تعداد زیادی از مردان و زنان تحصیلکرده و شاغل کشور ما مهندساند. زمانی که زمینه تحصیل و اعطای دانشنامه برای عدهای فراهم میشود دارای حقوق خاصی نسبت به جامعه میشوند که در غیر آن دارای آن حقوق نبودند. به عبارتی صحیحتر، حقوق متقابلی میان ایشان و جامعه شکل میگیرد که وظایفی بر عهده هر دو طرف میگذارد.
ارائه خدمات تخصصی و حرفهای وظیفه مهندسان در قبال جامعه است و اعطای شأن و منزلت اجتماعی به حرفهمندان و فراهمآوردن زمینه برخورداری از درآمد مناسب وظایف جامعه در قبال مهندسان. اما میدانیم که این حقوق در کشور ما به میزان بسیار زیادی توسط هر یک از طرفین رعایت نمیشود. نه اغلب مهندسان به صورت «حرفهای» خدمات مهندسی ارائه میدهند و نه جامعه چندان اعتبار و بهایی برای کار مهندسی و مهندسان قائل است.
(در تعریف و ویژگیهای «حرفه» این نکته لازم است مطرح شود که حرفهمند کسی است که از دانش و تخصصی بالا برخوردار باشد؛ و از آن رو که این دانش و تخصص برای عموم قابل دسترس نیست، باید نسبت به خدمات مهم و حیاتی که به جامعه ارائه میدهد دارای حالت خودانتظامی و خودکنترلی باشد و جامعه هم از خدمات مهم ایشان به شکل اصولی و استاندارد بهرهمند شود) همچنین میدانیم که کشور ما کشور صنعتی و تکنولوژیکی نیست. نه صنایع مولد و پیشرفته داریم، چه اکثر فناوریهای موجود به صورت دستچندم و عقبمانده از کشورهای دیگر وارد میشود و نه در زمینه ساختوساز، ساختمانهای چندان مدرن و مستحکم داریم.
این در حالی است که در میان مهندسان هستند عدهای که دارای فهم و عملکرد حرفهای باشند و با اینکه خدمات ایشان حلقهای در زنجیره تأمین کیفیت صنایع و ساختمانها که خارج از اختیار و مسئولیت مهندسان است، محسوب میشود، تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا محصولات مهندسی باکیفیت و استاندارد تولید شود. اما چرا تعداد این عده تکثیر نمیشود و چرا «مهندسی» بر اکثر صنایع و ساختوسازها، غلبه نمیکند و پیشرفت ندارد!
موانع رشد مهندسی در کشور به این شکل قابل بیان است. مهندسی در کشور ما، برای عموم، درک نشده است. ارتباط معنایی بین فرهنگ عمومی و ساخت و تولید محصولات مهندسی شکل نگرفته است. بهلحاظ تاریخی بین اختراع ماشین بخار در اروپا (۱۱۳۹ ه.ش.) یعنی آغاز انقلاب صنعتی تا تأسیس دارالفنون در ایران (۱۲۳۰ ه.ش.) حدود یک قرن فاصله است و اگر صنعتیشدن غربی محصول یک حرکت و تعامل اجتماعی است که پشت آن تاریخچه، مکتب فکری، فلسفه و فرهنگ نهفته است، صنعتیشدن در ایران وارداتی و تقلیدی است.
«مهندسی» دانش بهرهگیری و بهکارگیری خلاقانه ابزار و اصول علمی و قوانین طبیعت برای طراحی و ساخت یا توسعه ساختارها، ماشینها، ابزارها و سیستمها تعریف میشود. علوم مهندسی نویددهنده امکانات، ابزارآلات و مصنوعاتی هستند که آسایش و رفاه بیشتر برای عموم مردم به ارمغان میآورند. اما در کشور ما مهندسی جداافتاده از مفاهیم انسانی گسترش پیدا کرده است. یکی از عوامل اصلی نقص در صنایع مختلف از جمله خودروسازی، جادهسازی، سدسازی و ساختمانسازی عدم توجه و التزام به مفاهیم انسانی در تولید این محصولات است.
مسئله دیگر، شاکله و جریان اقتصادی در کشور است. اقتصاد ما بعضا اجازه تولد و تنفس به هیچ نوآوری و فناوری را نمیدهد. آنچه در کشورهای توسعهیافته زمینهساز رشد و توسعههای صنعتی شده، بازار آزاد و زمینه مناسب برای فعالیتهای اقتصادی رقابتی است. ابزار و امکاناتی که موجب نیاز و مطلوب جامعه است توسط کارآفرینان و تولیدکنندگان شناسایی و سرمایهگذاری میشود و از طریق نظام عرضه و تقاضا ارزش و بهای خود را مییابد و دولت تنها رعایت اصول مورد توافق و حسن رفتار طرفین را نظارت میکند. در کشور ما اما سوداگری اقتصادی بر ارکان نظامات اداری و صنعتی سلطه دارد و وابستگی برخی نهادها به این جریان مالی امکان بروز و ظهور هرگونه کار خلاقانه مبتنی بر روابط مستقیم جامعه و مهندسان را سلب کرده است.
از میان مهندسیِ درکنشده عمومی و بازار غیررقابتی و رانتی، جریانی میان سوداگری اقتصادی و ارائه خدمات مهندسی شکل میگیرد که منجر به بروز «نامهندسی» میشود؛ خدماتی که به دلیل اولویتدادن به خواست سوداگران و توجه به سود حداکثری و ترجیح منافع شخصی و لحظهای به منافع عمومی و بلندمدت جامعه و نادیدهگرفتن اصول و ضوابط فنی و زیستمحیطی، مانعی برای رشد و نمو «مهندسی» میشود.
تغییر این پارادایم و این جریان نیازمند کنشگری و فعالیت بیش از پیش فهمکنندگان مهندسی، دانشمندان علوم مهندسی و مهندسان است. پنجم اسفند «روز مهندسی» بر ایشان گرامی باد.
حامد خانجانی
- 11
- 5
کاربر مهمان
۱۴۰۲/۱۲/۵ - ۱۹:۱۶
Permalink