آیا نگاه بالا به پایین اصلی ترین درد جامعه ورزش ایران است؟ اصلا هیچ ورزشکاری حق قهر کردن به بهانه های مختلف را دارد؟ بدون شک ارزش لباس تیم ملی در هر رشته ای از ارزش هر ورزشکاری که آن را به تن می کند خیلی بالاتر است. اینکه مرز بین تیم ملی و تیم باشگاهی برای ورزشکاران تعریف شده باشد یکی از اصلی ترین نکته هایی است که انتظار فهمیدن آن وجود دارد. در طول تاریخ ورزش ایران راه برای بازگشت ورزشکارانی که قهر کردند همیشه باز بوده. کاری با درست یا اشتباه بودن چنین اتفاقی نداریم اما قطعی ترین اتفاق در این فرایند ضربه خوردن تیم های ملی و ورزش حرفه ای ایران است.
احسان خراسانی
- 11
- 4