پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳
۱۱:۵۴ - ۲۸ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۷۶۸۰
ورزش بانوان

گفتگو با موسس اولين تيم رزمی دختران ايران

ساناز توکلی,اخبار ورزشی,خبرهای ورزشی,ورزش بانوان

در سال‌هاي اخير ورزش‌هاي رزمي در بين دختران ايراني جايگاه ويژه‌اي پيدا كرده است و دختران زيادي را در بين دوستان و آشنايان‌مان مي‌بينيم كه در رشته‌هايي نظير كاراته، تكواندو، كيك بوكسينگ،جودو، ووشو و ... فعاليت مي‌كنند و در رده ملي و بين‌المللي هر روز شاهد ستاره‌‌هاي جديد در این قبیل رشته‌ها هستيم. همين يك سال قبل بود كه كيميا عليزاده، دختر نوجوان ايراني، موفق شد در مسابقات المپيك و در يك رشته رزمي براي نخستين بار صاحب مدال شود.

همين رخدادهاي خوب كه در چند سال اخير در ورزش‌هاي رزمي شاهد آن بوديم، بسياري از خانواده‌ها را مجاب كرده است كه فرزندان دختر خود را در كلاس‌هاي آموزشي رشته‌هاي رزمي ثبت نام كنند تا علاوه بر اينكه آن‌ها را به ورزش تشويق كرده‌ باشند، خيال‌شان راحت شود كه دختران‌شان توانمندي دفاع از خود را در مقابل خطرات احتمالي را دارا هستند.آموزش هنرهاي رزمي اين روزها براي بسياري از خانواده‌ها به دغدغه‌اي براي فرزندان‌شان تبديل شده است.

«ساناز توکلی» یکی از استادان رشته‌های رزمی است. دختر ۲۵ ساله اهل تهران که یک عصر پاییزی میهمان ما در تحریریه روزنامه قانون بود. از اون زیاد شنیده بودم، از اینکه در حرفه خود بسیار مهارت دارد و یکی از بهترین رزمی‌کاران دختر ایران به شمار می‌رود. کارنامه‌ای پربار از انواع و اقسام عنوان‌های جهانی و بین المللی، آن هم در انواع و اقسام رشته‌ها و ماده‌ها.

با توجه به پیش زمینه‌ای که از وی داشتم، انتظار می‌کشیدم دختری با روحیات خشن و جنگجویانه روبه‌رویم بنشیند و پاسخگوی سوالاتم باشد، اما تصوراتم درباره استاد ساناز کاملا برعکس از آب درآمد. دختری که با یک گلدان گل وارد تحریریه شد و از همان دقایق ابتدایی که با وی هم صحبت شدم، بر خلاف چهره‌ای که در رینگ مسابقات دارد، دختری سراسر آرامش بود. دختری که تمام عمرش را وقف ورزش های خشن و مبارزه‌ای کرده اما دستی هم در ادبیات و هنر دارد. دختری که در مشاعره همتا ندارد، به عنوان نخبه ادبی نیز انتخاب شده و رمان چاپ شده‌اش، چندین جایزه گرفته است.

این عصر پاییزی دختری مهمان روزنامه قانون بود که تلفیقی عجیب از انرژی، رزم، احساس و محبت بود. با این دختر دوست داشتنی ساعاتی هم کلام شدیم و در گفت وگویی جذاب برای‌مان از تمام فراز و نشیب‌های زندگی‌اش گفت و از اینکه با وجود تنها ۲۶ سال سن ، نسبت به همه شاگردانش احساس مادری دارد. مشروح این گپ و گفت را در زیر بخوانید:

از روزهای ابتدایی ورودت به ورزش بگو. چرا از همان ابتدا سراغ ورزش‌های رزمی رفتی؟

من از هفت سالگی ورزش کردن را آغاز کردم و اولین رشته‌ای که در آن فعالیت کردم، رشته کاراته بود. یک‌جورهایی مجبور شدم که کاراته را انتخاب کنم زیرا آن زمان هیچ رشته دیگری توسط یک مربی خانم در سالن نزدیک منزل ما آموزش داده نمی‌شد.

این آغاز ورود من به ورزش بود. بعد از مدتی که کاراته را یاد گرفتم تصمیم گرفتم رشته جدیدی را تجربه کنم و انتخابم رشته تکواندو بود. باز هم یاد گرفتن تکواندو برایم کافی نبود و سراغ ووشو رفتم. در نهایت نیز به رشته کونگ فو آشنا شدم. در بین رشته‌هایی که قبلا کار کرده بودم یک نقصی از نظر من وجود داشت.

مثلا در تکواندو از دست استفاده نمی شد یا کاراته خیلی کنترلی است و آنچه من می‌خواستم را برایم نداشت. اما کونگ فو به نوعی کامل بود و یک رشته رزمی واقعی بود. آن زمان من ۱۴ سال داشتم و استاد علی محمدی استاد من در این رشته بود. بعد از اینکه این رشته را به طور کامل یاد گرفتم، تصمیم گرفتم مدرک داوری و مربیگری آن را نیز بگیرم. همان زمان به واسطه تمرینات خوب و اصولی استادم توانستم در مسابقات کشوری مقام‌های زیادی به‌دست بیاورم. اما آن زمان رشته کونگ فو هنوز به طور کامل مطرح نشده بود. یک سری مشکلات سیاسی داشت و با برگزاری مسابقات برون مرزی مخالفت می‌شد.

این رشته آن زمان زیر نظر انجمن اداره می‌شد. رشته کونگ فو در سبک «کونگ فو توآ» آن زمان با برخی ممنوعیت‌ها مواجه شده بود زیرا ابراهیم میرزایی که موسس این رشته بود در زمان انقلاب مشکلاتی داشت که در نهایت منجر به تبعیدش به آلمان شده بود. با این حال زمانی که ما در رشته کونگ فو فعالیت می‌کردیم، اوضاع بسیار بهتر شده بود و گاهی مسابقات کشوری داشتیم.

پس آن زمان رشته «کونگ فو» اعزام های برون مرزی نداشت؟

نه اینکه اصلا نداشته باشد اما خیلی به ندرت اتفاق می‌افتاد. البته من همان زمان در یک مسابقات بین‌المللی آسیایی که در باکو برگزار می‌شد با هزینه شخصی شرکت کردم. در آن زمان به مقام قهرمانی نیز رسیدم.

چهار مقام قهرمانی جهان نیز در رشته هایی مانند کیک بوکسینگ به‌دست آوردم. اما بعد از مدتی به دلیل آسیب دیدگی شدیدی که با آن مواجه شدم ، مجبور شدم وارد عرصه مربیگری بشوم و در این مدت به عنوان مربی با ورزشکاران این رشته‌ها اعزام می‌شدم. گاهی نیز در عرصه داوری بین المللی کیک بوکسینگ فعالیت می‌کنم.

اصلا در بین این همه رشته چرا به سمت ورزش‌های رزمی جذب شدی؟

پدر من نظامی بود و در یک تیم تکواندو فعالیت می‌کرد و به همین دلیل همیشه من را به این رشته ترغیب و تشویق می‌کرد.

از آن طرف نیز در مدرسه گروهی با عنوان فرزانگان تشکیل شده بود که اعضای آن در بخش‌های مختلف فعالیت می‌کردند و به نوعی استعدادیابی صورت می‌گرفت و این نیز برای من به یک موقعیت تبدیل شد تا فعالیتم را در این رشته آغاز کنم.

در رشته‌های اینچنینی ، حجاب داشتن سخت نیست؟ یعنی سخت نیست که با پوشش مبارزه کنید؟

ما به این پوشش عادت کرده‌ایم و اصلا با آن مشکلی نداریم. اتفاقا نوع لباس‌های رشته‌هایی مانند کونگ فو و کیک بوکسینگ خیلی پوشیده است و این اصلا برای ما مشکلی ایجاد نکرده و نمی‌کند.

از تاسیس تیم رزمی «رزم آرا» که خودتان موسس آن هستید، برای‌مان بگو؟

ما مدتی قبل به این فکر افتادیم که برای اولین بار تیمی تشکیل دهیم که اعضای آن انواع هنرهای رزمی را فرا بگیرند. همان زمان با شاگردان ارشدی که داشتم جلسه گذاشتم و این موضوع در آن جلسه مطرح شد. من در رشته‌های مختلف مانند تکواندو، کاراته، ووشو، کیک بوکسینگ، کونگ فو، سلاح های سرد، آکروبات، دفاع شخصی و ... فعالیت کرده و همه را به طور حرفه ای آموزش دیده بودم و ایده‌ام این بود که تیمی داشته باشیم تا مجموعه این هنرها در آن آموزش داده شود.

تیمی که به معنای واقعی تیم باشد. حتی تصمیم داریم رشته «ام–ام – ای» را نیز به مجموعه این رشته ها اضافه کنیم. این رشته درآن ازتکنیک‌های مختلف رزمی،ازانواع مشت و لگدها گرفته تاتکنیک‌های قفل،اهرم‌کردن‌ها،پرتاب‌هاوتکنیک های خاک استفاده می‌شود. در ایران البته هنوز مجوز این داده نشده است اما ما فقط تصمیم داریم که این را آموزش بدهیم. در نهایت با مشورت‌هایی که صورت گرفت و پیشنهادهایی که مطرح شد، تیم «رزم آرا» را تشکیل دادیم و فعالیت‌های خود را به طور رسمی و برنامه ریزی شده آغاز کردیم.

فلسفه نام تیم شما چیست؟

خب ما برای انتخاب اسم خیلی فکر کردیم و ایده‌های زیادی مطرح شد. ما برای ارائه تیم به انجمن کونگ فو و فدراسیون هنرهای رزمی نیاز به اسمی داشتیم که با مخالفت مواجه نشود. رزم آرا یعنی دلاوری که در نبرد پهلوان باشد و مفهوم این برای ما مهم بود.

بعد از مدتی نیز لوگو طراحی کردیم. در این لوگو از عقاب استفاده کردیم که روح آزاد را نشان می‌دهد. اژدها هم در این لوگو وجود دارد که نشان‌دهنده قدرت است. روی بال های عقاب هفت پر وجود دارد. یک شمشیر هم هست که از بالا شمشیر دیده می‌شود و از پایین سای (یکی از سلاح‌های سرد). دو دست دور این لوگو قرار دارد که نماد دست دادن ِ ورزشکاران کونگ فو است.

شاخصه اصلی این تیم چیست؟

تفاوت اصلی تیم ما با یک تیم مثلا تکواندو یا کونگ فو این است که وقتی یک مربی دوره های حضورش در تیم رزم آرا تمام شود، انواع و اقسام هنرهای رزمی را آموزش دیده است و می‌تواند همه آن ها را آموزش بدهد. در واقع از پس همه این رشته ها بر می‌آید. تمرینات بسیار سنگینی داریم ،برخی تمرینات در فضای باز انجام می‌شود و فشار زیادی در این تمرینات وجود دارد.

این تیم دو سال است که تاسیس شده و در این دو سال فعالیت‌های مثبتی نیز صورت گرفته است. من در این تیم شاگردانی در همه رده های سنی دارم؛ از سن خیلی پایین تا شاگردی که ۵۰ ساله است.ما حتی برخی ورزشکاران را داشتیم که مشکل جسمی داشتند. یک خانمی در تیم ما بود که از ناحیه پا یک مشکل مادرزادی داشت اما با تلاش و تمرین توانست بعد از مدتی به عنوان سومی مسابقات رینگی جام ریاست جمهوری دست پیدا کند. در واقع نتیجه حرفم این است که درب‌های تیم ما به روی همه آن‌هایی که علاقه‌مند هستند باز است و این فرصت وجود دارد که بتوانند فعالیت‌های ما را از نزدیک ببینند.

گفتی که گاهی در فضای آزاد تمرین می‌کنید. واکنش مردم عادی با ورزش کردن اینچنینی دختران چطور است؟

بله ما برخی تمرینات‌مان را در پارک ها انجام می‌دهیم. واکنش‌ها نیز متفاوت است. گاهی پیش می‌آید که تشویق می‌شویم و گاهی برخوردهای خوبی نمی‌شود. در واقع همه چیز به فرهنگ افراد بستگی دارد. گاهی پیش آمده که خانواده‌ها خواستار این شدند که فرزندان‌شان را برای آموزش پیش ما بفرستند.ما سعی می‌کنیم هر نوع برخوردی که می‌شود را بپذیریم و به نظری که باقی افراد نسبت به فعالیت های ما دارند احترام بگذاریم.

مسابقه هم شرکت می‌کنید؟

بله در بسیاری از مسابقاتی که در سطح کشور در رده‌های سنی مختلف برگزار می‌شود، شرکت می‌کنیم و اغلب با کسب عنوان و مقام برای شاگردانم همراه است. در نبردهای مختلف و در رده های سنی متفاوت همیشه مدال آوری داشتیم و داریم. در کلاسی که ۳۰ نفر حضور دارند ، ۲۰ ورزشکار قهرمانی کشور دارند و باقی نفرات نیز کمی تازه واردتر هستند و به طور حتم به مرور زمان آن‌ها هم عناوین درخشاني برای تیم ما کسب خواهند کرد.

تیم شما فعالیت‌‌های فرهنگی نیز دارد. در این باره توضیح می‌دهید؟

بله ما در کنار فعالیت‌های ورزشی و آموزش رزمی، فعالیت‌های فرهنگی نیز داریم. گاهی پیش آمده که فستیوال‌های رزمی برگزار کردیم و از اساتید رشته های مختلف دعوت کردیم که فستیوال بسیار خوبی نیز از آب درآمد. یک بار هم برای یکی از اعضای تیم یک جشن عروسی با سبک رزمی گرفتیم و در این جشن عروسی از فاکتورهای هنرهای رزمی استفاده کردیم که جشن بسیار جالبی شد. هزینه آن را نیز خود بچه‌های تیم پرداخت کردند.

وضعیت حمایت فدراسیون از تیم شما چطور است؟

متاسفانه حمایتی صورت نمی‌گیرد. من بارها تلاش کردم که بتوانم این تیم را ثبت کنم اما فدراسیون می‌گوید که تیم را به عنوان یک سبک ، ثبت کنیم. اما من واقعا تصورم این نیست که از ورزشکاران پول دربیاورم. منظور من از تیم چیز دیگری است اما فدراسیون این را به نوعی درک نمی‌کند و تا کنون شرایطی فراهم نشده که تیم ما مورد حمایت فدراسیون قرار بگیرد. ما در بین نفرات تیم‌مان ورزشکارانی داریم که در آسیا قهرمان شده‌اند و اگر حمایت‌ها بیشتر شود، شک ندارم که از بین این ورزشکاران، قهرمان جهان نیز خواهیم داشت.امیدوارم که بتوانیم نگرش فدراسیون را نسبت به تیم رزم آرا تغییر دهیم.

کمی از فضای ورزش خارج شویم. یک موضوعی که شاید بسیار جالب باشد این است که اکثر دخترانی که رزمی کار می‌کنند، بر خلاف شخصیتی که در میدان مسابقه دارند، در واقعیت زندگی شخصی، روحیات بسیار لطیفی دارند. این تناقض به شمار می‌رود یا خاصیت و ویژگی همه رزمی‌کاران است؟

اتفاقا این اصلا تناقض نیست. اکثر رزمی‌کاران شخصیت ذاتی آرامی دارند. ما همیشه قبل از مبارزه حریفان‌مان را بغل می‌کنیم اما در میدان برای هدف می‌جنگیم. تلاش مان این است که به هم آسیب نزنیم. اگر هم آسیبی رخ می‌دهد به دلیل استاندارد نبودن شرایط است. شاید باور نکنید ولی ما بهترین دوستان‌مان کسانی هستند که در میدان مبارزه با آن‌ها آشنا شدیم.

شما رمان نویس هم هستید، در این باره بگویید؟

من در سن ۱۹ سالگی اولین رمانم با عنوان «ناله مستان» چاپ شد. کتابی ۳۱۳ صفحه‌ای و یک داستانم عاشقانه است. زمانی که این رمان چاپ شد من به عنوان جوان ترین نویسنده ایران انتخاب شدم. سال ۸۹ این رمان به چاپ رسید. یک بار نیز به عضویت نخبگان ادبی در آمدم. عنوانی که بعد از چندین دوره مسابقه در بخش‌های مختلف مانند مشاعره، داستان نویسي و شعر در قالب و سبک‌های مختلف، توانستم به دست بیاورم.

رشته تحصیلی شما ادبیات بود؟

خیر. من کارشناسی مدیریت جهانگردی خواندم و ارشد نیز مدیریت بازرگانی.

پس این همه اطلاعات ادبی ریشه‌اش کجاست؟

پدر من اهل ادبیات بود و از وقتی من کودک بودم برایم شعرهای شاعران بزرگ ایران را می‌خواند و این علاقه‌مندی به این دلیل در من ایجاد شد. من زمانی که مسابقات نخبگان ادبی را پیش رو داشتم مجبور به مطالعه زیاد در زمینه ادبی شدم. برای مثال دیوان حافظ را به طور کامل حفظ کردم و همچنین باید کل شاهنامه را با تفسیر آن یاد می‌گرفتم. این برای من واقعا لذت بخش بود. هرچند شماره چشمم بالا رفت اما تجربه شیرینی بود.

به عنوان یک دختر ورزشکار با چه محدودیت‌هایی مواجه بودی و این محدودیت‌ها چقدر موجب ناامیدی در تومی‌شد؟

به هر حال باید پذیرفت که دختران در ایران با برخی محدودیت‌ها مواجه هستند. اما این بدین معنا نیست که مانع پیشرفت بشود. من هم مانند همه گاهی از سدهایی که ایجاد می‌شد خسته می‌شدم اما همیشه سعی می‌کردم که با امید به هدفی که دارم توان خود را حفظ کنم. من سختی‌های زیادی را پشت سر گذاشتم اما همیشه با خودم عهد کردم که در همه شرایط بهترین باشم و اجازه ندهم چیزی مانع رشدم شود. اعتقاد من این است که آدم یک بار حق زندگی دارد و باید بهترین روزها را برای خود رقم بزند. دوست ندارم برای حرف و نظر دیگران زندگی کنم.

خانواده‌ات با این شکل از ورزش و مبارزه‌هایی که می‌کردی مخالف نبودند؟

مخالفت‌ها همیشه وجود داشت که البته این مخالفت‌ها حاصل نگرانی بود. آن‌ها می‌ترسیدند که من در این مبارزه‌ها و این ورزش سلامتی‌ام را از دست بدهم. اما من همیشه سعی کردم متقاعدشان کنم. به دلیل ضعیف بودن چشمانم آن‌ها نگران بودند که چشمانم با آسیب‌دیدگی شدیدتر مواجه شود، اما من به آن‌ها گفتم که این انتخاب من است و تلاشم این است که مراقبت کافی را از خودم داشته باشم. اما بارها گفتم که اگر بمیرم و دوباره زندگی کنم باز هم این رشته‌ها را انتخاب می‌کنم و همین مسیری را می‌روم که تا امروز رفتم.هميشه به خدا توكل كردم و هر بار وارد ميدان مبارزه مي‌شوم خودم را به خدا مي‌سپارم.

خودت اگر صاحب دختر بشوي اجازه مي‌دهي به سمت اين ورزش‌ها برود؟

شايد اگر بخواهم احساساتي تصميم بگيرم اجازه ندهم، چون سختي‌ها و دردهاي زيادي در اين راه وجود دارد و هيچ مادري توان ديدن ناراحتي فرزندش را ندارد. اما واقعيت اين است كه من خودم اين راه را رفته‌ام و اگر دختري داشته باشم كه به ورزش‌ها و هنرهاي رزمي علاقه‌مند شود، بدون شك اين فرصت را بهش مي‌دهم. اگر بتوانم خودم بهش آموزش مي‌دهم يا او را پيش يك مربي خوب مي‌فرستم.

اعتقاد من اين است كه ورزش‌هاي رزمي اگر درست آموزش داده شود، به هيچ وجه منجر به آسيب‌ديدگي نخواهند شد. فلسفه ورزش رزمي اين است كه مانع آسيب‌ديدن شود و افراد بتوانند مقابل خطرات از خود دفاع كنند نه اينكه خودش موجب آسيب شود.

اين روزها مباحث رواني در ورزش بسيار حايز اهميت است. در رشته‌هاي رزمي و مبارزه‌اي، بحث روانشناسي چقدر حايز اهميت است؟

تصور من اين است كه روانشناس اصلي هر تيم مربي آن تيم است. مربي‌اي كه همه تجربيات را از برد و باخت و هيجان و حسرت، در ميدان مسابقه پشت سر گذاشته باشد. به طور حتم در رزمي مهم است كه ورزشكار از نظر رواني آماده نبرد باشد و اين بايد از سوي مربي به وي منتقل شود. شايد حضور يك روانشناس بتواند كمك كننده باشد اما در نهايت مربي هر تيم بهترين كسي است كه مي‌تواند نفراتش را از منظر روحي در شرايط ايده‌آل نگه دارد.

چه بعد از پيروزي و چه بعد از شكست. همچنين بايد در نظر داشت كه يك مربي بيشترين شناخت را از نفراتش دارد و اين شناخت مي‌تواند در شرايط حساس از منظر رواني به آن‌ها كمك كند. چون مي‌داند با هر شاگردش بر اساس روحياتي كه دارد چطور برخورد كند.

ورزش زنان ايران با مشكلات متعددي دست و پنجه نرم مي‌‌كند.به اعتقاد شما در اين بين بزرگ‌ترين دغدغه كدام است؟

به اعتقاد من عدم امنيت شغلي بزرگ‌ترين دغدغه ورزشكاران زن است. حتي آن‌هايي كه در سطح بسيار حرفه‌اي و بين‌المللي فعاليت مي‌كنند. خود من عمرم را در ورزش سپري كردم اما همش به اين فكر مي‌كنم كه بعد از تمام شدن درسم بايد چه شغلي را انتخاب كنم. چون ورزش نه در آمد دارد و نه بيمه‌اي كه خيال فرد را از آينده‌اش راحت كند. چرا بايد به يك شغل ديگري فكر كنم وقتي زندگي‌ام با ورزش و آموزش ورزش گذشته است. من يك مربي هستم اما هيچ آينده‌اي ندارم.

درهمه كشورهاي دنيا مربيان ورزشي از سوي دولت حمايت مي‌شوند. بيمه و حقوق ثابت دارند. اما شغل ما اصلا رسميت ندارد و اين بسيار ناراحت كننده است. من شايد از يك سني به بعد نتوانم ورزش كنم. از حالا اين دغدغه را دارم كه داستان زندگي‌ام در آينده چطور پيش مي‌رود. من به نمايندگي از همه زنان و مردان ورزشكار اين خواسته را از مسئولان كشورم دارم كه يك روزي حقوق بازنشستگي و بيمه داشته باشيم و مربيگري و ورزشكاربودن شغل رسمي به شمار برود. اميدوارم صداي ما به گوش مسئولان برسد.

پرتو جغتايي

ghanoondaily.ir
  • 45
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
زمان پخش مسابقات از تلویزیون
  • پنج شنبه ۱۴ تیر
    لیگ MLS آمریکا
    شارلوت - اینتر میامی
    ۰۳:۰۰
  • جمعه ۱۵ تیر
    کوپا آمریکا
    آرژانتین - اکوادور
    ۰۴:۳۰
ویژه سرپوش