یکی از غیرمنتظرهترین اتفاقات ورزش ایران، هفته گذشته اتفاق افتاد، جایی که رسول خادم رئیس فدراسیون کشتی با انتشار بیانیهای از سمت خود استعفا کرد تا ورزش ایران شوکه شود. مدیری ورزشی، جوان و دارای کارنامهای که مرزهای موفقیت و پیشرفت در کشتی را جابهجا کرده بود حالا بهدلیل چالشهایی که داشت و بارها درباره آن صحبت کرده بود از سمت خود کنارهگیری کرد و به قول خودش «گاهی بهترین ایستادن، نایستادن است».
با اینحال بهنظر میرسد اکثریت مدیران و جامعه ورزش جان کلام او را متوجه نشدند. او وقتی دید در مسیر رسیدن به اهداف مدنظرش پیشرفتی وجود ندارد و از همه ناامیدکنندهتر اینکه در تحلیل خواستههای او سوءتفاهمهای عمیقی بهوجود آمده است تصمیم به استعفا گرفت. حالا بررسی خواهیم کرد چگونگی استعفای رسول خادم و سوءتفاهماتی را که او را مجبور به استعفا کرد.
استارت
رسول خادم از ۲۸ مهرماه ۱۳۹۲ که بهعنوان سرپرست فدراسیون کشتی منصوب شد تا روز ۹ اسفندماه ۱۳۹۶ در حدود ۵۲ ماه حضورش در فدراسیون کشتی با مشکلات متعددی روبهرو بوده که سبب شده است تا این روزها تصمیم به کنارهگیری از سمتی کند که قطعا با تمام وجود به آن علاقه دارد؛ آن هم بهخاطر اینکه تنها رئیس فدراسیونی است که قهرمان المپیک و جهان در رشته خودش است. عوامل مختلفی دست در دست هم داد تا امروز خادم این تصمیم ظاهرا عجیب را بگیرد. یکی از مهمترین دلایل آن به حمایتهای مادی برمیگردد؛ موضوعی که خادم در مدت حضور بیش از چهار ساله خود در مدالآورترین رشته ورزشی کشور بارها به آن اشاره کرده است.
درحالیکه عملکرد برنامهای و هزینهای فدراسیون کشتی در سال ۱۳۹۶ مبلغی در حدود ۱۳۵ میلیارد تومان بود، سهم دولتیها (وزارت ورزش و جوانان و کمیته ملی المپیک) از این بودجه حدود ۱۳درصد است و سایر هزینهها از محل حامیان مالی و... (نقدی) و بهصورت غیرنقدی (برگزاری مسابقات بینالمللی، داخلی و اردوها خارج از تهران) تأمین شده است و جالب اینجاست که از همین حدود ۱۳درصد بودجه نقدی که میتواند در برگزاری اردوها (هزینه غذا و...)، اعزامهای ضروری (که فدراسیون کشتی در ماههای اخیر از بسیاری از اعزامهای غیرضروری کاسته است) و سایر مسائل این چنینی مؤثر باشد در فاصله حدود ۲۰ روز تا پایان سال هنوز ۴۰ درصد از بودجه تخصیص پیدا نکرده است. درست است که فدراسیون کشتی بسیار فراتر از انتظارات در بحث مالی عمل کرده است، اما انتظار تخصیص بودجه دولتی انتظار بجایی است.
خادم اما قطعا دلایل دیگری نیز برای تصمیم خود داشته است؛ در مدت حضورش تلاش بسیاری کرد تا کشتی را به جایگاه گذشتهاش بین مردم و مسئولان بازگرداند و تا حدودی نیز در این امر موفق بود، اما در این راه بسیاری از درخواستهایش از سوی متولیان امر مانند صحبتهای اخیرش با موضع سکوت و بیشتر مخالفت روبهرو شد. بهطور مثال در مدت دو بار حضور لالوویچ رئیس اتحادیه جهانی کشتی در ایران، خادم تقاضای ملاقات او با رئیسجمهور را مطرح کرد، اما هربار موانعی مانع این کار شدند؛ آنهم در حالی است که خادم با توجه به فعالیت مناسبش در دیپلماسی جهانی از این حیث از فوتبال بسیار موفقتر عمل کرده است و این در حالی است که در همین مدت بلاتر رئیس وقت و اینفانتینو رئیس کنونی فیفا با رئیسجمهور دیدار کردند.
این اتفاقات قطعا برای خادم و جامعه کشتی پیامهای روشنی دارد؛ از سوی دیگر او درخواست کرد کشتیگیران مانند دوران حضور خودش در تیم ملی به دیدار رئیسجمهور بروند که آن هم محقق نشد. بهنظر میرسد این مسائل مادی و معنوی که البته سهم مسائل معنوی در آن بسیار بیشتر است باعث شد تا خادم کم کم به استعفا فکر کند.
بیانیه اول
بعد از این اتفاقات داستان روبهرو نشدن علیرضا کریمی با کشتی رژیم صهیونیستی پیش آمد و نخستین بیانیه رسول خادم پس از محرومیت علیرضا کریمی و خطر تعلیق کشتی ایران منتشر شد. جایی که او اینچنین درخواست خود را عنوان کرد: «نکته قابل توجه این است، با اتفاقی که در جریان کشتی علیرضا کریمی در لهستان افتاد، دیگر نمیتوانیم گواهی پزشک تهیه کنیم. دیگر نمیتوانیم به حریف پیشین ببازیم. باید با رفتاری صادقانه، در مواجهه با حریف رژیم اشغالگر قدس، براساس سیاستهای ابلاغی کشورمان، رسما از رویارویی با آنها خودداری ورزیم و صادقانه تبعات ناشی از آن را بپذیریم. بعد هم به دنبال هزینه کردن همه داشتههای بینالمللیمان نباشیم که ما را تعلیق نکنند.»
عدم حمایت
این صحبتهای خادم که بسیار روشن مطرح شد با هیچ واکنشی همراه نشد. او در بخشی از صحبتهای خود خطاب به مدیرانی که نخواست اشارهای مستقیم به آنها شود گفت: «پس از چنین اتفاقاتی فدراسیون کشتی در داخل کشور از سوی مراجع مسئول، با خط و خطوط دادن به برخی رسانهها چوب میخورد که چرا کشتیگیرت قرعهاش با کشتیگیر رژیم صهیونیستی افتاده و فدراسیون نتوانسته است با کمک از الهامات غیبی، این مسئله را قبل از قرعه کشی حل کند؟ یا اینکه اصلا فدراسیون چرا کشتیگیرش را به مسابقات جهانی که در آن رژیم اشغالگر قدس شرکت میکند برده است؟ گویا مسابقات جهانی دیگری هم هست که بدون رژیم اشغالگر قدس برگزار میشود. فدراسیون و کشتیگیرش باید چوب بخورند تا کسانی که مسئولیت دارند و باید سینه ستبر کنند و پاسخگوی افکار عمومی و هیجانات اجتماعی باشند، دیده نشوند. سیاسی کاری تا کجا...»
سوءتفاهم
عباس جدیدی تنها رقیب رسول خادم در مجمع انتخاباتی فدراسیون کشتی برداشت خود را از مسائل اخیر اینطور مطرح کرده بود: «آقایان خادم و رضا لایق، دبیر فدراسیون دارند ذهن مردم را به جای دیگری منحرف میکنند. این سیاهنماییها برای گمراه کردن مردم است از عملکرد فدراسیون! مگر فدراسیونهای قبلی وقتی به رژیم صهیونیستی میخوردیم، چطور عمل میکردند؟ آنها با درایت و مدیریت، این مسئله را حل میکردند.»
مصاحبهها و درد و دلهای روزهای اخیر خادم مبنیبر بهکارگیری دیپلماسی بینالمللی و تشکیل کارگروهی برای روبهرو شدن با چالش تعلیق وقتی برایش دردسرساز شد که از صحبتهای او این طور برداشت میشد که چرا ما نباید با ورزشکاران رژیم اشغالگر روبهرو شویم؛اما این قطعا یک برداشت اشتباه است. رئیس فدراسیون کشتی تنها یک درخواست داشت، اینکه شورای عالی امنیت ملی برای مسئله رقبای رژیم اشغالگر دستگاههای متولی همچون وزارت خارجه، وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک را مأمور کند تا با مذاکره با کمیته بینالمللی المپیک و همراهی برخی کشورها این مشکل را حل کنند نه اینکه با ورزشکاران این رژیم اشغالگر وارد گود مسابقه شویم.
تجلیل از خانواده شهدا، اهدای بازوبند پهلوان کشور در سالهای اخیر توسط مادر و پدر گرانقدر شهدا و تعلقخاطر رسول خادم به چارچوبهای جمهوری اسلامی میتواند مانع این سوءتفاهم باشد که هیچگاه منظور او این نیست که چرا ما با رژیم اشغالگر روبهرو نمیشویم، بلکه او تنها یک درخواست روشن دارد؛ متولیان امر با مذاکره و گفتوگوی مستقیم و استفاده از توان دیپلماسی سیاسی و ورزشی موضوع را از تبدیل شدن به یک چالش جدی به نام تعلیق برای ورزش به خصوص کشتیگیران خارج کنند.
استعفا
با اینکه گفته میشد خادم برای ایجاد فشار و بهکارگیری استراتژی جدید این استعفا را مطرح کرده است، اما در فدراسیون کشتی و اطرافیان او هیچکس از این موضوع مطلع نبود. کار تا جایی یکباره اتفاق افتاد که دبیر فدراسیون کشتی هم تنها یک ربع قبل از انتشار آن بیانیه از جریان مطلع شد. این یک تصمیم کاملا شخصی و دور از حاشیهای بود که نه کشتی، بلکه ورزش ایران را شوکه کرد. در پی آن اعضای شورای فرنگی و آزاد و رؤسای هیئتهای کشتی هم استعفا کردند و خواستار برگزاری مجمع فوری شدند. استعفای خادم واکنشهای زیادی را به دنبال داشت تا جایی که حتی هنرمندان هم نسبت به این اتفاق واکنش نشان دادند و پرویز پرستویی بازیگر سینما و تلویزیون در اینستاگرامش نوشت: «رفتن پهلوان رسول از کشتی فاجعه است.»
بیانیه دوم
رسول خادم در دومین بیانیهاش ضمن تأکید به جامعه کشتی برای رها نکردن کار، با ابراز تعجب از برخی اظهارنظرهای مقامات سیاسی و نظامی درباره ماجرای کشتی گفت که «یا واقعا متوجه موضوع نمیشوند یا خود را به ندانستن میزنند.» او در بخشی از بیانیهاش آورده است: «ضمن تشکر از محبت همه اعضای عزیز و محترم خانواده بزرگ کشتی ایران نسبت به این حقیر، بهعنوان عضو کوچک این خانواده پرافتخار، تقاضا دارم در کنار کشتی بمانید و لحظهای آن را رها نکنید. کشتی به اندازه کافی تنهاست.
حکایت من هم داستان خسته شدن و تسلیم شدن نیست. نکته دیگر این که، در این چند روز، در مواجه با برخی از اظهارنظرهای مقامات محترم وابسته به نهادهای سیاسی و بعضا نظامی درباره صحبتهای اعلام شده از سوی بنده، درباره رقابت ورزشکاران ایرانی با نمایندگان رژیم صهیونیستی، بسیار متعجب شدم. این عزیزان یا واقعا متوجه موضوع نمیشوند یا خود را به ندانستن میزنند. بنده هیچ مرجعیت و مسئولیتی در قبال اینکه ورزشکاران ایرانی با چه کشوری مسابقه بدهند یا ندهند، نداشته و ندارم. اینگونه موضوعات مراجع خود را دارد.
تمام سخن من به عزیزانی که نام «رژیم صهیونیستی» آنها را بهیاد خط قرمز نظام سیاسی میاندازد این است که اگر به آنچه میگویید بهعنوان یک اصل در مواضع نظام سیاسی کشور اعتقاد دارید، به شهید مصطفی چمران و سردار قاسم سلیمانی تأسی نمایید، سلاح بردارید و پیشاپیش ورزشکاران ملیپوش حرکت کنید. نه اینکه قهرمانان ملی را سپر بلای خود قرار دهید.
شما میتوانید رسما و با صدای بلند مواضع نظام سیاسی ایران را در ارتباط با عدم انجام مسابقه با حریفان رژیم صهیونیستی به کمیته بینالمللی المپیک اعلام کنید و در این مسیر از توان دیپلماتیک خود نیز استفاده نمایید. مطمئنا اگر به اهمیت کسب افتخارات ملی از سوی قهرمانان ملی کشور، اعتقاد داشته باشید، میتوانید کمیته بینالمللی المپیک را در تعاملات دیپلماتیک خود از فضای یکطرفه امروز که متأثر از لابی آمریکا و رژیم اشغالگر قدس علیه این سیاست ایران است، به تعادلی مناسبتر برسانید، تا ضمن حفظ خط قرمز مورد نظرتان، قهرمانان ملیمان نیز بتوانند از هجمه محرومیتهای سنگین و تعلیقها در امان باشند یا شاید به راهکارهای جدید دیگری نیز برسید.
لازمه ایجاد این فضای متعادل برای تیمهای ورزشی ما در کمیته بینالمللی المپیک این است که دستگاه دیپلماسی جلو حرکت کند و قهرمانان ملی در سایه حمایت دستگاه دیپلماسی و در هماهنگی کامل با آنها پشت سر. حال ما قهرمان ملی را منفعلانه و مظلومانه جلو میفرستیم، بدون هیچ حمایت دیپلماتیکی. بعد مجبور میشویم برخلاف ادعایمان از ورزشکار بخواهیم پیش از مواجه با رژیم صهیونیستی، ببازد یا مریض شود... آیا این مسئله از موضوع برجام پیچیدهتر است؟ آیا مسئله هستهای را کارشناسان امور هستهای ما دنبال کردند؟ یا قدرترین تیمهای دیپلماسیمان؟ هرچه سریعتر شورای امنیت ملی باید دستگاه دیپلماسی را مسئول پیگیری موضوع مواضع نظام سیاسی ایران در کمیته بینالمللی کند.
دستگاه دیپلماسی هم باید با تشکیل تیمهای مجرب هم از مواضع سیاسی ایران در ورزش دفاع کند و هم با تعاملات خود فشارهای سیاسی طرف مقابل را تعدیل کند. بهگونهای که قهرمان ملی کمترین آسیب را متحمل شود. بدیهی است تیم دیپلماسی به هر نتیجهای برسد قهرمانان ملی همان را اجرا خواهند کرد. هیچ راهی جز این نداریم...
اما متأسفانه گویا قهرمانان ملی و اهمیت افتخاراتی که برای مردم ایران کسب میکنند، برای رجال مسئول یک نوع سرگرمی اجتماعی است، که بود و نبود آن چندان هم فرقی نمیکند.
از این روست که بهراحتی قهرمان ملی را بدون هیچ حمایتی به میدان جنگ میفرستیم... قهرمان ملی در واقع پیادهنظامی است که هیچ پشت و پناهی ندارد. این بسیار ناجوانمردانه است که بهویژه در شرایط موجود و اوجگیری مناسبات آمریکایی- رژیم اشغالگر قدس در کمیته بینالمللی المپیک، از قهرمانان ملیمان بخواهیم بار این مسئولیت را به تنهایی بر دوش بکشند. چطور وقتی شما مسئول هستید و باید موضوع را از کمیته بینالمللی المپیک دنبال کنید، خود را کنار کشیدهاید؟ میدانید این گم بودن شما چه معنایی دارد؟ یعنی حسن رحیمی، سعید عبدولی، کمیل قاسمی، حسن یزدانی، علی گرایی، حسین نوری و... پس از مواجه شدن با قرعه رژیم صهیونیستی، با توجه به حساسیتها و محرومیتهای جدید، باید بپذیرد که خودش محروم شود (محرومیتی که حتی میتواند مادام العمر باشد).
مربیاش هم محروم شود، کشتی ایران تعلیق شود، افکار عمومی داخل و خارج کشور بعضا او را ترسو، بزدل و مزدور بخوانند و تا تاریخ پابرجاست، حرکت او را عامل محرومیت کشتی ایران معرفی کنند و از همه جالبتر اینکه، در زمان تحلیل موضوع، شما هم در کنار سایرین میایستید و قهرمانان ملی، مربیان و فدراسیونهای آنها را به بیعرضگی متهم میکنید که نتوانستهاند مدیریت کنند تا ما به رژیم صهیونیستی نخوریم...
رجال محترم، نمیدانم متوجهاید چه میگویم یا نه؟ ما هشت مسابقه جهانی از تیرماه تا انتهای مهرماه سال ٩٧ داریم که در تمامی آن مسابقات، تیمهای کشتی رژیم صهیونیستی که بعضا از دیگر کشورها به استخدام درآمدهاند، کاملتر از همیشه شرکت میکنند. قهرمانان ملیمان در تمامی تنگناهای اقتصادی و اجتماعی جامعه، مایه غرور، امید و نشاط اجتماعی هستند. دقت کنید، دانشمندان هستهای روی چشمان ما جای دارند، اما عامه مردم ما با آنها زندگی نمیکنند.
با شما رجال سیاسی هم زندگی نمیکنند، اما با حسن یزدانی که بچه روستاست و بعد از قهرمان المپیک شدنش هم در همان روستا، در همان خانه و در کنار همان مردم روستایی زندگی میکند و منزلش را به خیابانهای الف، ب و جیم نیاورده، زندگی میکنند. جامعه امروز ما بیش از همیشه به قهرمانان ملیاش نیاز دارد. شما باید برای حفظ این قهرمانان ملی برای مردم کشورمان بجنگید، نه اینقدر بیتفاوت و بیارزش با چنین سرمایههای اجتماعی بزرگی برخورد کنید.
من بهعنوان یک مربی، چگونه بپذیرم درحالیکه مسئولان مستقیم این موضوع، خود را کاملا کنار کشیدهاند، به قهرمان ملی مردمم بگویم «باید ببازی...» به شما میگویم، شما هم باید به میدان بیایید و اگر قرار به باختن است، «با هم ببازیم...» بیتفاوتی شما نسبت به جایگاه قهرمانان ملی و ناراستی در رفتار و گفتارتان که هم شعار عدم مسابقه با ورزشکاران رژیم صهیونیستی را بهعنوان خط قرمز و پیام انقلاب سر میدهید و هم پشت سر، تلاش میکنید ورزشکاران ایرانی از طریق گواهی پزشکی یا به حریف قبلی باختن، بهگونهای تدبیر کنند که کسی متوجه عدم رویارویی آنها با رژیم صهیونیستی نشود، آدمی را به این نتیجه میرساند که شما به آنچه میگویید اعتقاد ندارید. شما با بیتفاوتی و عدم حمایت از قهرمانان ملی این ملت، هدفی را دنبال میکنید که دشمنان سرزمین ما خواستار آن هستند.»
برجام
بیانیههای پیدرپی خادم مبنیبر بهکارگیری دیپلماسی بینالمللی و تشکیل کارگروهی برای جمعبندی این چالش دردسر ساز بود، اما از صحبتهای او اینطور برداشت میشد «ما دیگر نمیتوانیم در رقابت با این رژیم اشغالگر به میدان نرویم». این سوءتفاهمات افکار عمومی را به سمتی برده بود که شکاف تا واقعیت رفتهرفته عمیقتر میشد، پس خادم تصمیم به استعفا گرفت و بیانیه دوم را منتشر کرد تا این شکاف عمیقتر نشود. رئیس فدراسیون کشتی تنها یک در خواست داشت، اینکه برای مسئله رقبای رژیم اشغالگر یک تصمیم دیپلماسی گرفته شود، چیزی شبیه به برجام تا IOC و FILA با ورود به این چالش تصمیمات لازم را بگیرند تا این مسئله تعیین تکلیف شود.
قطعا اگر این موضوع مطرح شود و چالشهای مورد بررسی قرار بگیرد تصمیمی واضح برای این مسئله گرفته میشود. تجلیل از خانواده شهدا و تعلقخاطر رسول خادم به چارچوبهای جمهوری اسلامی میتواند مانع این سوءتفاهم باشد که هیچگاه منظور او این نیست که چرا ما با رژیم اشغالگر روبهرو نمیشویم، بلکه تنها یک درخواست در این میان وجود دارد؛ این مسئله واضح مطرح شود تا در داخل و محافل بینالمللی تصمیمات لازم درباره آن گرفته شود.
سعیده فتحی
- 17
- 6