مقوله ثبتنام زنان در انتخابات برخی فدراسیونها، این روزها به محور یکی از خبرهای حاشیهای ورزش ایران تبدیل شدهاست. در نگاه کلی تنها تفاوت موجود در مدیریت ورزشی زنان و مردان در بحث کلان مدیریت ورزشی ایران، در مقولههایی انگشتشمار خلاصه میشود.
بانوان ایران همواره در سالهای اخیر کوشیدهاند خود را در جایگاههای مدیریتی اثبات کنند و این تلاش آنها بود که عملکرد کاربردیشان در چنین پستهایی، بهچشم بیاید. بهطور ویژه در دوران روی کارآمدن دولت یازدهم، رئیسجمهوری دولت تدبیر و امید، دیدگاه بسیار مثبتی بهمقوله اشتغالزایی زنان بهویژه در سطوح مدیریتی داشت. این موضوع البته در حد تئوری و حرف باقی نماند و رویکرد پراگماتیک دولتهای یازدهم و دوازدهم به مقوله استفاده از نیمی از منابع انسانی کشور، شکوفایی مدیریت زنانه نهتنها در ورزش، که در حوزه علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را هم در پیداشت. حضور مرضیه افخم بهعنوان سفیر کشورمان در مالزی، گواه این مدعاست.
زمان برای آزمون و خطا
بدون شک مهمترین عامل برای موفقیت مدیریت نسبتا نوپا و جوان زنان بهویژه در ورزش ایران، دادن وقت کافی به مدیران خانم کشور برای اثبات شایستگیها و تواناییهایشان است. همانطور که یک مدیر مرد ممکن است با طیکردن دوران آزمون و خطا، درنهایت به مدیری موفق تبدیل شود، اگر این حوصله و زمان در اختیار مدیریت زنان هم قرار بگیرد، نهتنها به بیراهه نمیرویم، بلکه حتی میتوانیم به رشد و شکوفایی نگاهی نو و جزئینگر در مدیریت کشور، سرعت بیشتری ببخشیم. موفقیت، هرگز مقولهای نیست که در مرزهای جنسیتی تعریف و مرزبندی شود.
مدیریت موفق بدونشک برخاسته از دو بستر است. نخست علم و آگاهی از دانش و فنون روز و دوم داشتن تجربه در سطوح مختلف مدیریت. فرقی نمیکند که یک مدیر، زن یا مرد باشد، هر کسی بتواند از این دو المان بهخوبی بهره ببرد، حیطه مدیریتی خود را بهجاده موفقیت رهنمون میکند. موضوعی که باعث میشود جامعه مدرن ایرانی هر روز بیش از گذشته به شایستهسالاری در حوزههای متعدد نزدیک شود.
برتری مدیریت زنانه
برنامههای یک مجموعه زمانی به سمت موفقیت شیب پیدا میکند که مبحث شایستهسالاری در منابع انسانی آن مجموعه بهخوبی رعایت شود. این میان البته زمانی که بحث مدیریت زنان یا مردان مطرح میشود، میتوان به برخی امتیازات مدیریت زنانه هم اشاره کرد. با توجه به ریزهکاریها، وسواسکاری و بهعبارت بهتر نگاه جزئینگرتری که زنان نسبت به مردان از آن برخوردارند، میتوان گاه حتی به موفقیت مدیریت زنانه در قیاس با مدیریت مردانه هم دلخوش بود.
هرچند در مقوله کلان مدیریت، مقایسه جنسیتی محلی از اعراب ندارد اما هر دو طرف میتوانند با تکیه بر ویژگیهای خود در بخشهای متفاوتی از برنامههای مدیریتیشان عملکرد موفقی داشته باشند. درواقع تنها تفاوتی که این سالها مدیریت مردانه و زنانه با یکدیگر داشتند، زمان برای اثبات تواناییشان بود. در سالهای اخیر اغلب زنانی که وارد حوزه مدیریتی شدند، علاوه بر کوشش در راه رسیدن به موفقیت مجموعه خود، نگاه دیگری هم داشتند. آنها میکوشیدند به نحو احسن ماموریت خود را به پایان برسانند تا از این رهآورد، افکار عمومی اقبال بهتر و بیشتری به مدیریت خانمها در کشور پیدا کند. ماموریتی که اگر فاکتور زمان مناسب و کافی هم به آن ضمیمه شود، در بیشتر مواقع موفقیتآمیز خواهد بود.
صحبت از کمتجربگی مدیریت زنانه در ایران زمانی تشدید میشود که تلاشهای بانوان ایرانی در این عرصه به اشتباه بهچشم نمیآید. سال گذشته، فاطمه سامبا ضیوف سامورا، بهعنوان نخستین زنی که به سمت دبیر کلی فدراسیون جهانی فوتبال فیفا میرسد، نام خود را در تاریخ جاودان کرد. شاید سامورا پیش از سال ۲۰۱۶ چهره و قبل از آنکه به سمت دبیرکلی فیفا برسد، چهره چندان شناختهشدهای نبود اما با نگاهی به رزومه و بیوگرافی او، مشخص میشود که این زن در سطوح پایینتر مدیریتی کارنامه درخشانی داشته است. به یقین در کشورمان هم چنین نمونههایی دیده میشوند و اگر حوصله افکار عمومی اجازه دهد، در آیندهای نهچندان دور مدیریت زنانه در ورزش ایران به اوج شکوفایی خود خواهد رسید.
پریا شهریاری_رئیس دپارتمان فوتبال ساحلی ایران
- 18
- 6