۱۷ دی سالروز درگذشت جهان پهلوان غلامرضا تختی است. کسی که هنوز هم دلهای علاقهمندانش را به جوش میآورد و هنوز هم بعد از گذشت ۵۲ سال از وداعش، نامش در قلب بسیاری از علاقهمندان به مرام پهلوانی زنده است. همه ساله در این تاریخ بسیاری هستند که باز هم به یاد تختی در ابن بابویه جمع میشوند و یاد او را گرامی میدارند. به همین دلیل همیشه همه دنبال این هستند تا یک حرف جدید از زندگی تختی را از دوستان و نزدیکان تختی به دست بیاورند و در اختیار علاقهمندانش قرار بدهند.
یکی از افرادی که شاید بتواند حرفهای زیادی درباره تختی داشته باشد، عبدالله موحد است. کسی که سالها با تختی همدوره بوده و حالا شاید او بهترین فردی باشد که بتواند درباره تختی صحبت کند. کسی که خیلی صریح و رک از خودکشی تختی میگوید و البته معتقد است که فقط یک نفر برازنده واژه پهلوانی است و آنهم غلامرضا تختی است.
استاد شما در مقطعی همدوره جهان پهلوان تختی بودید. میخواهیم با شما درباره تختی صحبت کنیم.
تختی پهلوان بزرگی بود. یادش بخیر.
حتماً شما خاطرات زیادی از او دارید.
بله ما همتیمی بودیم. چشمم را میبندم او را ببینم. تنها کسی بود که در آن زمان در اردوی تیم ملی شطرنج بلد بود. هر روز در اردوی تیم ملی به من میگفت جوان بیا شطرنج بازی کنیم.
پس ارتباط نزدیکی با هم داشتید.
بله در آن دوره واقعاً او فرد بزرگی بود و برایش خیلی احترام قائل بودیم.
با بقیه تیم هم ارتباط داشت یا فقط با شما خوب بود؟
در آن زمان ما یک تیم بودیم و بچههای تیم هم به من لطف داشتند. آنها حرف من را گوش میدادند و به عنوان کاپیتان معرفی میکردند اما واقعاً آقا تختی چیز دیگری بود. او بزرگ همه بود و احترامش برای همه واجب بود. هر چند که او خودش به همه احترم میگذاشت و برایش کوچک و بزرگ هم فرقی نمیکرد.
ظاهراً در المپیک ۱۹۶۴ اتفاق جالبی بین شما رخ داده است.
بله در آن زمان هر دو در تیم بودیم. من پنجم شدم، آقا تختی چهارم.
اولین المپیک شما و آخرین المپیک آقا تختی.
بله دقیقاً. سال ۱۹۶۴ برای مراسم افتتاحیه پرچم را به من دادند و گفتند پرچمدار کاروان تو هستی اما من گفتم پس تختی چه؟ تختی بزرگ تیم بود. او یک طلا و دو نقره المپیک را داشت. پرچم را نگرفتم و گفتم جایی که تختی پهلوان ایران باشد من نمیتوانم پرچم را بگیرم. بعد از من هم پرچم را گرفتند و به یک گروهبان دادند تا تختی پرچمدار نباشد.
چرا این کار را کردند؟
گفتند ما تو را انتخاب کردیم اما من گفتم که وقتی تختی باشد من نمیتوانم پرچم را بگیرم و نگرفتم. این احترام به تختی بود و اگر قرار باشد ما خودمان به هم احترام نگذاریم دیگران هم احترام نمیگذارند.
یعنی از همان موقع با تختی بد شده بودند؟
نمیشد حرف حق را زد. حرف حق میزدی دچار مشکل میشدی.
تختی حرف حق میزد و به همین دلیل با او بد شدند؟
تختی همه حرفهایی که میزد، حق بود اما من حرفم کلی بود. با تختی بد شدند چون برای او پروندهسازی کرده بودند. تختی انسان بزرگی بود. خبرنگاران کاری کردند که او خار چشم دستگاه وقت شد و دشمنی پیش آمد. به او خیلی بیمهری کردند.
پرونده سیاسی؟
بله. حرفهای سیاسی به تختی چسباندند اما تختی آدم سیاسی نبود. به خاطر همین حرفهای سیاسی هم مقابل تختی موضع گرفتند. من فکر نمیکنم او سیاسی بوده باشد. من حداقل بیست بار با او شطرنج بازی کردم. او اگر آدم سیاسی بود حتماً سعی میکرد که من را هم به خط سیاسی خودش بکشاند. از من هم بزرگتر بود و میتوانست که روی من تأثیرگذار باشد. تختی یادش بخیر، پهلوان بزرگی بود. انسان آزادهای بود اما سیاسی نبود؛ روزنامهها او را سیاسی نشان دادند.
اما یک پهلوان نامی؟
در اینکه تختی پهلوان بینظیری بوده شک ندارم. خیلیها در کشتی ایران مدال گرفتند اما تختی چیز دیگری بود. من به خاطر تختی شعر گفتم.
پهلوانی کار هر بیمایه نیست
هر مادر در وجود دایه نیست
گرچه او میپرورد فرزند را
او نپردازد زجان خود بها
بشنو از گمنام این رنجیده جان
تو مخوان هر صفرهای را پهلوان
شما طبع شاعری هم دارید؟
طبع خیلی چیزها را داشتم اما همه آنها را در دل من کشتند.
هنوز بعد از گذشت بیش از نیم قرن این سؤال وجود دارد که تختی را کشتند یا خودکشی کرد؟
من با توجه به اتفاقاتی که برایش رخ داده میگویم به احتمال ۹۹ درصد تختی خودش را کشت.
پس داستان ساواک و این حرفها چه میشود؟
نه با اتفاقی که برایم رخ داد معتقدم که شاید برای تختی هم ساواک دردسر ایجاد کرده باشد اما تصورم این است که به احتمال ۹۹ درصد او خودش را کشت. در مراسم تشییع جنازه او زندگی کردم و بعید است بتوانم فراموش کنم.
چه اتفاقی برای شما رخ داده بود؟
یک روز از دانشگاه تربیت معلم خارج شدم تا به سمت خانه بروم. نزدیک خانه بودم که مقابل میوه فروشی که نزدیک خانه ما در پیچ شمیران بود، ماشینی به سرعت جلوی من ایستاد و راننده آن هم پیاده شد و مدام به من اشاره میکرد که بنشین. تعجب کردم که او چه میکند. این فرد خیلی زود وارد ماشینم شد و به من گفت آقای موحد من جان شما را بیش از خودم دوست دارم و باید این نکته را به شما اطلاع بدهم. شما در دانشگاه حرف میزنید و به خاطر حرفهایی که میزنید تحت تعقیب قرار گرفتید اما من چون شما را دوست دارم میگویم که مراقب رفتار خود باشید.
شما که اصلاً آدم سیاسی نبودید، چرا تحت تعقیب قرار گرفتید؟
چون مقابل حرف زور میایستادم.
پس با همین اخلاق تختی هم میتوانست تحت تعقیب باشد؟
بله. منکرش نیستم اما معتقدم که او را مجبور کردند خودکشی کند. تختی انسان وارستهای بود و هر چه درمیآورد خرج فقرا میکرد ولی زمانی که زندگی را برای او سخت کردند، او در تنگنا قرار گرفت. او را از هر چیزی محروم کردند. این یک وظیفه برای دستگاه است که حواسش به قهرمانانش باشد.
و این برای تختی که همه زندگی خود را وقف ضعفا کرده بود، قابل تحمل نبود.
بله. خیلی به او بیمهری کردند. تختی دست افتادهها را میگرفت و به همین دلیل اعتقاد دارم او تنها کسی است که لیاقت این واژه را دارد. پهلوانی این نیست که شما پا روی ضعفا بگذاری تا پیشرفت کنی. تختی همه چیز خود را خرج کرد اما روزی رسید که او دیگر هیچ نداشت و تنها مانده بود.
حالا در این دوره خیلیها هستند که لقب پهلوانی را یدک میکشند.
پهلوانی ساده نیست باید سختی زیادی کشید؛ باید زجر کشید. در لغت فارسی قدیم به کسی پهلوان میگفتند که حامی ضعفا باشد. ممکن است کسی از بین کشتیگیران هم دارای چنین خصوصیاتی باشد. پهلوان کسی است که مقابل زورگویی بایستد. امیدوارم مردم و ورزشکاران فراموش نکنند که واژه پهلوانی چیست و چرا عنوان میشود. این واژه در شأن هر کسی نیست.
شما تعریف دیگری از واژه پهلوانی رو کردید، الان چنین چیزی واقعاً وجود ندارد.
پهلوانی واژه مهمی است و نباید هر کسی را پهلوان نامید البته من الان در ایران نیستم اما اگر تغییر کرده که باید به حال جامعه گریه کرد.
در همان دوره شما افراد دیگری هم بودند که به پهلوانی مشهور بودند، مثل عباس زندی.
پهلوان زندی بینظیر بود. او هم صبح تا شب دنبال کار این و آن بود. یک دقیقه هم برای خودش کار انجام نمیداد. انسان و پهلوان بزرگی است و این عنوان برازنده زندی هم بود.
اگر قرار باشد اینطور درباره پهلوانی قضاوت کنیم الان با جرأت میتوان گفت که پهلوان نداریم.
من گفتم پهلوانی با قهرمانی خیلی فرق دارد. البته من قصد ندارم خدایی ناکرده به قهرمانان توهین کنم. همه خوب هستند اما به قول شاعر «پهلوانی راه و رسم دیگری است / پهلوان از ناجوانمردی بری است» من نمیخواهم بگویم که قهرمانان ما از رفتار جوانمردی دور هستند اما پهلوانی چیز دیگری است.
- 16
- 4