به گزارش ایسنا، تیم ملی والیبال ایران دوران درخشان خود را با خولیو ولاسکو آرژانتینی آغاز کرد. ولاسکو سال ۲۰۱۱ به ایران آمد و سرمربیگری تیم ایران را برعهده گرفت.
ایران و ولاسکو روزهای خوب و درخشانی را پشت سرگذاشتند. روزهایی که شاید خوش بین ترین والیبالی هم نمیتوانست آن را تصورکند.
قهرمانی در آسیا ۲۰۱۱ و کسب نخستین پیروزی ها برابر قدرت های جهان نظیر صربستان، لهستان و آمریکا و ایتالیا از جمله نتایج خوب در رقابتهای مهم جهانی با ولاسکو بود.
تمامی این اتفاقها و روزهای خوب والیبال ایران با ولاسکو بر کسی پوشیده نیست اما به نظر میرسد وقت آن رسیده که والیبال ایران از سایه ولاسکو خارج شود.
کواچ، لوزانو و الان کولاکوویچ مربیانی که بارها و بارها با ولاسکو مقایسه شدند و خواهند شد. با وجود اینکه اسلوبودان کواچ می دانست که کار سختی برای جانشینی ولاسکو دارد اما همواره از این موضوع ابراز ناراحتی میکرد. احساسی که به نظر غیر منطقی نمیرسد.
هیچ مربی دوست ندارد با همتای خود حتی اگر اسطوره ای چون ولاسکو باشد، مقایسه شود.
یکی از نکات قابل توجهی که در این باره وجود دارد این است که رادوستین استویچف زمانی که به عنوان یکی از کاندیداهای سرمربیگری تیم ملی به ایران آمد از این موضوع انتقاد داشت. او در همان اندک زمان حضور در ایران از اینکه دائما صحبت از ولاسکو باشد ناراحت بود.
شاید کولاکوویچ از ابتدا این حس را نداشته باشد و حداقل دراین باره سکوت کند اما او هم این مقایسه را نمی پسندد.
عصر ولاسکو به پایان رسیده است. عصری که پر از موفقیت بود اما باید باور کرد که هر مربی شرایط خاص خود را دارد و مقایسه دائم شرایط تیم ملی با با تیم ملی ولاسکو به پیشرفت والیبال کمک نمیکند.
سایه سنگین ولاسکو روی نیمکت تیم ملی تمرکز مربی را میگیرد. هرتورنمنت و هر بازی که انجام میشود دائم صحبت از ولاسکو به میان میآید. با صحبت دوباره و چندباره از ولاسکو نه نتایج او تکرار میشود و نه تیم ملی پیشرفت میکند. تنها یک دغدغه در ذهن مربی تیم ملی به وجود میآید.
باید از ولاسکوی بزرگ به عنوان مهم ترین عامل پیشرفت والیبال ایران یاد کرد اما مقایسه و و علت اینکه چرا تیم ملی مثل زمان ولاسکو نیست هیچ دردی را از ما دوا نمیکند.
نباید شرایط به گونه ای باشد که مربی تیم ملی تمام وقت و ذهن خود را بگذارد تا ثابت کند هیچ چیز از ولاسکو کم ندارد. این برای والیبال ایران مید نخواهد بود.
- 9
- 6