سلیمانی سرمربی تیم فوتبال زنان آویسا خوزستان در لیگ برتر است و سالها به عنوان سرمربی تیمهای فوتبال استقلال خوزستان، فوتسال خوزستان، دیهیم اهواز، فولاد و ملی حفاری اهواز فعالیت میکرد. او همچنین یک دوره مربی تیم ملی فوتسال زنان و یک دوره هم سرمربی تیم ملی فوتسال زنان بود.
در متن زیر مشروح گفت و گوی وی را با ایرنا میخوانیم:
در ۶ ساگی با برادران خود در کوچه فوتبال بازی میکردید؟
در خانواده ورزشی بدنیا آمدم و برادرانم نیز نه در تیمهای مطرح اما فوتبال بازی میکردند. از سال ۵۵ به فوتبال علاقهمند شدم و با آنان در کوچه بازی میکردم.
برادر شما در آلمان مربی است؟
برادرم کاظم سلیمانی در آلمان مربی رده سنی نوجوانان و پایه است. در کنار برادرانم با فوتبال بزرگ شدم.
اما دوران راهنمایی والیبالیست شدید؟
فوتبالی نبود. بنابراین به تیم والیبال مدرسه پیوستم. خیلی فرز و توپگیر خوبی بودم. در آن زمان پاسور بودم زیرا پست لیبرو نبود. خوب میتوانستم شیرجه بزنم و از بازی لذت میبردم. از سال ۶۸ تا ۷۶ والیبالیست بودم. در سال ۷۶ توانستیم مقام دوم کشور را بدست بیاوریم. در آن زمان تیمهای تهران الف و ب، اصفهان و خوزستان در آن مسابقات بودند که توانستیم از لیگ دسته یک به برتر رفتیم. قد مناسبی برای تیم ملی نداشتم. شاید اگر پست لیبرو در آن زمان بود به تیم ملی دعوت میشدم با این حال از والیبال بازی کردن لذت میبردم. در همان سال که قهرمان شدیم بدلیل امکانات کم و مسایل دیگری چون پاره شدن رباط صلیبی سرمربی تصمیم گرفتیم تا همه تیم والیبال را ترک کنیم و در نهایت منحل شد. پس از آن نیز به دانشگاه رفتم و در رشته مدیریت ورزش و تربیت بدنی درس خواندم و تا کارشناسی ارشد ادامه دادم. البته آن زمان در زمین تنیس شرک نفت تنیس بازی میکردم. حتی در مسابقات کشوری موفق به کسب مقام چهارمی شدم. هم مربی تنیس بودم و نیز سمت نایب رییسی هیات تنیس را بدست آوردم.
چرا رفتید دو و میدانی؟
زمانی که والیبالیست بودم و در زمین چمن ورزشگاه تختی بازی میکردیم. همزمان در روزهای جمعه تیم دو و میدانی هم آنجا تمرین میکرد. ما باید ۱۰ روز دیگر به مسابقات والیبال کشوری میرفتیم. در حین تمرین والیبال سرمربی دو و میدانی به سرمربی ما گفت که اجازه بدهید تا فروزان و الیزا امیریان دیگر والیبالیست تیم، ماده پرتاب وزنه را انجام دهند. من و امیریان هفت متر وزنه را پرتاب کردیم پس از آن سرمربی دو و میدانی از سرمربی ما خواست که اجازه دهد تا در مسابقات دو و میدانی در شیراز شرکت کنیم. اما سرمربی ما اجازه نداد. در آن زمان رکورد پرتاب وزنه ۸ متر بود. در نهایت سرمربی ما موافقت کرد در مسابقات شرکت کردم و در پرتاب وزنه در هفته گانه مقام دوم کشور و در پرتاب دیسک در هفت گانه سوم کشور شدم. علیرغم علاقه به رشته دو و میدانی، اما ورزشهای انفرادی را دوست ندارم.
سال ۷۸ فوتسال زنان خوزستان را راهاندازی کردید؟
در سال ۷۸ ابتدا فوتسال زنان در تهران راهاندازی شد. در آن زمان مسوول ورزش زنان استان به ما کمک کرد تا نامهای برای راهاندازی تیم فوتسال زنان خوزستان بنویسیم. در نتیجه در کنار دو و میدانی کارانی چون مینا بارانی، زیور و زیبا بابایی، نامهای نوشتیم و مسوول ورزش زنان نیز خیلی از آن استقبال کرد و مجوز به ما داده شد تا فوتسال را شروع کنیم.
در ابتدا بدون سرمربی و با شناسایی بازیکنان دیگر تمرین میکردیم. بازیکنان پیشنهاد دادند تا سرمربی شوم و پذیرفتم و البته بازی هم میکردم. حتی به من گفتند، نایب رییس هیات فوتبال استان شوم، اما نمیتوانستم همزمان در ۲ جا باشم، بنابراین مریم منظمی که در آن دوران دو و میدانی کار بود نایب رییس هیات شد. هفتهای چهار جلسه تمرین میکردیم و تا سال ۷۹ مدرک مربیگری را نیز دریافت کردم و در کلاس درجه سه مربیگری پروین رمضانی در اهواز شرکت کردم. در همین سال در اولین دوره مسابقات فوتسال در تهران با حضور ۱۰ تیم شرکت کردیم و همان سال قهرمان شدیم اما تلخ بود.
اولین قهرمانی تلخ بود چرا؟
چون در دیدارهای فینال به من اطلاع دادند که مادرم به کما رفته بود و فوت کرد و مجبور شدم تا بازگردم اما تیم بدون من هم قهرمان شده بود. در سال ۸۰ بدلیل برگزاری مسابقات زنان اسلامی رقابتهای لیگ برگزار نشد.
مربی تیم ملی فوتسال زنان شدید؟
از فدراسیون فوتبال با من تماس گرفتند که شما بدلیل قهرمان تیم در لیگ برتر به عنوان مربی تیم ملی فوتسال زنان در کنار پروین رمضانی انتخاب شدهاید. سال ۸۰ بود که در مسابقات زنان کشورهای اسلامی با تیم ملی شرکت کردیم و به قهرمانی رسیدیم. در لیگ برتر در سال ۸۱ و ۸۲ با تیم استان خوزستان قهرمان لیگ برتر شدیم. هر چند از سال ۸۱ تا ۸۵ نایب رییس فدراسیون فوتبال زنان استان بودم.
از سال ۸۳ هدایت تیم دیهیم اهواز را پذیرفتید؟
بله. با این تیم در سال ۸۳ و ۸۴ نایب قهرمان شدیم و تا سال ۸۵ با این تیم کار میکردم. بعد از آن با تیم استقلال دزفول ۲ سال قهرمانی را تجربه کردم. پس از آن هم به تیم شرکت ملی حفاری رفتم و تا سال ۹۴ آنجا بودم و ۲ فصل قهرمان شدیم.
در فصل ۹۲-۹۳ هم در لیگ برتر و نیز جام حذفی قهرمان شدید؟
بله. ما در لیگ برتر و حذفی قهرمان شدیم و بیاد دارم تیم ما با پرسپولیس با سرمربیگری شهرزاد مظفر بازی داشت. در آن بازی فینال برابر پرسپولیس هفت تا گل زدیم. حمید استیلی هم به عنوان نماینده باشگاه پرسپولیس در این دیدار حضور داشت و بازی ما را در کنار مرادعلی حاجتی مدیرعامل باشگاه میدید. از دور دیدم که مسوول ورزش زنان آمد و به سرپرست ما چیزی گفت و رفت. تایم اوت گرفتند و به ما گفتند حاجتی گفته به احترام استیلی که اینجا نشسته زیاد گل نزنید.
به احترام استیلی گل نزنید؟
دقیق همین جمله را گفت اما ما ۷ بر ۲ تیم پرسپولیس را بردیم. استیلی خودش جام قهرمانی را به ما تقدیم کرد.
چرا مربیگری تیم ملی را رها کردید؟
زیرا برای این شغل پولی دریافت نمیکردم و رفت و آمد برایم سخت بود. هر ماه هم ۱۰ روز مرخصی داشتم. ابتدا فکر کردم موقتی است اما دیدم شرایط برایم دشوار شد و در نهایت عذر خواستم و گفتم برایم مقدور نیست تا ادامه دهم.
چه شد به یکباره از سرمبیگری تیم فوتبال جوانان سردرآوردید؟
مینا بارانی نایب رییس هیات فوتبال خوزستان بود و گفت که تیم فوتبال نوجوانان قرار است در شهریور ماه به مسابقات کشوری برود و من با وجود آنکه سرمربی استقلال خوزستان بودم اما قبول کردم. در سال ۹۱ این تیم را به مسابقات بردم و قهرمان کردم. دیگر این رقابتها هرگز برگزار نشد.
در سال ۷۹ که قهرمان لیگ برتر فوتسال شدیم خیلی فوتبال را دوست داشت اما این رشته در خوزستان فعال نبود و نیز به دلیل بیتوجهی مسوولان به استعدادهای این شهر، هرگز از همان ابتدا تیمی تشکیل ندادند. فوتسال زنان از همان سال اول قهرمان شد و خود را نشان داد اما فوتبال برای زنان نیازمند زمین چمن و امکانات دیگر بود که در خوزستان کم داشتیم. برای تشکیل تیم فوتبال زنان به استانداری و خیلی جاها رفتیم اما فایده نداشت. امکاناتی به ما نمیدادند و اگر فوتبال زنان تشکیل میشد به یقین بجای فوتسال به فوتبال میرفتم.
در سال ۹۴ بازنشست شدم و سرمربی شهناز یاری بود که پس از رفتن او، الهه عرب عامری نایب رییس وقت فدراسیون فوتبال از من خواست تا سر مربی تیم شوم. یکی از بهترین کارهای عرب عامری این بود که ثمیم پور سرپرست تیم را عوض کرد.
چرا بهترین؟
وی همواره بازیکنان و کادر فنی را به جان هم میانداخت. او برای خود حکومتی داشت. بنظرم نبود او و آوردن نادره درودیان به عنوان سرپرست تیم مهمترین امر در قهرمانی تیم ملی فوتسال در مسابقات قهرمانی آسیا در مالزی بود.
کدام نایب رییس فدراسیون فوتبال را قبول داشتی؟
خدیجه سپنجی و الهه عرب عامری همواره داد و بیداد میکردند اما فوقالعاده خوش قلب بودند. اگر یکی از آنها نایب رییس بود بازیکنان به پاداشهای قهرمانی خود میرسیدند. زیرا حسابی از حق بازیکنان و مربیان دفاع میکردند. گرچه ضعف عمده فوتسال و فوتبال زنان در مدیریت است و هیچکدام فوتبالی و فوتسالی نبودند. نایب رییس باید حداقل در این رشتهها فعالیت داشته باشد و مدیریت در این عرصه را بداند. انتصابها در فوتبال ما سیاسی است.
برگردیم به بحث قبلی، تا سال ۹۶ سرمربی تیم ملی بودی؟
از آن سال به اهواز بازگشتم. تمام دغدغهام این بود تا تیم فوتبال زنان خوزستان را راهاندازی کنم. هر چند مسوولان هیات استان خوزستان به فوتبال زنان بها نمیدهد. پس از آن سرمربیگری تیم استقلال خوزستان را برعهده گرفتم و این تیم در فصل ۹۶-۹۷ در لیگ برتر ماند و نهم شد.
استقلال خوزستان منحل شد؟
چون بازیکنان در این فصل نتیجهای نگرفتند منحل شد. بیاد دارم با منحل شدن آن دل خیلی از بازیکنان شکست. نسترن رجایی یکی از بازیکنان در کنار دیگر فوتبالیستها به صورت مداوم به هیات فوتبال و استانداری و شرکتهای مختلف رفتند و چقدر برای این تیم اشک ریختند اما به هر جا رفتند به در بسته خوردند. نماینده خوزستان با ما تماس گرفت که با کشانی مدیر فولاد دیدار دارد و شما هم بیایید و با او صحبت کنید اما پس از پایان جلسه و به هنگام رفتن کشانی، بازیکنانم به او سلام کردند او حتی جواب سلام آنان را نداد و به بهانه پرواز رفت. بازیکنانم خیلی اشک ریختند و دلشان شکست.
دوباره به تیم فوتبال زنان دعوت شدید؟
تابستان سال گذشته از اداره ورزش به من زنگ زدند که میخواهند تیم فوتبال زنان را دوباره تشکیل دهن. زهرا عبدالوند مدیرعامل باشگاه خوزستان خیلی خوب کار کرد و تیم را یکماه تمرین دادیم و توانستیم تیم را قهرمان لیگ دسته یک کنیم و بعد گفتند تیم را ببندیم برای لیگ برتر. تا زمان نقل و انتقلات همه چیز خوب بود و ملیپوشان خوزستانی را برای تیم نگاه داشتم اما به ناگاه باشگاه گفت که بدلیل مشکلات مالی نمیتواند تیمداری کند. بازیکنان از من دلخور شدند و تیم را ترک کردند.
باشگاه به من زنگ زد که سرمربیگری تیم آویسا خوزستان را بپذیرم اما گفتم خسته شدم و نپذیرفتم در نیم فصل دوم دوباره با من تماس گرفتند و قبول کردم.
تیم ضعیفی بود چون دیگر آن بازیکنان خوب و ملیپوشان نبودند. در این فصل هم در انتهای جدول قرار داریم و امکان سقوط ما وجود دارد. نه مهاجمی دارم و نه هافبکی؛ پس چگونه به صدر جدول برسیم. وقتی با تیم استقلال خوزستان قهرمان لیگ دسته یک شدیم از ما تقدیر نکردند. مسوولان باید به خودشان بیایند و از فوتبال زنان حمایت کنند. خیلی از مسوولان حرف میزنند اما عمل نمیکنند. باید چشمان خود را باز کنند.
- 12
- 6